چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

دستتو دراز کن و ستاره بچین...

پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۴۶ ق.ظ

سلام

توی تقویمم هنوز دو تا تاریخ از گذشته ها، هر سال به تقویم سال بعد منتقل میشه. و اون زمانِ بارش شهابی برساوشی و اسدی در مرداد و آبان هر ساله.

بعد از اون سالهای فوق العاده که با رفقا شبهای زیادی رو در کوه و دشت و بیابانهای همه جای ایران میگذروندیم، الان چندین ساله بخاطر مشکلات مسخره ی درون گروهی همه چی بهم ریخت.

سالهاست دماوند نرفته ام و شب گذرونی های مرنجاب و قصربهرام نداشته ام. دلم برای اون لحظه ها یک ذره شده که همه آرام و ساکت و احیانا یه رفیقی یه سازی بزنه و یهو صدای جیغ بچه ها بلند بشه که واااااااااااااااااای دیدیش؟؟ کجا بود؟ قدرش چقدر بود؟ ثبتش کن... توی واکمن بگو تا بعد. درست ثبت کنی ها... و بعد باز سکوت تا درخشش شهاب بعدی...

وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فىِ السَّمَاءِ بُرُوجًا وَ زَیَّنَّهَا لِلنَّاظِرِینَ/ وَ حَفِظْنَاهَا مِن کلُ‏ِّ شَیْطَنٍ رَّجِیمٍ/ إِلَّا مَنِ اسْترََقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شهَِابٌ مُّبِینٌ

ما در آسمان برجهایى قرار دادیم، و آن را براى بینندگان تزیین کردیم./ و  آن را از هر شیطان مطرودى حفظ نمودیم. / مگر آنها که استراق سمع کنند که" شهاب مبین" آنان را تعقیب مى‏کند (و میراند).                     (ایات 16 -18 سوره حجر)

امسال با "م" همه ی قرار مدارها رو گذاشتیم که 22 مرداد بریم یه بیابون اطراف که بتونیم زود هم برگردیم سر زندگیمون. اما اون شب... هِی من غر زدم. هِی بهانه گرفتم. هِی بداخلاقی کردم. هِی زنگ زدم هِی یاد آوری کردم. اما... همه چی دست به دست هم داده بود که نشه.

و نشد... اما داغش شدیدا به دلم مونده بود. این سالهای اخیر به اندازه ی امسال بهانه  ش رو نداشتم.

اینکه وسیله نداشتم ماجرا رو بدتر میکرد و اینکه دستم به هیچ جا بند نبود شرایطم رو سختتر میکرد...

آنچه که طی اون سالها تجربه کرده ام باعث شده کلا دیدم به زندگی و دنیا عوض بشه. و الان به شدت بهش نیاز دارم...


پی نوشت:

آرزوت داغونم کرد مَرد...


  • ۹۴/۰۵/۲۹
  • narjes srt

نظرات  (۱)

  • رحیم فلاحتی
  • خیلی جالبه ! شب های خوب و بی نظیری رو تجربه کردین .
    این که اوضاع و احوال دست به دست هم دادن که از علایق مون دور بشیم تحملش خیلی سخته !
    پاسخ:
    خیلی سخته. دلتنگشم زیاد...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی