حواست هست کجایی؟
سلام
شب مصاحبه اصرار کردم که یه سری بریم حرم... دیر بود. اما آمدیم. دلم میخواست یه جای جدید رو امتحان کنم.
کلی گشتم و به نظرم یه جای خوب پیدا کردم که هم میشد کل ضریح رو تماشا کرد و هم به سمت قبله بود و هم دیوار داشت و میشد عقب تکیه داد. رفتم اون عقب عقب داخل فرورفتگی عجیبی که توی دیوار بود به یک در شیشه ای تکیه دادم و استادم به جامعه خواندن.
یه کمی بعد یه خانم تهرانی آمد و کلی شلوغ کرد که یه جایی بدید من نماز بخونم. جا باز شد. یهو برگشت به همه ی کسانی که توی این بخش فرو رفتگی نشسته بودند با یه لحن هشداری گفت:" میدونید کجا نشستید؟" من هِی نگاه کردم. به راست به چپ به بالا... خب پشت امام هستیم. هووووووم... نمیدونم!!! گفت:" توی نماز خونه ی امام رضا نشستید." نگاه کن... و به اون در شیشه ای پشتمون اشاره کرد... گفت ببنید... پنجره فولاده. شما توی پنجره فولاد نشستید. صدها ساله مردم میان اینجا و شفای مریضهاشون رو از امام رئوف میگیرند. الان شما داخلش هستید... بگیرید هرچی میخوایید... و یهو جو عوض شد... اصن یه وضعی.......
- ۹۵/۰۳/۲۲