چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

بیا بپریم

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۳۴ ق.ظ

سلام

امسال عید برخلاف حداقل 10-15 سال گذشته کل تعطیلات رو بدون هیچ بهانه ی خیلی جدی ای تهران ماندیم!!

بهانه همیشه زیاده ولی هیچ کدوم جدی نبود. این یه واقعیت تلخه!

پس ایام به عیددیدنی گذشت. بعد سالهاااا. و خاله بازی... و از این خانه به اون خانه... و دیدن یه تعدادی آدم مشخص, طی چند روز مشخص, بطور بارها و بارها... و هِی حرف و سخن... و هِی تیکه پرانی ها. و هِی دلخوری ها... و هِی بد و بدتر و بدتر شدن حالهااا...

یعنی من اگه بفهمم که چرا خودمون رو مجبور میکنیم به گذراندن بهترین ایام سال به بدترین نحو ممکن, خیلی خوب میشه.

وقتی دارم سری سفرنامه های ضابطیان رو میخونم, وقتی همه ی شرایط داره کم کم فراهم میشه برای استقلال کامل, وقتی کلا هدف زندگی م تغیییر کرده. شاید درست تر این باشه که:" مسیری که برای رسیدن به هدفم انتخاب کرده ام به شدت عوض شده" پس دلیلی نداره دیگه خودم رو با برنامه ی خانواده هماهنگ کنم.

فقط خدا به رزقم برکت بده که بتونم خرجم رو دربیارم.

باید به حس پیری ای که امسال به شدت گریبانم رو گرفته غلبه کنم. من همون عقابم. من آبم. بمونم میگندم. میپوسم. میمیرم...

پس, جرکت به سوی پروااااااااااااااااااااااااااااااااز تا بی نهایت...

بگو یا علی

  • ۹۵/۰۱/۱۰
  • narjes srt

نظرات  (۱)

چه جالب/ منم کل تعطیلات عید رو در خدمت خانواده بودم و همش مهمون بازی داشتیم و دوره یی شام و نهار خونه این خاله و اون خاله.../ البته مهمون بازی های ما یه نمور طولانی شده و هنوز چند روزی ادامه داره/ همه م می خوان شام دعوت کنن ادمو/ مام که اصلن شکمو نیستیم و خلاصه گرفتار شدیم/...
سفر و ایران گردی رو برای اردیبهشت برنامه گذاشتم/
فعلن دو ماه بیکاری و بخور و بخواب در خانه پدری  : ))))
 و اینکه تو هر سن و سالی که باشی و هر مسیری رو که طی کنی باز هم یه جا می رسی به خونه پدری و باید برای شادی دل اونها هم که شده خودت رو با برنامه هاشون وفق بدی/ حتی اگه خودت معذب باشی و نخوای/ کاری که من کردم تو این مدت همین بود/ ...
پاسخ:
مفتخرم که اعلام کنم با وجود همه ی خاله بازی ها طی ده روز عید دو کیلو وزن کم کرده ام!! و شاید تا امروز کمتر هم شده باشه!
شرایط الآنت رو میفهمم. خوش بگذره.
دو مااااه!! خیلیه ها. خوش بحال بعضی ها ;)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی