چطوری میمیری؟
سلام
دیروز روز زار زدن بود...
صبح توی مصلا چند دقیقه قبل نماز رسیدیم و از همون نماز گریه هام شروع شد... و تا عصر ادامه پیدا کرد...
عصر بچه ها توی باشگاه برای "الهه" یه ختم خودمونی گرفته بودند که تنها مراسمی ش بود که میتونستم خودم رو بهش برسونم.. توی مسیر درگیر مشکلات خودم بودم و تصمیم های بزرگ و قدرتمندانه ای که گرفتم اما تا در شیشه ای رو باز کردم و چشمم به حجم جمعیت خورد و زینب و خانم حیدری رو دیدم، بغشم ترکید و ....... تا شب زار زدم زار زدم زاااار زدم...
اینکه آتش نشانها توی جیگر خدا داره بهشون خوش میگذره...
اینکه الهه رفته پیش خدا...
اینها اونقدر برام آزار دهنده نیست که "فکر کردن به چطور مردن" داغونم میکنه...
بارها و بارها و بارها شیوه ی مردنم رو آرزو کرده ام. و حتی زیر قبه امام حسین و هر جای دیگه که حس میکردم دعا مستجابه، براش دعا کردم اما آیا... ایا دعام مستجاب میشه؟ آیا به آرزوم میرسم؟؟
یاد طاها بخیر... هربار دعای اونو تکرار میکنم... آلهی ز... بمیری......
- ۹۵/۱۱/۱۲