چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

آقای کارپسند (17)

شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ب.ظ

سلام

از بعد از تعطیلات مدام روزها رو میشمردم تا کی بشه که وقت کنم و به دیدارش برم.

ولی وقتی به نیمه ی سوم فروردین رسیدم... دیگه زنگ خطر به صدا در آمد...

چندین روز هم که برنامه ها رو توی ذهنم مرتب کرده ام تا به امشب برسیم. و از قبل با همه ی خانواده هم هماهنگ بودم.

عصر مریم کیک پخت و برای تزئین کمکش کردم.

گل خریدیم و فشفشه...

و شب رفتیم خونشون

تولدتون مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


خب، مطمئنم که انتظار نداشت...  اما اصولا هیچ وقت هیجانش رو نشون نمیده.

ولی خوشحال شد. خیلی خوشحال شد.

پیشرفت کرده از هر نظر.

هیکلش رو آمده.

حالش خوب و سرحاله

و هر دو به یاد پارسال همین روزها افتادیم...

عجب سال سختی گذشت.

الان توی اسنپ کار میکنه.

یعنی ممکنه شمای خواننده ی این وبلاگ سوار ماشین او شده باشی.

ماشین خریده. گوشی خریده. و به فکر خونه ست...

وای خدااااا جونمممممم

من و اینهمه خوشبختی؟؟؟

الهی شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت


پی نوشت:

اما مریم...

خیلی غصه خورد. باورش نمیشد این کارپسند خودمونه... میگفت اون کاریزما، اون اعتماد به نفس، اون شکوه و ابهت و عظمت... آخه چرا اینجوری شده؟؟؟

و من مطمئنم که خیلی زود به همون حال و روزها بر خواهد گشت...

فقط یه کاری در شأن و مناسب روحیه و احوالش پیدا کنه، حله


خدایا باز هم متشکرم


بعدا نوشت:

یادم رفت که بنویسم که: تغییری که در احوالم پیدا شده و تعهدی که در این سطح پیدا کرده ام، خیلی خیلی برام عجیب و جالبه...

چه میکنی ای عشق...!!!

  • ۹۷/۰۱/۲۵
  • narjes srt

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی