انتظار کشنده
پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۱۳ ق.ظ
سلام
یه چیزی هست به اسم انتظار... که داره میکشتم...
خبر از عیش ندارد که ندارد یاری | دل نخوانند که صیدش نکند دلداری | |
جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد | تا دگر برنکنم دیده به هر دیداری | |
یعلم الله که من از دست غمت جان نبرم | تو به از من بتر از من بکشی بسیاری | |
غم عشق آمد و غمهای دگر پاک ببرد | سوزنی باید کز پای برآرد خاری | |
می حرامست ولیکن تو بدین نرگس مست | نگذاری که ز پیشت برود هشیاری | |
میروی خرم و خندان و نگه مینکنی | که نگه میکند از هر طرفت غمخواری | |
خبرت هست که خلقی ز غمت بیخبرند | حال افتاده نداند که نیفتد باری | |
سرو آزاد به بالای تو میماند راست | لیکنش با تو میسر نشود رفتاری | |
مینماید که سر عربده دارد چشمت | مست خوابش نبرد تا نکند آزاری | |
سعدیا دوست نبینی و به وصلش نرسی | مگر آن وقت که خود را ننهی مقداری |
- ۹۵/۰۶/۰۴