آغاز سفر
"حال و هوای حرم. شماره ی3 "
سلام
عید شما مبارک. عباداتتون قبول انشالله. و نه تنها قبول که انشالله جایزه هم بگیرید.
یه تنبلی مسخره تا الان مانع شده اتفاقات جالب سفر رو اینجا ثبت کنم. مدام هم عقبش میندازم!! اما فکر کنم الان بشه شروع کرد.
1- خدای مهربون یه چیزی میدونه که روزه رو از گردن مسافر برداشته. در مسیر رفت، ما به طرز احمقانه ای تلاش کردیم که توی زمان محدودی که داشتیم خودمون رو به محل اقامتمان در مشهر برسونیم تا روزه مون درست باشه. این تلاش مذبوحانه خیلی برامون گرون تمام شد. سخت بود. خیلی سخت.
اینکه در گرما، با سرعت، خسته و خواب آلود برانیم بدون امکان استراحت و حتی خوردن آب، سخت بود. اما کاش فایده ای داشت. اینکه بیست دقیقه بعد از اذان ظهر تازه به محدوده ی شهر رسیدیم. و مجبور شدیم ساعت 2.30 بعد از ظهر روزه مون رو بخوریم. خیلی بد بود. :(
2- یکی از نگرانی هامون برنامه ریزی اوقات رفتن به حرم و خوردن وعده های غذایی بود. چون دلمون میخواست سه وعده ی نماز رو در حرم باشیم. و این با خوردن سحری و مسواک زدن و چای افطار منافات داشت. اما به روشی که بعدا میگم خیلی خوب برنامه ریزی شد و گذشت. الهی شکر
- ۹۴/۰۴/۲۷