چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

۱۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است


سلام

تولدت مبارک عشق کوچولوی من.

خاله جونم، امروز بدنیا اومدی و زندگی من یه رنگ و بوی دیگه ای گرفت.

دخترک زیبا و ناز من، یاس من، تک تک روزهای عمر یکساله ت رو با همه ی وجودم درک کرده و لذت برده ام. ماههای اول که اصلا توی بغل من گِرم به گِرم وزن گرفتی و همیشه بوی تو رو میدادم... و بعدش که بیشتر چیزهایی که الان توشون حرفه ای هستی، خودم بهت یاد داده ام...

یاس ِ جانم، خاله، تو الان تنها دلیل زنده بودن و زندگی کردنم هستی. برای اینکه لحظه لحظه بزرگ شدنت رو ببینم. تو محرم اسرارم هستی. هر اتفاقی از خوب و بد برام افتاده اول به تو گفته ام. و همیشه دعای تو رو مستجاب ترین دعا میدونم. بغلهای امن و نگاههای نافذ و آرامش عمیقت، منو به زندگی امیدوار میکنه.

خدا تو رو برای هممون حفظ کنه.

دوستت دارم یاس. دوستت دارم خاله...

  • narjes srt

سلام

شاید هرگز فکرش رو هم نمیکردم که یک روز فروشنده بشم...

فروشنده؟ بازیاب؟ نتورکر؟ حالا هرچی... به هر حال، هیچ کدوم...

من یه خانوم دکتر و استاد دانشگاه بودم (و هستم) که نمونه ی یک بانوی علمی این جامعه است...

اما...

من الان یک "بازاریاب" هستم.

خب، خودم هم باورم نمیشه. و امشب توی تولد یاس اولین فروشم رو تجربه خواهم کرد.

البته به ما آموخته اند که :" یک عمر فروخته ایم... از لحظه ی تولد که اشکهایمان را فروخته ایم تا یک نیازمان را رفع کنند. تا امروز که عشقمان را میفروشیم تا نیازی را مرتفع کنیم... همیشه فروشنده بوده ایم"

پس جمله ی اول نقض شد.

خب، بسم الله...

بریم ببینیم چکاره ایم.

و این، من، نرجس خانومی که روحیه ی شکست خوردن و نشدن و نتونستن نداره، اوئههههه چه ها که برای خودش ساخته در رویاهاش. و خنده دارش اینه که نسبت به چیزهایی که در اون محیط میشنوم، چقدر اهداف متفاوتی دارم.


یک درس خوب: " نیازهای اولیه را با هدف های زندگی ت اشتباه نگیر..." خونه و ماشین و پول و غیره، نیاز اولیه ست. و هدف یه چیز دیگه ست... یه چیزی که عشق است. عشقی که بهش میرسی و منتشرش میکنی در اطرافت... در جهان..."


الهی شکر.. خوبم. و وقتی دقیق دقت میکنم میبینم که: خییییلی خوبم...

:)

  • narjes srt


فرازی از دعای ام داوود

  • narjes srt





پی نوشت:

چه سخت بود... چه سخته... چه دردی میکشم..

:((

  • narjes srt

سلام

این روزها خیلی سریع در حال عبور کردن هستند که متوجه نشم چطوری دارند میگذرند...

قرار ِ مطب یه اتفاق خوب بود. صفر تا صدش پر از اتفاقهای خوب بود. و بعد از حرفهای توی ماشین، به طرز عجیبی سبک شده ام.

سبک و آرام... حالا (به خصوص بعد از امروز که آخرین امیدم بود) دیگه فقط میشینم تماشا میکنم به سرنوشت...

گه گاه یه چیزهایی به طرز عجیبی متلاطمم میکنه. حتی گاهی چیزی شبیه سونامی ( رسما سر کلاس کاتاستروف و پخش فیلمهای سونامی جیغ میکشم از وحشت!! و حس بی امانی مطلق) . یکی از اونها پست اخیر آبلوموف بود...

مرد مؤمن، آخه اینم جواب بود بهم دادی؟ کُشتی منو شما...

:((((((((((...


پی نوشت:

بوی پیراهن دلیل راه شد یعقوب را

هست از طالب فزون درد طلب مطلوب را

کاه را بال و پر پرواز گردد کهربا

نیست در دست اختیاری سالک مجذوب را

حسن را از دیده های پاک نبود سرکشی

می کشد آیینه بی مانع به بر محبوب را

بوته خاری است جنت مو دیدار ترا

سیر چشمی می کند مکروه هر مرغوب را

بی قراری می شود بال و پر موج خطر

نیست جز تسلیم لنگر بحر پر آشوب را

دید تا درد گران سنگ من بی صبر را

شد زبان شکر امواج بلا ایوب را

از شکستن می شود پوشیده در دل راز عشق

پاره کردن می کند سربسته این مکتوب را

پیش روشن گوهران یک جلوه دارد خار و گل

کی کند صائب تمیز آیینه زشت و خوب را؟

  • narjes srt

سلام

دارم بی صبری میکنم. بی تابی میکنم.

و تو مدام من رو به صبر دعوت میکنی.

و بهت اعتماد دارم.

پس لطفا صبرم رو زیاد کن خدایا...


دعای 7 صحیفه سجادیه
دعای حضرت هنگام رخ ‏داد حادثه‌ها
یَا مَنْ تُحَلّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدّ الشّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلّتْ لِقُدْرَتِکَ الصّعَابُ، وَ تَسَبّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوّ لِلْمُهِمّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلّا مَا کَشَفْت‏
وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبّ مَا قَدْ تَکَأّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجّهْتَهُ إِلَیّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسّرَ لِمَا عَسّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنّی سُلْطَانَ الْهَمّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

ترجمه:
(1) ای آن که گره های ناگواراییها به وسیله او بازمی گردد ، و ای آن که تندی سختیها به او شکسته می شود ، و ای آن که رهایی یافتن از گرفتاریها و رفتن به سوی آسایش فراخی ، از او درخواست می گردد
(2) کارهای دشوار به قدرت و توانایی تو آسان شده ، و به لطف و توفیق ( از جانب ) تو اسباب ( هر کاری ) سبب گردیده ، و مقدر شده بر اثر قدرت تو جاری و برقرار گشته ، و اشیاء بر وفق اراده و خواست تو به کار رفته اند
(3) پس آن اشیاء به اراده تو بی گفتنت فرمان بردار ، و به خواست تو بی نهی و بازداشتنت بازداشته اند ( در قرآن کریم " سوره 16 ، آیه 40 " فرماید : انما قولنا لشئ اذا اردناه ان نقول له کن فیکون یعنی جز این نیست که گفتار ما به چیزی هنگامی که اراده نماییم به اینکه به آن بگوییم موجود باش " بی گفتن و بی درنگ " موجود می شود
(4) تویی که برای ( آسان کردن ) دشواریها خوانده می شوی ، و تو در سختیها پناهگاهی ، از آنها دور نمی شود جز آن سختی که تو دور نمایی ، و از آنها برطرف نمی گرد و جز آن را که تو برطرف کنی
(5) و ای پروردگار بر من فرود آمده چیزی ( بلا و گرفتاری ) که سنگینی آن مرا دشوار است ، و به من رسیده چیزی که زیر بار رفتن آن مرا وامانده کرده
(6) و تو به قدرت خود آن را بر من رسانیده ای ، و به سلطنت و تواناییت آن را به من متوجه گردانیده ای
(7) پس برای آنچه به من رسانده ای برگرداننده و برای آنچه متوجه ساخته ای دفع کننده و برای آنچه بسته ای گشاینده و برای آنچه گشوده ای بستنده و برای آنچه دشوار کرده ای آسان کننده و برای آن که خوار کرده ای یاری دهنده ای نمی باشد ( در قرآن کریم " سوره 10 ، آیه 107 " فرماید : وان یمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو وان یردک بخیر فلا راد لفضله یعنی و اگر خدا ضرر و زیانی به تو رساند جز او کسی نتواند آن را دفع کند ، و اگر خیر و نیکی برای تو خواهد فضل و احسان او را جلوگیری نیست . و " سوره 3 ، آیه 160 " فرماید : ان ینصرکم الله فلا غالب لکم وان یخذلکم فمن ذا الذی ینصرکم من بعده یعنی اگر شما را خدا یاری کند کسی بر شما غلبه و تسلط نیابد ، و اگر خوارتان گرداند کیست که بعد از او " بتواند " شما را یاری کند ؟ )
(8) پس بر محمد و آل او درود فرست ، و ای پروردگار در آسایش را به فضل خود به روی من باز کن ، و تسلط غم و اندوه را به قوت و توانایی خود شکست ده ( از بین ببر ) و به من در آنچه شکوه دارم حسن نظر داشته باش و در آنچه درخواست نمودم شیرینی بخشش ( خود ) را به من بچشان ، و از جانب خویش رحمت و گشایش بی رنج به من ببخش ، و از نزد خود به زودی رهایی یافتن ( از گرفتاریها) را برای من قرار ده
(9) و من را به سبب غم و اندوه از رعایت و حفظ واجبات و به کار بستن سنت خود (مستحبات) باز مدار
(10) پس ای پروردگار به آنچه به من رسیده طاقت ندارم ، و به آنچه به من روآورده پر از غم و اندوه گشته ام ، و تو بر دفع غم و اندوهی که به آن گرفتار و بر دفع آنچه در آن افتاده ام توانایی ، پس آن گرفتاری را از من دور کن اگر چه از جانب تو شایسته آن نباشم ای صاحب عرش و تخت بزرگ (اشاره به این که همه اشیاء تحت قدرت اوست ، زیرا او صاحب عرش عظیم است که آن به هر چیز احاطه دارد).
  • narjes srt

سلام

شیما میگه: ولی نرجس، بهت پیشنهاد میکنم "عشق" رو تجربه کنی. حس دوست داشتن و دوست داشته شدن، خیلی خوبه. به تجربه ش می ارزه...

و من... اشک هام دانه دانه میچکه. در سکوت...

  • narjes srt

سلام

حدودا از سال 84 سفرهای نوروزی ایرانگردی خانوادگی ما شروع شد. و بطور تقریبی هر سال به یک یا دو استان ایران عزیزمون اختصاص پیدا میکرد. وظیفه ی انتخاب مسیر و اهداف گردشگری درون اون با من هست. غیر از چند سالی که شرایط خانواده طوری بود که نمیشد از خانه خارج بشیم (مثلا فوت آقاجون در هفتم فروردین 92 و یا پا به ماه بودن خواهرم در نوروز 95) ، این برنامه بی وقفه انجام شده.

شاید راحتتر باشه که الان اعلام کنم که غیر از 5 استانِ : خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان (بدلیل دوری مسیر و مناسب نبودن وسیله ی نقیله مون فعلا) / آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و کردستان (بدلیل سرمای این موقع سال) بقیه ی استانهای ایران رو تقریبا شهر به شهر گشته ایم و در بیشتر آنها حداقل یک روز اقامت داشته ایم و با مردمشون معاشرت کرده ایم...

اینها که نوشتم یعنی یک عمر تجربه؛ یک عمر خاطره، یک عمر اتفاق...

و برای نوشتن اونها حوصله ی زیادی نیازه...


پی نوشت:

امسال نوبت استان قزوین و زنجان بود.

و اگه خدا بخواد انشالله انشالله انشالله بی حرف پیش، به قول "او":  .... ِ شیطان، سال 97 مسیر سفرهایمان شرقی خواهد شد. انشالله البته...


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

سفر خوش گذشت.

اینکه هیچ کدوم از مسیرهایی که براشون برنامه چیده بودم در نهایت مسیر سفرمون نشد، یه لطف الهی بود... همه جا سرد بود و پر از باران و سیل.

و ما در منطقه ای از ایران که کمتر انتظار هوای خوب و باز و دلپچسب ازش میره، روزهای بسیار خوبی رو سپری کردیم.

ویژگی مهم سفر امسال، دیدن چیزهایی بود که هر کدوم به نوبه ی خود هوش از سر آدم میبرد. حالا چه برسه که همه رو پشت سر هم میدیدیم...

مدتی باید بگذره که شُکوه این سفر رو هضم کنم.

الهی شکر. خوش گذشت.

  • narjes srt

سلام

محال ترین آرزو...



پی نوشت:

یه "ر" خالی. بدون عکس...

همیشه بدتر از بد هم وجود داره. اینو باور کردم.

آه...

  • narjes srt
سلام
سرد خواهد بود. اما امیدوارم خوش بگذره.
خیلی امیدوارم و خیلی نیاز دارم به این خوش گذشتن...
آمین




  • narjes srt

سلام

باز نوروز..

باز بحث سفر..

باز همون حرفها و همون عکس العملها و همون روی مغز درساژ رفتن های مداوم..

باز همون حس های مزخرف...

باز تنهایی..

باز گشتن عاجزانه برایپیدا کردن یه راه فرار از این اوضاع..

باز هم...


و تو نیستی.


    

قل لمن یبغی فرارا منه هل لی سلوه

ام علی التقدیر انی ابتغی این المفر

از سعدی جان


  • narjes srt