اولین امتحان
سلام
اولین امتحان دوره ی دکتری گذشت.
گذشت... اما اونقدر پر فراز و نشیب بود که هنوز باورم نمیشه!
1- تاریخ امتحان 6 روز جلو افتاد!
2- به دلیل کسالتها و عدم آمادگی ها، تاریخ جدید را یک روز به تأخیر انداختیم.
3- آقای هاشمی فوت کردند و روز امتحان تعطیل رسمی شد!
4- استاد دو گزینه جلوی رومون گذاشت: یا روز بعدش (امروز) یا یکشنبه یا سه شنبه ی هفته بعد (که تاریخ دو تا امتحان بعدی هستند!!)
5- طی بحث و تبادل نظر تصمیم گرفتیم که فقط امتحانه رو بدیم شرش کنده بشه!
6- و حالا حساب کنید که من نت ندارم و فقط نتایج بحثها بهم پیامک میشد.
7- امروز ساعت نه صبح...
هر جزوه رو جندین بااار خونده بودم و این یعنی قاطی شدن همه با هم
میدونستم که گند خواهم زد
میدونستم که اونقدر کلی خواهد داد که نشه راحت نوشت
و همینطور هم شد
و ده دقیقه ای فقط برگه ی سوالها رو نگاه کردم
و ووووای که امروز چقدر شیطونی کردم!!
خندم تموم نمیشد. به نظرم همه چی به شدت مسخره می آمد
هیچی رو جدی نمیگرفتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بلاخره شروع کردم به نوشتن. بدک ننوشتم اما میدونم که خیییییییییییلی کم نوشته ام. اما اصلا برام مهم نبود
برگه را دادم. و خلاص...
استاد نمیرفت!!
چقدر حرف زد... که عجب گروه خوبی بودید. هی الکی یه بحثی رو پیش میکشید... واا !!!
و من تشنه ی اینترنت... فقط تلگرامم آپ بشه...
تموم شد... روش شناسی تموم شد...
حد خوشحالیم بی حسابه. چون هرکاری که دلم میخواسته کرده ام... و مهمتر از همه مراسم تو بود... که عجب خسارتی بود اگه بخاطر امتحانها کنسلش میکردم یا حتی کمرنگ برگزارش میکردم...
خوبم.. خیییلی خوبمممم
- ۹۵/۱۰/۲۳