چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

۱۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام

خندوانه امشب رقابت "ادا بازی" بین دو گروه باربد بابایی  و مهدی یغمایی / حسین رفیعی و نیما کرمی بود.
برنده نهایی گروهِ مجری های قدیمی شد. (در حالیکه تا مرحله ی دوم با اختلاف حداقل  6 امتیاز عقب بودند و از لحاظ روحی اساسی بهم ریخته بودند ...)
اما...
دلیل این پست، یه نما از تصویرِ حسین رفیعی در مرحله ی دوم مسابقه ی امشب بود. صحنه ای که پشت به صحنه (رو به دوربین) نشسته بود که یارش از داخل کیسه اشیایی رو حدس بزنه و بعدا براش بصورت پانتومیم اجرا کنه...
و همینطور، مصاحبه ی پشت صحنه ی محمود کریمی که چند بار یادآور شد که "خیلی بده که شماها اینقدر عقب هستید... خجالت نمیکشید؟... اونهمه تجربه اجرا کمکتون نکرد... و..."

و اما،

حسی که صورت حسین رفیعی بهم منتقل کرد: شکست قهرمان بود... پذیرفتن تموم شدن... پایان یک اسطوره...  و توی ذهنم فقط یک جمله مدام میگذشت: " دوره ت گذشته مربی"

به "تمام شدن" فکر کردم. به اینکه آدم اگر توی هر رشته و تخصصی که هست، و معمولا یا همیشه موفق بوده باشه و پیشرفت کرده باشه و بالا اومده باشه و و و... بلاخره یه روزی خودش به این نتیجه خواهد رسید که دیگه دوره ش گذشته... دیگه نمیتونه مثل قبل موفقیت بیافرینه. دیگه نمیتونه قهرمان باشه. دیگه زورش به جوونترا نمیرسه...

و این، یه نتیجه ی خیلی خیلی خیلی خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...ی دردناکه.. خیلی واقعا

روزی که پات رو از روی گاز برمیداری و به این فکر میکنی که یه عمر جنگیدی... و دیگه نمیتونی. و حالا شاید وقتش باشه که کمی از مناظر کنار جاده استفاده کنی. کمی زندگی کنی. کمی طعم ارامش و نبودن داخل هیچ رقابتی رو بچشی...
شاید بشه بهش گفت، اولین نشانه ی پیری... یا شاید پختگی...

نمیدونم تا حالا این حس رو تجربه کردی یا نه. ولی من امشب توی صورت حسین رفیعی که یکی از نوستالژی های عزیز کودکی و نوجوانی م بود اینو دیدم...

الهی شکر و خیلی خیلی خوشحالم که در نهایت گروهشون برنده شد. ولی فراموش نخواهم کرد حسی که بهم منتقل شد و من رو یاد خاطراتم از تجربه ی این حس انداخت... و یه ترس همیشگی که... نکنه یه روز بچه ها سر کلاس یه چیزی ازم بپرسند که مطلقا و ابدا نشنیده باشم و توانایی آموختنش رو هم نداشته باشم... شبیه حسی که بعد از آخرین باری که توی مسابقات هانمادانگ قهرمانی کشور زورم به جوانهای 19-20 ساله نرسید و برای همیشه دور مسابقه دادن خط کشیدم....

:((

درگیر کلی هیجان منفی ام...



 
پی نوشت:
عکس اون صحنه ی مورد نظرم رو نشون نمیده. ولی مربوط به همین مسابقه است.
 از اینستاگرام خندوانه :https://www.instagram.com/p/Bt8KvhQnsEM/



بعدا نوشت:
1- اتفاقی که امروز برای مامان افتاد (تعویض معلم) ، حرفهاش، درد دلهاش، گریه هاش، حال بدش و و و... همش همین جمله توی سرم میگذشت: "دوره ت گذشته مربی..."
2- خبر تعطیلی کلاس مجردها (البته به گمانم دوباره به زودی راه میفته. ولی حالا فعلا...) باز همین نکته بود: "دوره ت گذشته مربی..."



حس میکنم واقعا دوره ی ماها تموم شده... نسل جدید، دنیای جدید، رسانه های جدید، اقتضائات جدید... همشون هر روز بهمون یادآور میشن که... دوره تون تموم شده....
:(
  • narjes srt

سلام


بنابر تفسیری از مکانیک کوانتومی، هر دو ذره ای که در گذشته برهم کنش داشته اند، به گونه ای جدایی ناپذیر با یکدیگر پیوند دارند. بنابراین هر آنچه بر سر یکی بیاید فورا بر دیگری نیز اثر می گذارد و مهم نیست که آنها چقدر از هم دور باشند.

بنا بر نظر جان گریبُن، فیزیکدان «ذراتی که زمانی با یکدیگر برهم کنش داشته اند؛ به نوعی اجزای یک سیستم باقی می مانند که نسبت به سایر برهم کنش ها با هم پاسخ می دهند.»

از آنجا که بهترین نظریه خاستگاه گیتی، یعنی نظریه بیگ بنگ، می گوید که تمام ماده از یک نقطه در فضایی کوچکتر از قطر پروتون پدید آمده است، هر ذره ای در گیتی شاید به این شیوه ی اسرار آمیز به هر ذره ی دیگری «متصل» باشد.


  • narjes srt

سلام


رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد

در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد

یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار

کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد

ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت

وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد

می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو شمع

او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد

جانا کدام سنگ‌دل بی‌کفایت است

کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد

کلک زبان بریده حافظ در انجمن

با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد


جناب حافظ

  • narjes srt

سلام

شب شهادت حضرت زهرا...


تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی

کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی

راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند

مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی

سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ

نتواند که کند دعوی همبالایی

در سراپای وجودت هنری نیست که نیست

عیبت آن است که بر بنده نمی‌بخشایی

به خدا بر تو که خون من بیچاره مریز

که من آن قدر ندارم که تو دست آلایی

بی رخت چشم ندارم که جهانی بینم

به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی

نه مرا حسرت جاه است و نه اندیشه مال

همه اسباب مهیاست تو در می‌بایی

بر من از دست تو چندان که جفا می‌آید

خوشتر و خوبتر اندر نظرم می‌آیی

دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست

چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی

ور به خواری ز در خویش برانی ما را

همچنان شکر کنیمت که عزیز مایی

من از این در به جفا روی نخواهم پیچید

گر ببندی تو به روی من و گر بگشایی

چه کند داعی دولت که قبولش نکنند

ما حریصیم به خدمت تو نمی‌فرمایی

سعدیا دختر انفاس تو بس دل ببرد

به چنین زیور معنی که تو می‌آرایی

باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد

لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی



سعدی جان
  • narjes srt

سلام

بعد از نمیدونم چند وقت، دوباره کارتون  inside out رو دیدم...

حالا اینکه دوباره اشکم جاری شد و به جزیره هام فکر کردم و اینکه الان فرمون دست کیه... بماند....

متوجه یه چیزی شدم...

میز کنترلم عوض شده...

اینو مطمئنم... چون اصولا شکل احساسات و نیازها و هیجانات و حتی شکل و تعداد جزیره هام خیلی تغییر کرده نسبت به دفعه قبلی...


آقا تماشای این فیلم هر چند وقت یه بار لازمههههه......




پی نوشت:

حدود دو سال هست که در دو پست جداگانه دارم کتابهایی که میخونم و فیلمهایی که میبینم رو ثبت میکنم. عمدتا وقت یا حوصله ی ثبت احساسات یا نظراتم راجع به اون کتاب یا فیلم رو نداشته ام برای همین فعلا صرفا یک لیست هست... که شاید بعدها کاملتر بشه (الان شامل اسم/ سال/ کارگردان یا نویسنده میشه)

فقط خواستم این مسآله رو اطلاع رسانی کنم!!! . همین!

  • narjes srt

سلام


خودش حالش خوبه اما...

حوضچه ش به حد خطرناکی کم آب شده...

ماهی کوچولو دعا میخواد...



خداااااااااااا...


  • narjes srt

سلام


مثل ماهی زیر انگشتهام سر میخوره و از اینور به اونور میره...

دلم ضعف رفت براشششششششششششششش....


پی نوشت:

two months later


:**

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

همین الان وقتی خبر جدایی کیروش رو از تیم ملی خوندم، یه چیزی فقط توجهم رو جلب کرد...


" بعد از هشت سال..."


و این برای من چقدر معنی داره............

....

...

..

.


  • narjes srt

سلام


در بعضی طوفانهای زندگی،

کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی مگر از خودت.


متوجه میشوی, بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد

 

متوجه میشوی روی بعضی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد

 

میفهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمیتوان شناخت


و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست،

 

آگاه شدن تاوان دارد ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی،


این آگاهی دردناک است

اما هرگز تلخ نیست ...

  • narjes srt