مصاحبه
سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ق.ظ
سلام
همیشه از مصاحبه میترسیدم. از مصاحبه یا هرچی که شبیه اون باشه. اینکه تو مجبور باشی خودت رو عرضه کنی و دیگران اجازه داشته باشند که تو رو قضاوت کنند و بهت نمره بدهند.
اغلب مصاحبه های وحشتناک عمرم را به بهترین وجه ممکن قبول شده ام! اما همچنان ازش میترسم! (بهش میگن حس طرد شدگی...)
امروز هم علی رغم وحشتِ وحشتناکی که ازش داشتم، عالی گذشت. نمیدونم آخرش چی پیش بیاد و من در سال تحصیلی آینده چه جایگاهی رو پیدا کنم اما مثل همیشه بهم حس اعتماد به نفس داد. حس امنیت. حس خوبی بود.
شاید همش بخاطر اون تابلو بود. مثل برق گرفته ها روش موندم... اشکم چکید...
پی نوشت: جانِ جانانم. دوستت دارم. دعام کن عاقبتش به خیر باشه. شهران خیییییلی دوره. خییییلی :((
- ۹۴/۰۶/۱۰