حج 94...
سلام
فقط دارم خفه میشم...........................................
حج خونین امسال کِی تموم میشه خدااااااااااااااااااااااااااااااااا...
بعدا نوشت:
شب نمیتونستم بخوابم. نشستم یه کمی قرآن خوندم. کلی با خدا حرف زدم. یه کم گریه کردم. گفتم خدایا یه حرفی بزن من یه کمی اروم بشم. حالم واقعا جسمی و روحی بده... و قرآن رو باز کردم این آیات آمد:
اعود بالله من الشیطان الرجیم
وَ کَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْیَةٍ کاَنَتْ ظَالِمَةً وَ أَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا ءَاخَرِینَ(11)/ فَلَمَّا أَحَسُّواْ بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنهَْا یَرْکُضُونَ(12) /لَا تَرْکُضُواْ وَ ارْجِعُواْ إِلىَ مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسَْلُونَ(13)/ َ قالُواْ یَاوَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ(14)/ فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَئهُمْ حَتىَ جَعَلْنَهُمْ حَصِیدًا خَامِدِینَ(15)/ وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنهَُمَا لَاعِبِینَ(16)/ بَلْ نَقْذِفُ بِالحَْقِّ عَلىَ الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ(18)
ما مردم قریه هاى بسیارى که ظالم بودند را هلاک کردیم و بدنبال
آنها مردم دیگرى آفریدیم. همین که کیفر ما را احساس کردند از آن فرار کردند. فرار
نکنید و بازگردید بسوى نعمتها و سرگرمیهاى خویش و بسوى مساکن خویش، شاید از شما
پرسیده شود. گفتند: واى بر ما که ستمکار بودیم. این بود حرف همیشگی ایشان تا وقتی که مثل چوب
، خشکشان کردیم. ما آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست را به بازى نیافریده ایم. اگر
میخواستیم ببازى بگیریم و کننده اینکار بودیم، از نزد خود میگرفتیم. ما حق را به
باطل مى افکنیم تا بر آن غلبه کند و باطل از بین برود. واى بر شما از آنچه وصف
مى کنید.
از سوره ی مبارکه ی انبیاء
سکوت کردم و خوابیدم.
+ یه چیز دیگه هم یادم آمد. این روزها در داخل مسجد الاقصی هم به شدت درگیری بود و ملت اون داخل کشته میشدند . در نبرد مستقیم تن به تن با اسرائیلی ها. رسانه ها همه حواسشون به این اتفاقات بود. یه ماجرای خیلی مهم فقط میتونست تماااااااااااااااااااااااااام چشمهای دنیا رو از این اتفاقات منحرف کنه. فقط یه اتفاق بزرگ... یه فاجعه... یه مصیبت جمعی عظیم...
با همه ی وجودم ازتون متنفرم متنفرم متنفرم متنفرم متنفرمممممممممممممممممممممم...
- ۹۴/۰۷/۰۲