به وقت شام
سلام
با یازدهم ها رفتیم باغ کتاب و "به وقت شام" را دیدم...
این جمله ی بالا فقط یه گزارش نیست... یک روز درد کشیدن عمیق عمیق عمیق است... که آرزو میکردم کاشکی به بهانه ی فیلم گریه کنم و تخلیه بشم اما...
با احترام به همه ی علاقمندان به این فیلم، در بیشتر لحظات فیلم از خنده روده بر شده بودم!!!
چیزی که ما از داعشی ها دیده ایم و شنیده ایم، این کاریکاتوری که جناب حاتمی کیا ساخت نبود و نیست... اونها به غایت هیولا هستند... با هر توجیحی که بیاورید، باز هم نمیپذیرم که چهارتا دلقکِ خُل رو به عنوان وحشی ترین دشمن دوره ی حاضر معرفی کنند.
یادم میفته به فیلمهای اوایل جنگ که عراقی های بعثی رو یه مشت خل و چل دیوانه که همش در حال خنده های مستانه بودند تصویر میکرد...
اگه دشمن ما اینقدر خل و چل بود که اینهمه جنگ و درگیری و شهید مسخره بود....
البته هااا... منِ بچه ی جنگ، ذهنم خیلی چیزها رو به سرعت تحلیل منطقی و آنالیز میکرد و اصلا اجازه نمیداد که احساسات درگیر بشه...
آخه واقعیت میلیونها بار متفاوت با این چیزهاست.... خیلی فیلم بود خیلی...
:(
حیف!
- ۹۷/۰۲/۰۲