کبف اَصبحتِ؟
سلام
بزارٍ و زارٍ و زارٍ و زار...
اینم جواب آقای حافظ:
آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد غم هجران
در درد بمردیم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید
هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت
ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دار فنا رفت
پی نوشت:
هه!
یک آقایی به نام کمال، در توضیحات این غزل توی سایت "گنجور" نوشته:
…یک فال مربوط به این غزل آمده که:
شخصی را که به آن علاقمند بوده اید، یکباره شمارا ترک کرده است و شما بسیار ناراحت و شُک زده شده اید. از این اتفاق ها برای اکثریت رخ می دهد و باید ناامیدی و گوشه گیری را گنار بگذارید و خود را برای یک زندگی جدید آماده کنید. به او رجوع کنید و بخواهید که با شما بار دیگر از روی محبت رفتار کند، امید به خدا داشته باشید.
تا فالی دیگر شما رو بخدا میسپارم...
هه هه!!
چرا باید اسم آدمهای کتابت منو تا این حد آتش بزنند آقای نادر ابراهیمی عزیزِِ عزیز
- ۹۶/۱۱/۱۹