حق؟؟!!
سلام
وقتی یک آدم میشود همه ی دنیای یک آدم دیگه (که قراره آخرت هم رو هم بسازند...) ، آیا از نظر شرعی، عرفی، قانونی، اخلاقی، و ... حقی بر گردن ش هست؟
چه حقی؟؟؟
و بیعة له فی عنقی...
پی نوشت:
(هیچ تصویری که بتونه منظورم رو برسونه پیدا نکردم. اما تا صبح به این ماجرا فکر میکردم تا نوشتمش..)
32. وَ أَمّا حَقّ الصّاحِبِ فَأَنْ تَصْحَبَهُ بِالْفَضْلِ
مَا وَجَدْتَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ إِلّا فَلَا أَقَلّ مِنَ
الْإِنْصَافِ وَ أَنْ تُکْرِمَهُ کَمَا یُکْرِمُکَ وَ
تَحْفَظَهُ کَمَا یَحْفَظُکَ وَ لَا یَسْبِقَکَ فِیمَا
بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ إِلَى مَکْرُمَةٍ فَإِنْ سَبَقَکَ
کَافَأْتَهُ وَ لَا تُقَصّرَ بِهِ عَمّا یَسْتَحِقّ مِنَ
الْمَوَدّةِ تُلْزِمُ نَفْسَکَ نَصِیحَتَهُ وَ حِیَاطَتَهُ وَ
مُعَاضَدَتَهُ عَلَى طَاعَةِ رَبّهِ وَ مَعُونَتَهُ عَلَى
نَفْسِهِ فِیمَا لَا یَهُمّ بِهِ مِنْ مَعْصِیَةِ رَبّهِ ثُمّ
تَکُونُ عَلَیْهِ رَحْمَةً وَ لَا تَکُونُ عَلَیْهِ عَذَاباً
وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ 32. و اما حق هم صحبت این است که چندان که راهى مىیابى و
توانى با احسان با او هم صحبتى کنى وگرنه دست کم به انصاف با
او رفتار کنى و او را به اندازهاى که گرامىات مىدارد،
ارجمند شمارى و همان گونه که تو را نگه مىدارد نگاهش دارى، و
در هیچ گرامیداشتى در میانه شما بر تو پیشى نجوید و اگر
پیشدستى کرد، جبرانش کنى و تا آنجا که شایستگى دارد در دوستى
او کوتاهى نورزى. خود را بر آن دارى که خیرخواه و نگهدار و
یاور او در فرمانبردارى پروردگارش، و کمک او به خویشتن در
اینکه نافرمانى پروردگارش نکند، باشى. سپس (باید بر او) رحمتى
باشى نه زحمتى. و لا قوة الا بالله (و نیرویى نیست جز به خدا.)
36. وَ أَمّا حَقّ الْخَلِیطِ فَأَنْ لَا تَغُرّهُ وَ لَا
تَغُشّهُ وَ لَا تَکْذِبَهُ وَ لَا تُغْفِلَهُ وَ لَا
تَخْدَعَهُ وَ لَا تَعْمَلَ فِی انْتِقَاضِهِ عَمَلَ الْعَدُوّ
الّذِی لَا یَبْقَى عَلَى صَاحِبِهِ وَ إِنِ اطْمَأَنّ
إِلَیْکَ اسْتَقْصَیْتَ لَهُ عَلَى نَفْسِکَ وَ عَلِمْتَ أَنّ
غَبْنَ الْمُسْتَرْسِلِ رِبًا وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ 36. اما حق معاشر تو(8)
این است که او را نفریبى و با وى دغلى در کار نیارى و به او
دروغ نگویى و غافلش نسازى و نیرنگش نزنى و چون دشمنى که ملاحظه
طرف خود را نمىکند به کارشکنى او نپردازى و اگر به تو اطمینان
کرد تا آنجا که توانى برایش بکوشى و بدانى که مغبون کردن کسى
که (به تو) اعتماد کرده مانند ربا خوردن است. و لا قوة الا
بالله (و نیرویى نیست جز به خدا.)
47. وَ أَمّا حَقّ مَنْ سَرّکَ اللّهُ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ
فَإِنْ کَانَ تَعَمّدَهَا لَکَ حَمِدْتَ اللّهَ أَوّلًا ثُمّ
شَکَرْتَهُ عَلَى ذَلِکَ بِقَدْرِهِ فِی مَوْضِعِ الْجَزَاءِ
وَ کَافَأْتَهُ عَلَى فَضْلِ الِابْتِدَاءِ وَ أَرْصَدْتَ لَهُ
الْمُکَافَأَةَ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ تَعَمّدَهَا حَمِدْتَ
اللّهَ وَ شَکَرْتَهُ وَ عَلِمْتَ أَنّهُ مِنْهُ تَوَحّدَکَ
بِهَا وَ أَحْبَبْتَ هَذَا إِذْ کَانَ سَبَباً مِنْ أَسْبَابِ
نِعَمِ اللّهِ عَلَیْکَ وَ تَرْجُو لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ خَیْراً
فَإِنّ أَسْبَابَ النّعَمِ بَرَکَةٌ حَیْثُ مَا کَانَتْ وَ
إِنْ کَانَ لَمْ یَتَعَمّدْ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ 47. و اما حق کسى که خداوند به وسیله او و به دست او تو را شاد
ساخته این است که اگر او خود قصد شادسازى تو را داشته نخست خدا
را بستایى و سپس او را به اندازهاى که سزد سپاس دارى و او را
به سبب تقدم در آغاز کردن پاداش دهى و (یا) در مقام پاداش دادن
به او باشى، و اگر قصد آن را نداشته (و ناخودآگاه شادت کرده)
خدا را بستایى و سپاس دارى و بدانى این از جانب خداست که تو را
بویژه از آن شادمانى بهرهمند داشته است و او را (هم) از آنجا
که یکى از اسباب نعمتهاى خدا بر تو شده دوست بدارى و از آن پس
خیرش را بخواهى زیرا اسباب نعمتها بر جا باشند و هر چند خود
قصد نداشته باشند برکت هستند. و لا قوة الا بالله (و نیرویى
نیست جز به خدا.) رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
- ۹۵/۰۹/۲۵