چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

۳۶۶ مطلب با موضوع «اوی قیدار خان!» ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

 

هیچی. فقط همین... (عنوان پست)

 

 

 

پی نوشت:

به مناسبت: کمی هرج و مرج...

فقط یه کمی...  ;)

 

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

 

Et si tu viens trop tard
On m'aura mise en terre
Seule, laide et livide
Sans toi, sans toi, sans toi

 

  • narjes srt

سلام

یه 22 مرداد دیگه و یه سالگرد دیگه...

 

سالگرد امسال ولی خیلی جالب و متفاوت بود...

همون محل قرار اول... و دیدن آشنایی دوووور... از بیست سال قبل... به غایت آشنا و نزدیک... انگار که امروز...

 

و همه ی حضور در مکان رو به خودش متعلق کرد... و دقایقی خوشی سپری شد...

و در برگشت، مایحتاج جشن و مهمان ناخوانده و قصه های پیچیده ای که حکماً حکمتی دارند....

 

 

نهمین سالمون مبارک

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

گر دست رسد در سر زلفین تو بازم

چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم

زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست

در دست سر مویی از آن عمر درازم

پروانه راحت بده ای شمع که امشب

از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم

آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی

مستان تو خواهم که گزارند نمازم

چون نیست نماز من آلوده نمازی

در میکده زان کم نشود سوز و گدازم

در مسجد و میخانه خیالت اگر آید

محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی

چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم

محمود بود عاقبت کار در این راه

گر سر برود در سر سودای ایازم

حافظ غم دل با که بگویم که در این دور

جز جام نشاید که بود محرم رازم


جناب حافظ

97.12.18


پی نوشت:

وااا!!!!!! آخه تا این حد دقیق!!!

مگه میشه؟؟؟ مگه داریم!!!!

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام



هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


#سعدی حان





  • narjes srt

سلام


آخه چرا باید مهمانهای امشب خندوانه این دو نفر باشن؟؟

آخه چرا قصه شون باید این باشه؟؟

آخه چرا؟؟؟؟



چرا هر روز باید به این ایمان اضافه بشه که "هیچی بی دلیل نیست؟"



پی نوشت:

نگرانتممم...


داوود عابدی و المیرا شریفی مقدم ... (آخه همکاررررررررررررررررر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (استیکر ِ چشمهای از حدقه بیرون زده...))

  • narjes srt

سلام


بنابر تفسیری از مکانیک کوانتومی، هر دو ذره ای که در گذشته برهم کنش داشته اند، به گونه ای جدایی ناپذیر با یکدیگر پیوند دارند. بنابراین هر آنچه بر سر یکی بیاید فورا بر دیگری نیز اثر می گذارد و مهم نیست که آنها چقدر از هم دور باشند.

بنا بر نظر جان گریبُن، فیزیکدان «ذراتی که زمانی با یکدیگر برهم کنش داشته اند؛ به نوعی اجزای یک سیستم باقی می مانند که نسبت به سایر برهم کنش ها با هم پاسخ می دهند.»

از آنجا که بهترین نظریه خاستگاه گیتی، یعنی نظریه بیگ بنگ، می گوید که تمام ماده از یک نقطه در فضایی کوچکتر از قطر پروتون پدید آمده است، هر ذره ای در گیتی شاید به این شیوه ی اسرار آمیز به هر ذره ی دیگری «متصل» باشد.


  • narjes srt

سلام


رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد

در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد

یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار

کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد

ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت

وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد

می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو شمع

او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد

جانا کدام سنگ‌دل بی‌کفایت است

کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد

کلک زبان بریده حافظ در انجمن

با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد


جناب حافظ

  • narjes srt

سلام

شب شهادت حضرت زهرا...


تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی

کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی

راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند

مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی

سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ

نتواند که کند دعوی همبالایی

در سراپای وجودت هنری نیست که نیست

عیبت آن است که بر بنده نمی‌بخشایی

به خدا بر تو که خون من بیچاره مریز

که من آن قدر ندارم که تو دست آلایی

بی رخت چشم ندارم که جهانی بینم

به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی

نه مرا حسرت جاه است و نه اندیشه مال

همه اسباب مهیاست تو در می‌بایی

بر من از دست تو چندان که جفا می‌آید

خوشتر و خوبتر اندر نظرم می‌آیی

دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست

چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی

ور به خواری ز در خویش برانی ما را

همچنان شکر کنیمت که عزیز مایی

من از این در به جفا روی نخواهم پیچید

گر ببندی تو به روی من و گر بگشایی

چه کند داعی دولت که قبولش نکنند

ما حریصیم به خدمت تو نمی‌فرمایی

سعدیا دختر انفاس تو بس دل ببرد

به چنین زیور معنی که تو می‌آرایی

باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد

لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی



سعدی جان
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

همین الان وقتی خبر جدایی کیروش رو از تیم ملی خوندم، یه چیزی فقط توجهم رو جلب کرد...


" بعد از هشت سال..."


و این برای من چقدر معنی داره............

....

...

..

.


  • narjes srt







تولدت مبارک
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


در من کوچه‌ای‌ست...

که با تو در آن نگشته‌ام

سفری‌ست...

که با تو هنوز نرفته‌ام

روزها و شب‌هائی‌ست...

که با تو به سر نکرده‌ام

عاشقانه‌هائی‌ست...

که با تو... 

هنوز نگفته‌ام


"راحمه باقی‌پور"


تصویر: جین سیبرگ و ژان پل بلموندو در نمایی از "از نفس افتاده" (ژان لوک گدار، ۱۹۶۰)


برگرفته از وبلاگ عزیز "فلسفه های لاجوردی"

  • narjes srt

سلام


اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمی‌پوشی

به هتک پرده صاحب دلان همی‌کوشی

چنین قیامت و قامت ندیده‌ام همه عمر

تو سرو یا بدنی شمس یا بناگوشی

غلام حلقه سیمین گوشوار توام

که پادشاه غلامان حلقه در گوشی

به کنج خلوت پاکان و پارسایان آی

نظاره کن که چه مستی کنند و مدهوشی

به روزگار عزیزان که یاد می‌کنمت

علی الدوام نه یادی پس از فراموشی

چنان موافق طبع منی و در دل من

نشسته‌ای که گمان می‌برم در آغوشی

چه نیکبخت کسانی که با تو هم سخنند

مرا نه زهره گفت و نه صبر خاموشی

رقیب نامتناسب چه اهل صحبت توست

که طبع او همه نیش و تو سر به سر نوشی

به تربیت به چمن گفتم ای نسیم صبا

بگوی تا ندهد گل به خار چاووشی

تو سوز سینه مستان ندیدی ای هشیار

چو آتشیت نباشد چگونه برجوشی

تو را که دل نبود عاشقی چه دانی چیست

تو را که سمع نباشد سماع ننیوشی

وفای یار به دنیا و دین مده سعدی

دریغ باشد یوسف به هر چه بفروشی


# سعدی جاااننن


پی نوشت:

بعضی روزها و شب ها سخت میگذره دیگه... چه کنم....



  • narjes srt

سلام


برام نوشتی:

... به هر حال  من همیشه منتظرم




آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست
موقف آزادگان بر سر میدان اوست
ره به در از کوی دوست نیست که بیرون برند
سلسله پای جمع زلف پریشان اوست
چند نصیحت کنند بی‌خبرانم به صبر
درد مرا ای حکیم صبر نه درمان اوست
گر کند انعام او در من مسکین نگاه

ور نکند حاکمست بنده به فرمان اوست



گر بزند بی‌گناه عادت بخت منست
ور بنوازد به لطف غایت احسان اوست
میل ندارم به باغ انس نگیرم به سرو
سروی اگر لایقست قد خرامان اوست
چون بتواند نشست آن که دلش غایبست
یا بتواند گریخت آن که به زندان اوست
حیرت عشاق را عیب کند بی بصر
بهره ندارد ز عسش هر که نه حیران اوست



سعدی اگر طالبی راه رو و رنج بر
کعبه دیدار دوست صبر بیابان اوست 
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


کاش میتونستم با لالایی های خودم بخوابم...

لالایی هایی که دیگران رو میتونه حتی به کما ببره. اما...


:((

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

قسم دادم... به مهمترین چیزی که بین ماست.

دستم درازه. نذار غرق شم.


  • narjes srt

به من مى‌گفت:
"چشم‌هاى تو مرا به این روز انداخت! این نگاهِ تو کارِ مرا به اینجا کشانده
تاب و تحمل نگاه‌هاى تو را نداشتم
نمى‌دیدى که چشم بر زمین می‌دوختم؟"
به او گفتم:
"در چشم‌هاى من دقیق‌تر نگاه کن!
جز تو هیچ چیزى در آن نیست..."

بزرگ علوی


  • narjes srt

سلام



اگر بی‌من خوشی یارا به صد دامم چه می‌بندی
وگر ما را همی‌خواهی چرا تندی نمی‌خندی
کسی کو در شکرخانه شکر نوشد به پیمانه
بدین سرکای نه ساله نداند کرد خرسندی
بخند ای دوست چون گلشن مبادا خاطر دشمن
کند شادی و پندارد که دل زین بنده برکندی
چو رشک ماه و گل گشتی چو در دل‌ها طمع کشتی
نباشد لایق از حسنت که برگردی ز پیوندی
خوشا آن حالت مستی که با ما عهد می‌بستی
مرا مستانه می‌گفتی که ما را خویش و فرزندی
پیاپی باده می‌دادی به صد لطف و به صد شادی
که گیر این جام بی‌خویشی که باخویشی و هشمندی
سلام علیک ای خواجه بهانه چیست این ساعت
نه دریایی و دریادل نه ساقی و خداوندی
نه یاقوتی نه مرجانی نه آرام دل و جانی
نه بستان و گلستانی نه کان شکر و قندی
خمش باشم بدان شرطی که بدهی می خموشانه
من از گولی دهم پندت نه ز آنک قابل پندی
#مولانا

  • narjes srt

سلام


محرمان عشق خود دانند که عشق چه حالتست ، اما نامردان را از عشق جز ملامتی و ملالتی نباشد . خلعت عشق ، خود هر کسی را ندهند. و هر کسی خود لایق عشق نباشد ، و هر که لایق عشق نباشد خدای را نشاید و هر که عشق را نشاید ، خدای را نشاید.!
عشق با عاشق توان گفت ، و قدر عشق خود عاشق داند،فارغ از عشق جز افسانه نداند. و او را نام عشق و دعوی عشق ، خود حرام باشد

#عین_القضات_همدانی

  • narjes srt

سلام


م...، من حس میکنم از خودم باخته ام...




97.4.31

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt


انسان های هم فرکانس، همدیگر را پیدا می کنند،

حتی از فاصله های دور

 

از انتهای افقهای دور و نزدیک،

انگار اینها باید در یک مدار باشند

 

یک روزی،

یک جایی باید با هم، برخورد کنند

 

آنوقت میشوند همدم،

میشوند دوست، میشوند رفیق

 

حرفهایشان میشود آرامش،

نباشند، دلتنگ هم میشوند

 

مدام همدیگر را مرور می کنند،

از هم خاطره می سازند

 

یادمان باشد،

حضور هیچکس اتفاقی نیست

 

97.4.26

  • narjes srt

سلام


مشکل حل شد. دستت درست




پی نوشت:

نشد که بشه... کاش میدونستم چرا...

...

+ الحمدلله رب العالمین

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

بابا سعدی تو دیگه کی هستیییییییی...

عزیز جان، چند تا شعر داری که هر روزت رو خوشتر از دیروزت کرده؟؟

چه خوبه که تو هستی و برای ما شعر میگی و ....


هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری
بار دوم ز بار نخستین نکوتری
انصاف می‌دهم که لطیفان و دلبران
بسیار دیده‌ام نه بدین لطف و دلبری
زنّار بود هر چه همه عمر داشتم
الا کمر که پیش تو بستم به چاکری
از شرم چون تو آدمیان در میان خلق
انصاف می‌دهد که نهان می‌شود پری
شمشیر اختیار تو را سر نهاده‌ام
دانم که گر تنم بکشی جان بپروری
جز صورتت در آینه کس را نمی‌رسد
با صورت بدیع تو کردن برابری
ای مدعی گر آنچه مرا شد تو را شود
بر حال من ببخشی و حالت بیاوری
صید اوفتاد و پای مسافر به گل بماند
هیچ افتدت که بر سر افتاده بگذری
صبری که بود مایه سعدی دگر نماند
سختی مکن که کیسه بپرداخت مشتری

  • narjes srt

سلام

(متآسفم که علارغم تصور و میل باطنی م به شدت حس محدودیت میکنم در این خانه و این محیط... :(((


اما، برای ثبت در تاریخ مینویسم که:

امروز 23 تیر 97

ماجرای انتقال پول

گرما

منیریه

کفش

بستنی/ آب/ کولر

و...


به عددی که بلد نیستمش:

ممنونم...



پی نوشت:

کی فکرش رو میکردم که یه حسرت و آرزو رو بعد از سالهااا، به این راحتی و روشنی زندگی کنم؟...

ای خداااا جونمممم...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


آن که نقشی دیگرش جایی مصور می‌شود

نقش او در چشم ما هر روز خوشتر می‌شود

عشق دانی چیست سلطانی که هر جا خیمه زد

بی خلاف آن مملکت بر وی مقرر می‌شود

دیگران را تلخ می‌آید شراب جور عشق

ما ز دست دوست می‌گیریم و شکر می‌شود

دل ز جان برگیر و در بر گیر یار مهربان

گر بدین مقدارت آن دولت میسر می‌شود

هرگزم در سر نبود اندیشه سودا ولیک

پیل اگر دربند می‌افتد مسخر می‌شود

عیش‌ها دارم در این آتش که بینی دم به دم

کاندرونم گر چه می‌سوزد منور می‌شود

تا نپنداری که با دیگر کسم خاطر خوشست

ظاهرم با جمع و خاطر جای دیگر می‌شود

غیرتم گوید نگویم با حریفان راز خویش

باز می‌بینم که در آفاق دفتر می‌شود

آب شوق از چشم سعدی می‌رود بر دست و خط

لاجرم چون شعر می‌آید سخن تر می‌شود

قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود

چون همی‌سوزد جهان از وی معطر می‌شود


پی نوشت:

چقدر امروز منتظرت بودم سعدی جان...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


;))


آیهء عشق است با خط معـــلّا چشـــــم تو
کرده سِر الله را در بوق ِکرنــــــا چشــــم تو 


تا پرندِ پلکهــــات از خواب دامن میـــکِشند
شیخ می گوید : سلامٌ هِیَّ حتّی چشم تو


پشتِ پلکِ آهـــــوان و زیـــــرِ ابروهای تو
گرچه نام هر دوشان چشم است- اما چشم تو ...


هم برای رستگاری روشنِ چشمت بس است
هم برای کافـــــری کافیست ما را چشـــم تو


تیر و تارا ، اشکبارا ، چشمه سارا -چشم من-
غم گُسارا ، عاشِقـــا ، قدیسه وارا -چشم تو-


نیست از این منتی سنگین و طاقت سوز تر :
"دیدن آیــــاتِ قـــــرآنِ خـــــدا با چشــــم تو" 


هیــــچکس مانندِ من مردِ چنین جنگی نبـــــود
لا فَتی اِلا خــــودم لا سَیف اِلا چشــــــم تو ...

 

شاعر :
مهاد میلاد



پی نوشت:

دستم میلرزه...


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

شاید این ویدئو رو دیده باشید اما، باز دیدنش خالی از لطف نیست.

آرزو میکنم هیچکی از این سگ ها نداشته باشه...




  • narjes srt

سلام


باز به دادم رسیدی عزیززززز... #سعدی جان



ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم

به جز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم

من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم

که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم

تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم

اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم

و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم

که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم

برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد

که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم

ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم

کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم

دلی چون شمع می‌باید که بر جانم ببخشاید

که جز وی کس نمی‌بینم که می‌سوزد به بالینم

تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمی‌آید

روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم

رقیب انگشت می‌خاید که سعدی چشم بر هم نه

مترس ای باغبان از گل که می‌بینم نمی‌چینم


  • narjes srt

سلام

حالِ شب احیای بیست و یکم...


  • narjes srt

سلام


چهل روز گذشت...

به همین سادگی...

و نه به همین زودی...

که تو چه دانی بر سر عزیزان چه آمده هر ثانیه و هر نفس این چهل روز

خدا بهتون صبر بده...


#شهرام

  • narjes srt
سلام


"روباه گفت:"همان مقدار وقتی که برای گل ات صرف کرده ای،باعث ارزش و اهمیت گل ات شده است."
شازده کوچولو تکرار کرد تا در خاطرش بماند:"همان مقدار وقتی که برای گل ام صرف کرده ام..."

روباه گفت:"آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند،اما تو نباید فراموش کنی.تو مسوول همیشه گی آن می شوی که اهلی اش کرده ای.تو مسوول گل ات هستی."
شازده کوچولو تکرار کرد تا در خاطرش بماند:"من مسوول گل ام هستم..."


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

خدایا...

به این وقت و ساعت و صاحبانش...

خدایاااااا...

خوبم کن


توقّع...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


هویج بخور...



.................................................... ...

و نه همین ها اصلا اصلا اصلا...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


 

یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم ناگاه اتفاق مغیب افتاد. پس از مدتی که باز آمد عتاب آغاز کرد که درین مدت قاصدی نفرستادی!!  گفتم: دریغ آمدم که دیده قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم.

رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند

باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن


 
  • narjes srt

سلام

امشب که برام فصه ی امیرحسین رو گفتی...

دلم هُری ریخت...

خدا اینو برات حفظ کنه...

:(((



روح امید و شهرام مهمانِ صاحبِ قلبِ نویسنده ی الغدیر...



آشوبم... یا امیرالمونین... دخلیک... دخلیک یا مولای

  • narjes srt

سلام


مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
 
بهارها که ز عمرم گذشت و بی‌تو گذشت
چه بود غیر خزان‌ها اگر بهار تویی

دلم ز هرچه به غیر از تو  بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی

شهاب زودگذر لحظه‌های بوالهوسی است
ستاره‌ای که بخندد به شام تار تویی

جهانیان همه گر تشنگان خون من‌اند
چه باک زان‌همه دشمن چو دوست‌دار تویی

دلم صراحی لبریز آرزومندی‌ ست

مرا هزار امید است و هر هزار تویی


"سیمین بهبهانی"

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


نیمه شعبان

محاسبه ی طاقت فرسای خمس

تولد مریم

وضعیت دیوانه کننده ی اینترنت و فیلترینگ و غیره

تموم شدن ترافیکِ اینترنت خونه

کارهای معمولیِ خونه

اولین جلسه ی ... مریم

نرسیدن به حتی یک پیام تبریک خشک و خالی به معلمها و اساتید خوب و عزیزم


همه ی این سختی ها و فشارهای روحی، با یه  "دوستت دارم" مثل نمک توی آب، حل شد  :*


منم دوستت دارمممممم...


یک سال جدید شروع شد... الهی که سال پر از خیر و برکت باشه برای همه

ای خدااااااااااااااااااا


تولدت مبارک "نرجس" خانوووم

  • narjes srt

سلام

از مهمونی خونه ی محبوبه اینا شروع شد و ماجرای درِ باز شیلا...

ولی، هر روز بد و بد و بدتر شد..

و از روز جمعه، دیگه میدونستم که همه چی به تو مربوط میشه...

مشکلات کار بهش اضافه میکرد...

دیشب دیگه لب به شکایت باز کردم که: خسته شدم... چرا  هیچ روش بهبودی نتیحه نمیده و بدتر هم میشه؟

وقتی نوشتم که چه کارهایی انجام داده ام و نتیجه نگرفته ام، بچه ها تشویقم کردند. اما راه حلشون این بود: " رهاش کن. و باهاش حال کن تا خودش بره..."


امروز تشییع شهرام بود.

اینکه چه به من گذشت امروز بماند...

ولی بعد از نماز نشستم با خودم دو دو تا چهار تا کردم که حالِت رو ببین... اسمش چیه؟ از کجا اومده؟ میخوای خوب بشی واقعا؟؟؟


و بعد، نشستم برای لحظه لحظه درد کشیدن هام، اشک ریختن هام، بغض های فروخورده م، آه های داغ و سوزانم، برای دردهای جسمی که از شدت فشار روحی به سراغم آمده... بابت همه ی اینها به حجم قلبم شکر کردم...


خدایا متشکرم که این تفضل رو بهم کردی و این چیزها رو حس میکنم و با جانم لمسشون میکنم.


خدایا، متشکرم بخاطر ع ش ق ...



پی نوشت:

ممنونم بخاطر تماس امشب...





  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

شهرام رفت پیش خدا...

رفت پیش امام حسین...


به همین سادگی...


پست شهرام


صبح جمعه

31 فروردین 97

3 شعبان


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


من و تو و ...

امیرالمومنین...


...


مبعث97

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt


it's me...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

توی همه ی شلوغی های این روزها، در لحظات خلوتِ ذهنی که پیدا میشه، تنها چیزی که آرامش عمیق رو توی قلبم جاری میکنه، فکر کردن به "دوست داشتنت"  هست...

و پشتش، حس شکرگزاری عمیق، که باز هم هییییچی نیست از حجم حقِ شکر این نعمت.

الهی به عدد ما احاط به علمک، شکرتتتتتتت



  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

باز هم امشب بخاطر گنجی که توی قلبم دارم به شدت بازخواست شدم.

و باز هم تحت فشار شدید قرار گرفتم که به دیگران نشونش بدم.

و باز هم همه جوره تهدید شدم بخاطر داشتنش و مخفی کردنش و غیره.

اما...

باز هم برای خودِ خودِ خودِ خودممممممممممممممممم نگهت میدارم...


96.12.15


  • narjes srt

سلام

"صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
کافیست کمی خسته شوی
کافیست کمی بایستی”


گروس عبدالملکیان, سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند
  • narjes srt

سلام

باز هم سعدی جان، زدی توی خال...

دوستت دارم  :)


صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست

چارهٔ عشق احتمال شرط محبت وفاست

مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست

گر بزند حاکم است ور بنوازد رواست

گر چه بخواند هنوز دست جزع بر دعاست

ور چه براند هنوز روی امید از قفاست

برق یمانی بجست باد بهاری بخاست

طاقت مجنون برفت خیمهٔ لیلی کجاست

غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست

اول صبح است خیز کآخر دنیا فناست

صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست

یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست

درد دل دوستان گر تو پسندی رواست

هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست

بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست

گر تو قدم می‌نهی تا بنهم چشم راست

از در خویشم مران کاین نه طریق وفاست

در همه شهری غریب در همه ملکی گداست

با همه جرمم امید با همه خوفم رجاست

گر درم ما مس است لطف شما کیمیاست

سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست

هر که دل دوست جست مصلحت خود نخواست


پی نوشت:

یعنی عاخ.. فقط عاااخ...

و این عاخ با عاخ های قبلی خعیلی فرق فوکوله... :))

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام یه وجب زمین خالی
همونقدر که یک اطاقک بشه خونه خیالی
من از این دنیا چی میخوام یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تنه دنیا رنگه خوبیو قشنگی
آدمهای دستو دلباز از توی قلک طاقچه
بردارن بذر محبت واسه بارداری باغچه
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام دو تا بال برای پرواز
برم تا روز تولد برسم به فصله آغاز
برم پیشه بچه هایی که یه لقمه نون ندارن
که یک شب با یک دل سیر چشاشونو هم بذارن
بگم غصه ها سر اومد گریه بس که بهتر اومد
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی



پی نوشت:

به قول حضرت سعدی، که معین میخونه

:))))))))))))

  • narjes srt

سلام


گر نباشد هر دو عالم گو مباش
تو تمامی، با تواَم تنها خوش است

 #عطار

  • narjes srt

سلام

بدون شرح!




پی نوشت:

به مناسبت مکالمه ی امشب...

96.12.3

تازههههه، باران هم می بارد...



  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


میگه:

با عزت و احترام با او صحبت کنید. آنگاه دریچه ی قلبش به روی شما باز می شود و هر آنچه که بگویید خواهد شنید و عمل خواهد کرد...

بگویید:

عزیزم من دوستت دارم

تو خوبی.

میدانی که من به تو ایمان دارم.

میدانم که تو خیلی قدرتمندی.

من طرف تو هستم. ما توی یک تیم هستیم.

تو خوبی. من میدونم تو خوبی.

(حتی به دروغ... اما همینها رو بگید. اصلا،  دروغ بگید. اما بگید...)

و ادامه بدید که:

اما، حرفم اینه که.. فلان و بهمان...


لحن بد شما ممکن است او را نابود کند... نابود...


  • narjes srt

سلام

مسأله این است...

;)



- خسته نباشی.

- تو هم نترس!


پی نوشت:

* لازم بود این تیتر ثبت شود ;)))

  • narjes srt

سلام


به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

که به چاه ناامیدی غم دل شمار گفتن

من از این فراغ و هجران به جز اندکی ننالم

که سزد به وقت صحبت تن و جان نثار گفتن

م-ن


پی نوشت:

...

  • narjes srt

سلام


کتاب: تضادهای درونی

نویسنده: نادر ابراهیمی عزیز

فصل: دعوت به شراب کهنه


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست

با ما مگو به جز سخن دل نشان دوست

حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود

یا از دهان آن که شنید از دهان دوست

ای یار آشنا علم کاروان کجاست

تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست

گر زر فدای دوست کنند اهل روزگار

ما سر فدای پای رسالت رسان دوست

دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت

دستم نمی‌رسد که بگیرم عنان دوست

رنجور عشق دوست چنانم که هر که دید

رحمت کند مگر دل نامهربان دوست

گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد

تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست

گر آستین دوست بیفتد به دست من

چندان که زنده‌ام سر من و آستان دوست

بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در

الا شهید عشق به تیر از کمان دوست

بعد از تو هیچ در دل سعدی گذر نکرد

وان کیست در جهان که بگیرد مکان دوست



پی نوشت:

1- روح همه ی رفتگان شاد

به یاد امید افتادی...

2- چه همخوانی مون رو دوست دارم...

  • narjes srt

سلام

چشمم به ماه بود و پیامی که حذف شد...

موسیقی رو انتخاب کردم و باز به ماه نگاه کردم و با همون حالی که میدونی... زمزمه کردم: السلام علیک یا امیرالمومنین...

نوشتی: لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

...


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

...

بلند بگو...


  • narjes srt

سلام

بلاخره برف آمد.

الهی شکر


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


دلتنگ سعدی جان بودم. نیت کردم و برام  خوندی...

هم منو مست کردی و هم خودت رفتی به جاهایی و شبهایی که برات عزیزند...

به قول ما: "سعدی خداااااااست..."


ما گدایان خیل سلطانیم

شهربند هوای جانانیم

بنده را نام خویشتن نبود

هر چه ما را لقب دهند آنیم

گر برانند و گر ببخشایند

ره به جای دگر نمی‌دانیم

چون دلارام می‌زند شمشیر

سر ببازیم و رخ نگردانیم

دوستان در هوای صحبت یار

زر فشانند و ما سر افشانیم

مر خداوند عقل و دانش را

عیب ما گو مکن که نادانیم

هر گلی نو که در جهان آید

ما به عشقش هزاردستانیم

تنگ چشمان نظر به میوه کنند

ما تماشاکنان بستانیم

تو به سیمای شخص می‌نگری

ما در آثار صنع حیرانیم

هر چه گفتیم جز حکایت دوست

در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی وجود صحبت یار

همه عالم به هیچ نستانیم

ترک جان عزیز بتوان گفت

ترک یار عزیز نتوانیم

  • narjes srt

سلام


سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد

به دست مرحمت یارم در امیدواران زد

چو پیش صبح روشن شد که حال مهر گردون چیست

برآمد خنده‌ای خوش بر غرور کامگاران زد

نگارم دوش در مجلس به عزم رقص چون برخاست

گره بگشود از ابرو و بر دل‌های یاران زد

من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست

که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد

کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاری

کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد

خیال شهسواری پخت و شد ناگه دل مسکین

خداوندا نگه دارش که بر قلب سواران زد

در آب و رنگ رخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم

چو نقشش دست داد اول رقم بر جان سپاران زد

منش با خرقه پشمین کجا اندر کمند آرم

زره مویی که مژگانش ره خنجرگزاران زد

نظر بر قرعه توفیق و یمن دولت شاه است

بده کام دل عاشق که فال بختیاران زد

شهنشاه مظفر فر ، شجاعِ ملک و دین منصور

که جود بی‌دریغش خنده بر ابر بهاران زد

از آن ساعت که جام می به دست او مشرف شد

زمانه ساغر شادی به یاد میگساران زد

ز شمشیر سرافشانش ظفر آن روز بدرخشید

که چون خورشید انجم سوز تنها بر هزاران زد

دوام عمر و ملک او بخواه از لطف حق ای دل

که چرخ این سکه دولت به دور روزگاران زد


پی نوشت:

چیزی که عمری دنبالش بودی، بدون رنج و ارام، خودش بدستت میاد... خودش میاد...

  • narjes srt

سلام

بدون شرح



پی نوشت:

شرحش نوشتنی نیست ;)

  • narjes srt

سلام

هنوز دارم به این پست فکر میکنم...

و به هیچی غیر از این تصویر، نرسیده ام تا حالا!


  • narjes srt

سلام


یک پلک زدن فاصله از تو تا من                باید بزنیم پلک یا تو یا من

هرچند که گفتند گناه است این کار               اما تو یکی بزن گناهش با من


#خلیل جوادی

  • narjes srt

سلام

رفاقت از رفق میاد.

رفق یعنی مدارا

رفیق یکی از اسمهای خداست.

رفیق شغلش مواظبت از رفیقشه.

مدارا کردن باهاش و راه اومدن باهاش.

خدا کسی رو که دوست داره بهش رفاقت میده.

رفیقِ خوب.

و تعداد رفیق ها به رزق آدم ربط داره. یعنی میتونه بیشتر از یکی باشه.

و گذر ایام و گذشت زمان، نقش مستقیمی توی میزان و شدت و حدت رفاقت داره.

توی رفاقت هیچ اما و اگر و شاید و بایدی وجود نداره.

هیچی... فقط رفیق...

و مخالف رفاقت، بی کسی هست...

یعنی رفیق همه کسِت هست و اگر نباشه، هیچیکی رو نداری...


و...


ممنونم ازت رفیق.... که همه ی چیزهایی که میگی رو هستی برام...

باش و همیشه باش عزیزمم


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم                      کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد


پی نوشت:

عاااااااااااخ.....

خب آخه:  مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


مبارکت باد


  • narjes srt

سلام


گاهی بدون بهانه خودش جور می شود...

گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود....



آه...


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


بی تاب نباش.







پی نوشت:

واااا

میگم بهش!

  • narjes srt

  • narjes srt

سلام

 

ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب.

ما دو مسافر بودیم، من از مشرق مقدس می آمدم و او از مغرب سرد.

او بار شراب داشت، و من، به جستجوی شراب آمده بودم.

او شراب فروش بود و من مشتری مسلم متاع او بودم.

و هر دو به یک شهر می رفتیم

و هر دو به یک مهمانسرای.

به راستی که ما برای هم بودیم

و برای هم آمده بودیم.

 

شبانگاه، چون خستگی راه دراز، با خفتن نیمروز تمام شد

هر دو به چایخانه رفتیم

و در مقابل هم نشستیم.

به هم نگریستیم

و دانستیم هر دو بیگانه ای در آن شهریم

و ناآشنای با همه کس.

او را خواندم که با من چای بنوشد

و از شهر و دیار خویش با من سخن بگوید.

نشستیم و چای نوشیدیم

و او قصه ها گفت و از من قصه ها شنید.

و چون بازار سخن گرم شد، پرسیدم: به چه کار آمده یی و چرا به دیاری غریب سفر کرده یی؟

و او، شاید شرمگیم از شراب فروش بودن خویش گفت که هفت بار پوست روباه با خود آورده است.

ومن، شاید شرمگین از مشتری شراب بودن در برابر او، که متاعی گرانبها با خود آورده بود، گفتم: فیروزه ی مشرقی به بازار آورده ام.

و باز گفتیم و باز شنیدیم.

تا پاسی از آن تیره شب گذشت.

و من، دلتنگ از نیرنگ، به بستر خویش رفتم و خواب به دیدگانم نیامد تا به گاهٍ سحر.

 

روز دیگر من سراسر شهر را گشتم

و از هزار کس شراب خواستم

و دانستم که در آن دیار هیچکس شراب نمی فروشد و هیچ کس مشتری شراب نیست.

به هنگام شب، خسته بازگشتم و در چایخانه نشستم.

سر در میان دو دست گرفتم

و گریستم.

بیگانه ی مغربی باز آمد، دلگیر و سر به زیر

و در دیدگان هم حدیث باز رفته را باز خواندیم

چای خوردیم و هیچ نگفتیم

و خویشتن خویش را

در حجاب تیره ی تزویر پنهان کردیم.

 

*

ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب

ما دو مسافر بودیم که گفتنی های خویش نگفتیم.

و اندوهی گران به بار آوردیم.

من به مشرق مقدس بازگشتم

و او، شاید با بار شراب خود سرگردان شهرهای غریب شد.

به راستی که ما برای هم آمده بودیم.

و ندانستیم.


 

برگرفته از:

کتاب: آرش در قلمرو تردید

فصل: دوگانه ی اول

نوشته: نادر ابراهیمی (عزیزم)

 

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

چه کسانی کاری به تفآل و حافظ و این چیزا ندارند؟؟

کیا دیشب حافظ باز نکردند؟

...



پی نوشت:

از اون تماسها که حواسش نباشه...   :)))

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


میدانی هوس گوجه سبز چاره اش صبر کردن تا رسیدن تابستان امسال بود ،

هوس برف بازی در یک روز سرد زمستانی درمانش صبر کردن برای زمستان سال پیش بود ،

هوس قدم زدن در زیر یک باران بهاری با همان هدفون معروف ، راه چاره اش صبر کردن تا فروردین امسال بود ،

هوس یک دل سیر عکاسی کردن در روز بارانی کنار دریا ...

‎خوب که فکر کردم همه ی هوس های روی زمین چاره داشتند ، همه ی هوس ها به جز هوس تو...

‎و آخرین حیرت زمانی بود که نمیدانستم برای هوس تو را داشتن تا کدام فصل ، تا کدام سال ، تا کدام ماه ، تا کدام روز باید صبر کنم !
‎هوس تو را داشتن برایم همان ماموریت غیر ممکن بود ‎همین.


پویان احدی

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


پسم الله الرحمن الرحیم

وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُواْ مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَ قُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَکمُ‏ْ خَطَایَاکُمْ  وَ سَنزَِیدُ الْمُحْسِنِینَ... (28 بقره)



آه... فقط ممنونم...

چه اشکها آه...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

آقای سعدی، شما چجوری توی قلب آدمو میخونید و بدون حتی نیت کردن و فال گرفتن و اینا... حالِ حالِ اون موقع آدمو میگید براش؟؟؟

آقای سعدی.... ما شما رو خیلی دوست داریم.

خیلی زیاااااددددد



هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر به پای درآیم به در بَرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت

که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


پی نوشت:

1- آقا من شوکه م از این شعره که الان این پسره توی رادیو شب برای من خوند.....

2- آخ آخ.... "این غزل بر وزن “مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن” مطابق با ریتم “کرشمه” در دستگاه موسیقی ایرانی (مثلا ماهور) می باشد" ...... و من و ماه تولد و ماهور و تو و ..........

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

وقتی دلتنگی و دلتنگی و دلتنگی و دلتنگگگگ...

استاد کاکاوند، اینو برات باز میکنه:


بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد

که خاک میکده عشق را زیارت کرد

مقام اصلی ما گوشه خرابات است

خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل

بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد

نماز در خم آن ابروان محرابی

کسی کند که به خون جگر طهارت کرد

فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز

نظر به دردکشان از سر حقارت کرد

به روی یار نظر کن ز دیده منت دار

که کار دیده نظر از سر بصارت کرد

حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ

اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


ممنونم که تا این حد حواست به رفاقتمون هست

و نه همین..، حتی یک نفس از حسم نیست...



پی نوشت:

خوشحالم که اینو قبلا بهت گفته بودم و حالا دارم به مناسبت امشب اینجا مینویسمش...


  • narjes srt


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt




طاقت نمی‌آرم ، تو که می‌دانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم ، بی تو ، تا امشب


محمدعلی بهمنی

  • narjes srt

سلام

اولین شنبه ی رادیو شب... استاد کاکاوند و فال حافظ ...  و تو...


سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند

به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند

ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند

به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند

نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند

سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند

رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند

ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند

ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند

دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد

ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند

چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند

بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند

که با این درد اگر دربند درمانند درمانند

  • narjes srt

یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود

رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می‌کشت

معجز عیسویت در لب شکرخا بود

یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس

جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود

یاد باد آن که رخت شمع طرب می‌افروخت

وین دل سوخته پروانه ناپروا بود

یاد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب

آن که او خنده مستانه زدی صهبا بود

یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی

در میان من و لعل تو حکایت‌ها بود

یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی

در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود

یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست

وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود

یاد باد آن که به اصلاح شما می‌شد راست

نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود


آقای حافظ

  • narjes srt

سلام

درخت آرزوها، یه جاییه که همه ی آدمها زیرش نشسته اند.

هر آرزویی کنی، برآورده میشه.

پس حواست باشه چی میخوای...

همین الان برآورده میشه...

جواستو جمع کن

;)




و این حق ِ... میرسیم بهش... که لیلة الرغایب یک شب نیست. هر نفس... او منتظره که تو طلب کنی و بهت بده...

چون حیّ ِ ، چون رحمان ِ، چون فیاّض ِ

او میده... میده...

این حرفها هم چرت و پرته که: اگر لیاقت داشته باشیم و اگر سعادت داشته باشیم و این مزخرفات...

نه لیاقت میخواد... نه سعادت میخواد... نه توی این خماری ها میذاری بمونی...

دادِ او را قابلیت، شرط نیست بلکه شرط ِ قابلیت، داد ِ اوست...

اصلا وقتی داد، یعنی قابلیتش رو داری...


پی نوشت:

سهل و آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع

سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت گیر


آخه به من بگو:" چطور میشه عاشق تو نشد... نبود...  نموند..."



  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

آخرش گفتم: : تسلیت عرض میکنم!"

گفتی:" وا! تسلیت برای چی؟"

گفتم:" فردا شهادت امام رضا جانه!"

گفتی:" خب! مگه تسلیت داره؟"

موندم چی بگم... پرسیدم خب چی بگم؟

گفتی:" بگو، امیدوارم فردا به بهانه ی امام رضا یه رزق خوبی روزی ت بشه."  این معقوله. خوبه. میگن یه چیزی بلده...


رزق خوب......


  • narjes srt

سلام

اینهمه درایت و منطق و کنترل و مدیریت و تدبیر توی رابطه ی با من رو از کجا میاری مرد؟؟؟؟

جطوری اینقدر مسلطی به خودت آخه؟ چطوری؟؟؟

کاشکی منم میتونستم...


  • narjes srt

سلام

بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا

لأن روحی قد طاب ان یکون فداک


ای برده اختیارم تو اختیار مایی

من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی

گفتم غمت مرا کشت گفتا چه زهره دارد

غم این قدر نداند کآخر تو یار مایی

من باغ و بوستانم سوزیده خزانم

باغ مرا بخندان کآخر بهار مایی

گفتا تو چنگ مایی و اندر ترنگ مایی

پس چیست زاری تو چون در کنار مایی

گفتم ز هر خیالی درد سر است ما را

گفتا ببر سرش را تو ذوالفقار مایی

سر را گرفته بودم یعنی که در خمارم

گفت ار چه در خماری نی در خمار مایی

گفتم چو چرخ گردان والله که بی‌قرارم

گفت ار چه بی‌قراری نی بی‌قرار مایی

شکرلبش بگفتم لب را گزید یعنی

آن راز را نهان کن چون رازدار مایی

ای بلبل سحرگه ما را بپرس گه گه

آخر تو هم غریبی هم از دیار مایی

تو مرغ آسمانی نی مرغ خاکدانی

تو صید آن جهانی وز مرغزار مایی

از خویش نیست گشته وز دوست هست گشته

تو نور کردگاری یا کردگار مایی

از آب و گل بزادی در آتشی فتادی

سود و زیان یکی دان چون در قمار مایی

این جا دوی نگنجد این ما و تو چه باشد

این هر دو را یکی دان چون در شمار مایی

خاموش کن که دارد هر نکته تو جانی

مسپار جان به هر کس چون جان سپار مایی


مولانا

  • narjes srt

سلام

توی حرفهای خاله و خواهرزداده ای؛ یه رازهای بینمون هست... که هیچکی نمیدونه. و من خیالم راحته فسقل هم یادش نمیمونه که وقتی به حرف زدن افتاد، رازم برملا بشه.

امشب بهش گفتم:" خالههه... یعنی نزدیکه؟"

نگاه کرد توی چشمم و گفت:" نه!"


و من اونقدر قاه قاه خندیدم که کف زمین پخش شدم...

هه! خودم میدونم که "نزدیکه" ماموش کوچولو ;)


پی نوشت:

تماس امشب اونقدر سانسوری شده بود که دیگه خودت کوتاه اومدی و قطع کردی.. :)))))

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

Tu es exactement celui que je veux

همین!


  • narjes srt

سلام

همه ی امروز فقط فقط فقط دلم میخواست خودم رو بندازم توی بغلت و های های گریه کنم...

روز مصاحبه تدریس بود.

و من درگیر اتفاقات شغلی... و درآمدی... و نیاز به حمایت شدن... و تلاش برای استقلال... و زندگیِ سخت و سخت و سخت......

اونقدر درگیر، که 10 بار مجبور شدم خط عوض کنم توی مترو، تا از ولیعصر بیام فرهنگسرا... یعنی ببین اوضاع تا چه حد خراب...

رسیدم توی خونه، فقط بهت پیام دادم: عاخ...........

و....

چطوری بگم که چقدر خوبی؟؟

آخه چطوری اینقدر خوبی؟؟؟؟

آخه چرا اینقدر خوبی تو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//

دوستت دارم... و چقدر مسخره و احمقانه و کمه این جمله و عبارت.......


ممنونم ازت رفیق جانم ممنونم


  • narjes srt

سلام

چه تلاشی کردی که هیچ حرف بدی رو مستقیم به من نگی.

مثلا رعایت ادب رو نسبت به من بکنی اما...

هرچی گفتی حق بود به مولا

حق بود به خدا

حق بود به قرآن...

میخوام سیفون رو بکشم...

به درک همشون...


خدایا، ای رازق، ای رزاق... جبران کن این صدمه ی عمیقی که روحم خورده رو.

درد میکشم.

درد عمیقی میکشم

روحم چنان درد میکنه که اشک از چشمم میریزه...

این جور دردها، خیلی عمیقند خیلی

و من الان دچار این دردم...


عاااااااااااااخخخخخخخخخخخخخخ..........


پی نوشت:

تا روزی که قرارداد جدید رو بذارند جلوم صبر میکنم.

یا پیشنهادم رو برای تمام ساعتها قبول میکنند

یا خداحافط و نگهدار شما

و منتظرم ببینم جواب طلمتون رو کِی مشاهده می کنید.


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt


کسانی که دوستمان دارند از کسانی که از ما متنفرند ترسناک ترند

مقاومت در برابر آن ها دشوارتر است

و من کسی را نمی شناسم

که بهتر از دوستان بتوانند شما را به انجام کاری هدایت کنند

که درست بر خلاف میل شماست .

کریستین بوبن

  • narjes srt

سلام

چقدر همه چیز میتونه عالی باشه، وقتی طرفِت همونی باشه که باید.

  • narjes srt

سلام

ما با هم زیاد از عشق حرف زده ایم.

از همه جور عشق...

و بارها با هم گریه کرده ایم...

اما، تجربه ی اونشب یه چیز دیگه بود

اینکه من با چه ترس و لرزی بهت هدیه داده باشم...

صدای دسته بیاد

و تو از عاشقی هات بگی و چشمهات هِی پر از اشک بشه... اما نچکه...

بهم گفتی، فقط باید دوستش داشته باشی. همین کافیه...

و من همه ی این روزها دارم به حرفهات فکر میکنم...

و اینکه چقدر دورم...

و اینکه... چقدر فکر نمیکردم تا این حد.... عاشق باشی....

و اینکه، نمیدونم چطوری خدا رو شکر کنم بخاطر این حد از عشقت...

عاشقتم مرد عاشقتم...

  • narjes srt

سلام

مبارک باشه پیرهن مشکی ت..


بعدا نوشت:

روز تاسوعا، مشکی پسرک رو هم پوشوندی...

الهی قربونتون بشم

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

کیک هام دیگه برند شده اند.

درسته که از نوجوانی اینکاره بودم. اما تاریخ شروع دوباره رو از کیکِ مخفیانه ی شب امتحان دی ماه... محسوب میکنم...

فعلا در حال تمرین بیشتر هستم برای دی ماه پیش رو...


نوش جان

  • narjes srt

سلام

دیوانگی یعنی، زیر و رو کرده باشی گوشی و اینترنت و دوستان مطلع و دنیاااااا رو... تا آهنگ گوشی ت رو بکنی... ....

...

...

...

آخ...

کجاشو دیدی جناب جان  ;)


پی نوشت:

هنوز موفق نشده ام!

ولی میشم...

+ دلتنگیم جناب

96.6.3 صبح جمعه

  • narjes srt


یا هادی المضلین؛ اهدنا الصراط المستقیم




شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل               کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها


پی نوشت:

خوب هر شب ازمون کلی اشک میگیری ها حاج آقا...

قبول باشه...


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت

که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

 

سعدی جان

 

 

 

پی نوشت:

امشب رو به خاطر بسپار...

یک ساعت تمام. که آخرهاش (بیش از 20 دقیقه) فقط فقط برای من بود (توی پارکینگ یا نمیدونم کجا)... (بعدا نوشت: دم در خونه...heart)

"لوجه الله"

آخ... آخ... آخخخخخخخخ....

 

96.5.29 / آخرین یکشنبه ی ماه ذیقعده/ از خونه ی مامانجون تا ... وسط اتوبان/ فشار محیطی غیرقابل توصیف و بیان/ و... آخ....

 

 

قرائت سوره ی اعلی/ قاری: عبدالرحمن حزیفی
(سنقرئک...)

 

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

بارها تصاویری رو دیده ام از شکل به شدت متفاوتِ انواع و اقسام اشک گرفته شده اند.

این روزها و مثلا دیشب، به شدت درگیر با انواع این اشکال بودم.

خب، به دلیل آسیب شدیدی که به چشمم وارد شده، درد داره و ازش اشک (1) میاد. اشکی که ارادی نیست. و فقط بخاطر تحریک زخم ایجاد میشه.

ولی خب، گاهی این درد اونقدر زیاده که رسما گریه میکنم و باز هم اشک (2) جاری میشه.

دیشب که باهات حرف میزدم و دچار احوالات معنوی عمیق شده بودم، از عشق به امیرالمونین و فرزندانشون چشمهام خیس شد و اشک (3) می بارید.

و بعد که به اوضاع خراب خودم نسبت به اونها فکر میکردم و اینکه چقدر عقبم و چقدر تا حالا فکر میکردم که اوضاع نسبتا خوبی دارم، حالم بد میشد و اشک (4) حسرت میریختم.

شب که داشتم کلیپ little me  رو میدیدم، دلم بدجور به حال دخترک کوچولوی درونم سوخته بود و بی وقفه اشک (5) می ریختم...

و بعدش که مدت زیادی بخاطر تنها نور محیط که از لپ تاپ مستقیم به چشمم میرسید ازار دیده بودم، چشمم میسوخت و اشک (6) میریخت.

وقتی اومدم بخوابم و قطره اشک (7) مصنوعی رو توی چشمم ریختم، قطره های اضافی ش از گوشه ی چشمم میچکید.

و توی بی خوابی های همیشگی شبانه و دلتنگی های بی حد این ایام و بهم ریختگی های هورمونی و حس نیاز شدید بهت، اشک (8) بالشتم رو خیس کرده بود...

و بعد که به تو و همه ی خوبی هات فکر میکردم لبریز از عشق شدم و این حس باعث چکیدن قطره های اشک (9)  شد...

و بعد وقتی دچار حس شکرگزاری شدم از بودنت و داشتنت و هدیه شدنت به من... باز اشک (10) م جاری شد از تشکر و سپاسگزاری از خداوند مهربان...

تاااا صبح شد. و بلاخره مثل همیشه حدود هفت صبح خوابم برد...


پی نوشت:

اشک‌های چشم انسان زیر میکروسکوپ + تصاویر



  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

من: معیار تشخیص درست و غلط چیه؟

تو: پیامبر درونی.

من: عقل؟

تو: قلب.

تو...

تو...

تو...

تو...

تو...

تو...

تو...

تو...

تو...

...

..

..

..

.

من: اشک

من: آه

من: حسرت

من: آخ

من: خاک بر سرم

من: کجای کارم

من: همه چی م دروغه

من: عشقم دروغه

من: دوست داشتنم دروغه

من...

من...

من...

من...

من: آخخخخخخخ...

...

...

...

...

.

درد... آخ درد..

درد میخواهم...


چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟

طبیبٌ دوّار بطبّه

آخ...

آخ...

آخ....

خرابم..

اساسی خرابم...

از اون خرابها که...

که....

...


پی نوشت:

امام رضا جان، شرمنده تر از من پیدا نخواهی کرد...

یعنی اصلا نمیدونم چی بگم...

خودت میدونی دیگه..

فقط ببخشید :(

  • narjes srt

المنة لله که در میکده باز است

زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی

وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است

از وی همه مستی و غرور است و تکبر

وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم که او محرم راز است

شرح شکن زلف خم اندر خم جانان

کوته نتوان کرد که این قصه دراز است

بار دل مجنون و خم طره لیلی

رخساره محمود و کف پای ایاز است

بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم

تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است

در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید

از قبله ابروی تو در عین نماز است

ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین

از شمع بپرسید که در سوز و گداز است

96.5.17


پی نوشت:

اگر عشق نهایتی داشته باشه، در دقایقی از صبح سه شنبه، به اون نهایت رسیدم...

و ممنونم ازت... ممنونتم

  • narjes srt

سلام

خیلی رفیقی رفیق... خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی...

ممنونم که هستی


و نه همین...


پی نوشت:

امروز کاشان بودی..

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

آیا به راستی سِر شده ام؟

چی سرم آمده؟

مغزم هیچ فرمانی نمیده که انجامش بدم!

الان باید بهت پیام بدم؟

باید زنگ بزنم؟

باید چیزی بفرستم؟

باید ناراحت باشم؟

باید خوشحال باشم؟

باید امیدوارم باشم؟

با ید نا امید باشم؟

باید خشمگین باشم؟

باید چی چی باشم خبببب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


دچار بی حسی شده ام!

وا!!!!!!

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

یک سوالی که همیشه ی ایام از آقای خدا داشتم اینه که:

" آیا انتظار محبوب و تپش های قلب و اشکهای فراق و همه ی دردهای عاشقی، رو یه جایی حساب میکنی که بشه روش حساب کرد؟"

"این دردها اصولا هیچ اجری دارند؟"

"مثلا روز قیامت موقع حساب کتاب میگی که: فلان قدر سال درد عشق کشیدی، بیا این هم جایزه ت؟" (حالا به فرض که به وصال برسه یا نرسه)

چجوری حساب میکنی این زمانها رو؟؟؟؟

  • narjes srt

سلام

امشب، 96.5.5

مدت زمان: "15.47

شامل: گزارش مترو

کیفیت: ناتمام...........


بماند...


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

قول و عهدی که با خودم بستم، اگر چه که از روی آگاهی و حضور در لحظه و در آرامش و عقلانیت گرفته شده اما...

خیلی سخته متعهد ماندن بهش...

گاهی فشار خیلی زیاده...

و به شدت و با همه ی وجودم از خداوند طلب یاری میکنم. که تحت این فشار نشکنم.

آمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...ن

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
سلام

گفت: نظرش اینه که تو  طرف رو تور کردی!
عمیق خندیدم...
گفتم: اون منو تور کرده. از این تور گِردها که اینجوری میکِشتت بالای درخت... و با دست نشون دادم یعنی دقیقا چجوری...
و خندید و گفت: اهااا...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
سلام
میدونی؟؟ 
مشکل من اینه که.........

  • narjes srt

سلام

محصول امسال باغچه خانه ی مان:

10 کیلو انگور عسگری.




و پیام بعدش خوشمزه ترش کرد:

مرفهین بی درد همینجورین دیگه. تاکستان در تاکستان..  جریب در جریب . شادابی انگور از نفس باغبان است. باغت آباد انگوری

  • narjes srt
سلام
حرف بزنید.
حرف زدن خیلی خوب است.
حرف زدن گره ها رو باز خواهد کرد.
حرف زدن آدمها رو به هم نزدیک تر میکند.
پس،
لطفا با هم حرف بزنید.
اجازه ندید سکوت بینتون حکمفرمایی کنه.
اجازه ندید بهش...

Thank you dear...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt