چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

یه خراب شده!

سه شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۱۷ ب.ظ

سلام

یه سازمانی هست توی این مملکت به اسم "سازمان حفاطت از محیط زیست" ، حالا اینکه چقدر از محیط زیست حفاظت میکنه... الان بحث ما نیست!

من تصمیم داشتم که امروز برای مشاوره ی رساله دکتری م با یک معرفی نامه از دانشگاه، به این سازمان برم و با مسولین یا کارشناسان "کمیته ی گردوغبار" مشورت کنم.

به نظرم رسید که نزدیکترین راه ارتباطی اینه که خودم رو به متروی صادقیه برسونم و بعدش فکر کنم که حالا چکار کنم.....

ساعت 10.30 از قطار پیاده شدم. و از پایانه اتوبوسرانی سراغ یه اتوبوسی که گرفتم که مسیرش پارک پردیسان باشه. که گفتند هیچ اتوبوسی اون مسیر رو نمیره. اما با اتوبوس شهران برو تا میدان رحمانی و از اونحا سوار ماشینهای سیدخندان یا ونک بشو!!!!!!!!

اوکی... آمدم میدان رحمانی و سوار اتوبوسهایی شدم که مسیرشون سمتِ همت شرق بود... و از شیخ فضل الله انداخت توی همت.... ای بابااااااااا جالا چطوری اینهمه راه رو برگردم؟؟

جلوی بیمارستان میلاد پیاده م کرد و گفت برو اونور اتوبان و اتوبوسهای مترو ی پیتگر رو سوار بشو!!! 

اوکی. آمدم اینطرف و کلی منتظر ماندم و سوار اتوبوسهای پیتگر شدم ولی راننده گفت: جلوی پردیسان که ایستگاه نداریم! کلییییی دورتره ایستگاهمون!! ولی همین جلو بیاست که پیادت کنم.... و یه جایی وسط اتوبان که برای توقف امن بود نگه داشت و کلیییی جلو آمدم تا به پل عابر رسیدم و آمدم اینور اتوبان و یه ورودی یا زنجیر مقابلم بود. ذوق کردم که: اینجا سازمان محیط زیسته؟؟؟ گفتند نه! یه ربع پیاده روی تا اونجا. باید از در حکیم می آمدید!!! و ساعت 11.30 بود... گفتم خب حالا چه کنم. آدرس داد. راه افتادم که یه ماشینی سر راهش سوارم کرد و من رو جلوی ساختمان اصلی پیاده کرد که کلی راه آمده بودیم.


و من فکر میکردم که: یعنی در سامانی که باید محافظ محیط زیست باشه، نباید راهی برای وسایل عمومی باشه و فقط ماشین دارها یا آدمهایی که هوای پیاده روی خیلی طولانی به سرشون زده باید بیان اینجا؟؟؟؟؟ درسته واقعا؟؟؟؟


حالا داخل ساختمان عریض طویل و تو در تو... یه دفتر ریزگردها معرفی شدم. اما... مسؤلش نبود. گفتند باید دبیرخانه روی معرفی نامه ی دانشگاه دستور پیگیری به مسؤل غایب اینجا بده که فردا تماس بگیری و هماهنگ بشید برای مشاوره... فک کننننننننننننننن....

رگم رو میزدی خون در نمی آمد... به همشون توپیدم. از دبیرخانه و اون خانمه و همه... که یعنی یه نفر آدم نیست که اطلاعات داشته باشه و یه کمی من رو راهنمایی کنه؟؟؟ اینهمه راه اومدم که فقط به معرفی نامه بدم!! همین؟؟؟!!!!


کارم پیش نرفت و از ساختمان خارج شدم. حالا کجا برم؟؟؟

کلییییی راه آمدم تا خروجی که به حکیم میخورد و نزدیک به یک پل عابر بود. ولی اونطرف پل دیگه هیچ راهی وجود نداشت!!!

از پل گذشتم و افتادم توی یک پیاده راه کنار اتوبان.... و.........

7124 متر تا ورودی تونل رسالت از کنار اتوبان پیاده آمدم تا بلکه به یه ایستگاه اتوبوس برسم....................


تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

ساعت 3.30 رسیدم خانه!!!



فقط، خاک بر سرتون با سازمانتون... همین



بعدا نوشت:

به لطف آقای هم دانشگاهی... با کلی منت و لطف!!! برای ساعت 9 صبح شنبه برایمان قرار ملاقات با جناب آقای مسؤل گذاشتند.

خب، حالا من چطوری ساعت 9 صبح خودمو به اون خراب شده برسونم؟؟؟؟؟ یعنی اگر گزینه ی اسنپ رو فعلا حذف کنیم، باید یه ساعتی راه بیفتم که 9 اونجا باشم؟؟؟؟؟ ای خداااااااااااااااا....

  • ۹۷/۱۰/۱۸
  • narjes srt

نظرات  (۳)

  • سرگرمی ونوس
  • یکی از بزرگترین مشکل سازمان های ما اینه که مسئولینش پشت میز نشینن و دنیاشون خلاصه در همون دفتر کارشون هست

    پاسخ:
    و ادعای خدایی هم که روی شاخشه....
    :(
  • مرتضا دِ
  • :)
    پاسخ:
    :I
    خدا قوت پهلوون :)

    پاسخ:
    ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی