چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

۵۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

سلام

شوهر خواهرم آتش نشان است.

امروز روز شیفتش بود. به اصطلاح خودشون "شیفت سه"

ساعت 10.30 زنگ زد و خبر داد و تلویزیون روشن کردیم.

او پشت بیسیم بود توی ایستگاه...

و ما همراه خانواده های آتش نشان ها... زار میزدیم... دعا میکردیم... دلشوره داشتیم... فشار روانی شدیدی رو تحمل میکردیم... و و و ...

امروز خیییلی روز بدی بود...

ساختمان پلاسکو که ریخت همراهش خیلی چیزها ریخت... و هرگز هم جبران نخواهند شد...


پی نوشت:

+

اضطراب هماهنگی کردن بین سفرها و وسایلشون

+

اینکه تو هنوز سرکاری ... بعد سه روز... و هنوز هیچی نخوردی... و نخوابیدی...

+

دلشوره ی کارهای امروز

=

توی مترو گوله گوله اشک میریختم... و امن یجیب میخوندم...


هنوز معلوم نیست واقعا اونجا چه خبره ... و من دارم میرم و دیگه به اخبار دسترسی زیادی ندارم... اما قلب و روحم... باهاتونه...

قهرمانان بی نام و نشان...


  • narjes srt

سلام

امام رضا... فردا دارم میام پیشت...

و اینبار...

نمیدونم چی بگم...

امام رضا شمایی خب...

خب؟؟....

خب؟؟؟؟؟؟........

دُرستم کن لطفا. راضی نیستم مطلقا از خودم...

امام رضا جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون.....

:((

  • narjes srt

سلام

امتحانها تمام شد

ترم یک تمام شد

دو تا سفر جور شد

یکی ش عشقه

یکی ش آرزوئه

حالم خوبه

دلشوره زیاااد دارم

امروز گلم به خودم برگشت... دلم شکست...

این هم میگذره

این مدتها نوسان زیاد داشتیم.. که اتفاقات بیرونی نقش مهمی درونش داشتند...

هوووف...


  • narjes srt

سلام

 بهم بگو "حوش گذروندن" یعنی چی؟؟


  • narjes srt


از: https://www.instagram.com/p/BPFkK7ajGE4/?taken-by=hamidahmady


  • narjes srt

سلام


من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست

تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که توانی

  • narjes srt

سلام

اولین امتحان دوره ی دکتری گذشت.

گذشت... اما اونقدر پر فراز و نشیب بود که هنوز باورم نمیشه!

1- تاریخ امتحان 6 روز جلو افتاد!

2- به دلیل کسالتها و عدم آمادگی ها، تاریخ جدید را یک روز به تأخیر انداختیم.

3- آقای هاشمی فوت کردند و روز امتحان تعطیل رسمی شد!

4- استاد دو گزینه جلوی رومون گذاشت: یا روز بعدش (امروز) یا یکشنبه یا سه شنبه ی هفته بعد (که تاریخ دو تا امتحان بعدی هستند!!)

5- طی بحث و تبادل نظر تصمیم گرفتیم که فقط امتحانه رو بدیم شرش کنده بشه!

6- و حالا حساب کنید که من نت ندارم و فقط نتایج بحثها بهم پیامک میشد.

7- امروز ساعت نه صبح...


هر جزوه رو جندین بااار خونده بودم و این یعنی قاطی شدن همه با هم

میدونستم که گند خواهم زد

میدونستم که اونقدر کلی خواهد داد که نشه راحت نوشت

و همینطور هم شد

و ده دقیقه ای فقط برگه ی سوالها رو نگاه کردم

و ووووای که امروز چقدر شیطونی کردم!!

خندم تموم نمیشد. به نظرم همه چی به شدت مسخره می آمد

هیچی رو جدی نمیگرفتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بلاخره شروع کردم به نوشتن. بدک ننوشتم اما میدونم که خیییییییییییلی کم نوشته ام. اما اصلا برام مهم نبود

برگه را دادم. و خلاص...

استاد نمیرفت!!

چقدر حرف زد... که عجب گروه خوبی بودید. هی الکی یه بحثی رو پیش میکشید... واا !!!

و من تشنه ی اینترنت... فقط تلگرامم آپ بشه...

تموم شد... روش شناسی تموم شد...

حد خوشحالیم بی حسابه. چون هرکاری که دلم میخواسته کرده ام... و مهمتر از همه مراسم تو بود... که عجب خسارتی بود اگه بخاطر امتحانها کنسلش میکردم یا حتی کمرنگ برگزارش میکردم...

خوبم.. خیییلی خوبمممم

  • narjes srt

سلام

اتفاقی که افتاد این بود:

والدینم رفتند سفر

خواهرم و خانواده ش رفتند سفر

تلویزونم خراب شد

تلفن خانه قطع شد

مودم قطع شد

روز عزای عمومی بود و همه چی در حالت التهاب!!

تو رفتی مرخصی... سفر

و امتحان اول بسیار نزدیک بود...

عجب حال بدی عجب حال بدی عجب حال بدییییییییییییییییییییی....

اون روز: 20 دی بود.


امشب بعد از اولین امتحان

بعد از یه غذای خوشمره

تلفن وصل شد

مودم وصل شد

حتی! تلویزونم هم درست شد

و تو زنگ زدی... و عجب حرفهایی زدیم...

دارم فکر میکنم نقاط عطف دارن چقدر زیاد میشن.... و امشب یکی از مهمترین اونهاست...

باید بنویسم... باید بنویسم امشب رو...




  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

حالم بده.

سرشارم از حس "نیاز به حمایت کردن و کمک کردن"

اما خدا بهم اجازه نداد

" و نسوق المجرمین الی جهنم وردا" 86 مریم

سمانه اونقدر مریضه که نمیتونه درس بخونه. نیاز داره یکی پرستاریش رو بکنه و غذای خوب براش درست کنه

وجیهه توی یه شرایط بدی توی خوابگاه هست. که مناسب برای هر کاری هست غیر از درس خوندن

چکار کنم؟؟؟؟

خدایا قسمت میدم به اسم "جبار" ت. به این لحظه ی اذان...

خدایا گره بچه ها رو باز کن...

(حالا اینکه خودم یه لحظه نمیتونم فکرم رو متمرکز کنم.. بماند...)

چه امتحانی بدیم مااااا...

:(

95.10.21

  • narjes srt

narjes srt, [۱۲.۰۱.۱۷ ۰۰:۰۷]
[Forwarded from سارا ]
اینی که عکس پروفایلته لباسه؟

narjes srt, [۱۲.۰۱.۱۷ ۰۰:۰۷]
[Forwarded from narjes srt]
بله

narjes srt, [۱۲.۰۱.۱۷ ۰۰:۰۷]
[Forwarded from سارا ]
باید خیلی دوسش داشته باشی که گذاشتیش پروفایلت

narjes srt, [۱۲.۰۱.۱۷ ۰۰:۰۷]
[Forwarded from سارا ]
خیلی جالبه

narjes srt, [۱۲.۰۱.۱۷ ۰۰:۰۷]
[Forwarded from narjes srt]
😄

narjes srt, [۱۲.۰۱.۱۷ ۰۰:۰۷]
[Forwarded from سارا ]
میخندی ینی اشتباه گفتم

narjes srt, [۱۲.۰۱.۱۷ ۰۰:۰۷]
[Forwarded from سارا ]
دلم برات تنگ شده

  • narjes srt

سلام

هنوز نیم ساعت از این اتفاق نگذشته...

گروهها و سایتها به شدت شلوغه..

و من...

فقط دلم شور میزنه.....

دلم خیلی شور میزنه...


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

 

عشق است بر آسمان پریدن

صد پرده به هر نفس دریدن

اول نفس از نفس گسستن

اول قدم از قدم بریدن

نادیده گرفتن این جهان را

مر دیده خویش را بدیدن

گفتم که دلا مبارکت باد

در حلقه عاشقان رسیدن

ز آن سوی نظر نظاره کردن

در کوچه سینه‌ها دویدن

ای دل ز کجا رسید این دم

ای دل ز کجاست این طپیدن

ای مرغ بگو زبان مرغان

من دانم رمز تو شنیدن

دل گفت به کار خانه بودم

تا خانه آب و گل پریدن

از خانه صنع می پریدم

تا خانه صنع آفریدن

چون پای نماند می کشیدند

چون گویم صورت کشیدم

 

 

آهنگ:حلقه عاشقان/

آلبوم: موسیقی متن فیلم "شهرآشوب"

صدای: همایون شجریان/

آهنگ: محمدرضا درویشی

 

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

خدا میدونه چی بهم گذشت.

خدا میدونه امروز چقدر دوویدم.

خدا میدونه چقدر استرس تحمل کردم.

خدا میدونه چقدر برنامه ریزی کردم و توی خواب و بیداری برنامه چیدم.

خدا میدونه از کِی دارم بهش فکر میکنم.

اما...

امشب؛ هزار بار بهتر از چیزی که حدسش رو میزدم و انتظارش رو داشتم به بهترین وجه ممکن اتفاق افتاد و برگزار شد و  گذشت.

و...

خدایا متشکرممممممممممممممممممممممممممممم


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

امروز از اینور شهر تا اونور شهر رو بعد از شهر پنج شنبه ی تهران ب اتاکسی و کرایه ی  2.500 تومان رفتم.

با snapp...

لطفا این اپلیکسین را روی موبایلهایتان نصب کرده؛ لذتی بی حساب ببریددددد

فوق العاده بود...

  • narjes srt

سلام

هنور هم با عاشقانه های "به رنگ ارغوان" گریه میکنم...

هنوز قلبم فشرده میشه و...

هنوز دلم میلرزه...

هنوز...


و باورم نمیشه این "هنوز " ها رو....

و نه همین....

  • narjes srt


از این همه امتحان

خسته ام٬ خسته

این بار می خواهم صفر بگیرم

تا ببینم کدام آسمان

به کدام زمین می رسد



محمدرضا عبدالملکیان

 

امتحاناتی منظم در چین ،

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

آنیما و آنیموس (به انگلیسی: (Anima and Animus  در مکتب روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ به بخش ناهشیار یا خودِ درونیِ راستینِ هر فرد گفته می‌شود که در مقابل نقاب یا نمود برونی شخصیت قرار می‌گیرد. آنیما در ضمیر ناهشیار مرد به صورت یکی شخصیت درونی زنانه جلوه‌گر می‌شود و آنیموس در ضمیر ناهشیار زن به صورت یکی شخصیت درونی مردانه پدیدار می‌شود.

یونگ برای نگرش بیرونی شخصیت حالتی را قائل بود که آن را نقاب می‌نامید. و در کنار این نیز معتقد بود همهٔ انسان‌ها نگرش و شخصیتی درونی هم دارند که در جهت دنیای ناهشیار می باشد. یونگ برای توصیف و مشخص گردیدن جنبهٔ ناخودآگاه زنانهٔ شخصیت یک مرد از کلمهٔ آنیما استفاده می‌نمود. در مقابل کلمهٔ آنیموس هم جنبهٔ مردانهٔ شخصیت یک زن را ابراز می‌کند. این گونه جنبه‌های ناخودآگاه شخصیت در نوع رفتارهای زن و مرد اهمیت بسزایی دارد. که این قسمت‌ها مکمل‌هایی برای نقاب هستند. برای نمونه یونگ مثال‌هایی می‌آورد، مانند: ستمکاری که با توجه به روا داشتن ظلم ترس های درونی و کابوس های وحشتناک او را به ستوه آورده‌است، و یا روشنفکری که نشان می‌دهد از لحاظ روانی بسیار احساساتی است.

آنیما

عنصر زنانه یا عنصر مادینه در مَرد که آنرا آنیما (Anima) می‌نامند معمولا بوسیله مادر شکل می‌گیرد.

رایج‌ترین نمود عنصر مادینه، تخیلات شهوانی‌ست و مردان ممکن است تا جایی کشیده شوند که با دیدن فیلم‌های پورنو خود را ارضا کنند. این جنبه ناهنجار و بدوی عنصر مادینه تنها زمانی شکل می‌گیرد که مرد به قدر کافی مناسبات عاطفی خود را پرورش نداده باشد و وضعیت عاطفی او نسبت به زندگی، کودکانه باقی مانده‌باشد.

از جنبه‌های مثبت عنصر مادینه می‌تواند به این اشاره کرد که مرد را یاری می‌دهد تا همسر مناسب خود را بیابد. همچنین در زمانی که ذهن منطقی مرد از تشخیص کنش‌های پنهان ناخودآگاه عاجز می‌شود به یاری او می‌آید تا آن‌ها را آشکار کند. نقش حیاتی‌تر دیگر عنصر مادینه (آنیما) این است که به ذهن اجازه می‌دهد تا خود را با ارزش‌های واقعی درونی همساز کرده و راه به ژرف‌ترین بخش‌های وجود برد. عنصر مادینه، نقش میانجی را میان «من» و دنیای درونی فرد (یعنی «خود») برعهده دارد.

عنصر مادینه هنگامی نقش مثبت می‌گیرد که مرد به‌گونه‌ایی جدی به احساسات، خلق‌وخو، خواهش‌ها و نمایه‌هایی که از آن تراوش می‌کند توجه کند و به آن شکل بدهد. مثلا بصورت نوشته‌های ادبی، نقاشی، هنرهای تجسمی، موسیقی و یا رقص. بر مبنای نظر یونگ، انکشاف و پیشرفت عنصر مادینه در وجود مرد، چهار مرحله دارد:

  • حوا: در این مرحله روابطی کاملا غریزی و زیستی دارد.
  • هلن: هلن در داستان تروا که گرچه شخصیتی افسانه‌ای و زیبا دارد اما عناصر جنسی همچنان مشخصه اصلی آن است.
  • مریم مقدس: مرحله‌ای که در آن عنصر مادینه، عشق (Eros) را تا به مقام پارسایی روح بالا می‌برد.
  • سوفیا: مرحله خرد یا سوفیا که حتی از پارسایی و خلوص نیز فراتر می‌رود. انکشاف روانی مرد امروزی به‌ندرت به این مرحله می‌رسد.

احترام بیش‌ازحد به عنصر مادینه به منزله تمثیل مذهبی، خطر از دست دادن جنبه‌های فردی را داشته، خطر فرافکنی را بوجود آورده و یا مرد را قربانی تمایلات جنسی خود می‌کند و یا ناگزیر به بند یک زن واقعی می‌کشاند.

آنیموس

عنصر مردانه یا عنصر نَرینه در زن که آنرا آنیموس (Anim‌‌‌us) می‌نامند از پدر فرد تاثیر می‌گیرد. عنصر مردانه به‌ندرت به شکل تخیلات جنسی نمود پیدا می‌کند و اغلب بصورت اعتقاد نهفته «مقدس» پدیدار می‌شود.

افکار ناخودآگاه عنصر مردانه گاهی چنان حالت انفعالی به خود می‌گیرد که ممکن است به فلج شدن احساسات یا احساس ناامنی شدید و احساس پوچی منجر شود.

عنصر نرینه در وجود زن، همچون عنصر زنانه چهار مرحله اکتشاف و پیشرفت دارد:

  • قدرت فیزیکی: عنصر مردانه در وجود زن، نخست بصورت نیروی جسمانی ظاهر می‌شود. مثلا در قالب یک ورزشکار.
  • روابط عاشقانه یا عمل: در مرحله دوم دارای روحی مبتکر و با قابلیت برنامه‌ریزی می‌شود. و یا مرد رمانتیک.
  • استاد یا کشیش: در این مرحله در قالب «گفتار» پدیدار می‌شود؛ همچون استاد یا کشیش.
  • اندیشه: در والاترین مرحله با تجسم اندیشه نمودار می‌شود و نقش میانجی تجربه مذهبی را ایفا کرده و به زندگی مفهومی تازه می‌بخشد. عنصر مردانه به زن صلابت روحی می‌دهد، نوعی دلگرمی نادیدنی درونی برای جبران ظرافت ظاهرش. عنصر مردانه در پیشرفته‌ترین شکل خود زن را به تحولات روحی دوران خود پیوند داده حتی سبب می‌شود که بیشتر از مردان، انگاره‌های خلاق را پذیرا باشد و همین یکی از دلایلی بوده که در دوران‌های پیشی در بسیاری از کشورها وظیفه پیشگویی آینده و اراده خداوند به عهده زنان بوده‌است.

 


خلاصه ای از کتاب: یونگ، کارل گوستاو، ژوزف ال. هندرسون، ماری لوییز فون فرانتس، آنی یلا یافه و یولانده یاکوبی. انسان و سمبل‌هایش. ترجمهٔ محمود سلطانیه. تهران: انتشارات جامی، چاپ ششم ۱۳۸۷. شابک ۹۶۴-۵۶۲۰-۱۹-۸.

 

  • narjes srt

چهار انرژی درونی زن:

1. معشوقه

2. مادر

3. آمازون

4. مادونا(بانو)

 

معشوقه

بخش جذاب و زیباگرای درون یک زن.

میل به زیبایی و زیبا بودن، توجه به جنبه های جنسی، عاشقانه ها و....همه از تجلیات این جنبه درونی هستند.

کم بودن معشوقه در زن، باعث کاهش جذابیت او در نظر مرد شده وحتی در بسیاری موارد باعث طلاق می شود.

افراط در معشوقه باعث می شود دختر دستاویزی برای تفریح پسر شود!

معشوقه برای زن، شادی و شادابی به همراه می آورد.

مهمترین شاخص درمان افسردگی زنان ، این نیروی درونی شان است.

معشوقه جنبه ای از زن است که مردان همواره آنرا ستایش و تحسین کرده اند.


مثال( معشوقه های افراطی!): شخصیت اسکارلت در "بر باد رفته " ، نولا(اسکارلت جانسون) در "مچ پوینت "

 

 

مادر

حامی و سرپرست است. زنی است که با وابستگی‌اش به دیگران کامیاب می‌شود، او نه تنها فرزندانش را بزرگ می‌کند، بلکه سایرین و خویشاوندان، دوستان مؤنث و همسر را هم می‌پرورد.

جزئی از نقش زنانه زن این است که مرد را می‌پرورد، او را حمایت و تشوق می‌کند تا رشد یابد و خود را به واقعیت در آورد، به توانایی‌های عظیم خود پی ببرد. زمانی‌که جنبه مادری به حد افراط برسد مرد را خفیف و خوار کرده و مادام العمر او را پسر بچه وحشت‌‌زده و فاقد اعتماد به نفس نگه می‌دارد.

نگران بودن ، بخشیدنِ افراطی و مادری کردن بیش از حد، مرد را کلافه می کند.


 

آمازون

ویژگی های مردانه ی درون یک زن.

زن آمازون دارای تمرکز حواس بالا و فزون خواه است، ابراز وجود می‌کند، هدف‌دار و متکی به نفس و خود کفا است، ارتباط او با مردان زندگی‌اش در قالب همکار، رفیق و رقیب است.

زن امروزی شدیداً به سوی جنبه آمازون شخصیتش متمایل شده است، او به سوی قدرت و در ضدیت با عشق جهت‌گیری کرده است. مادری را به تعویق می‌اندازد، با مادونا که از مد افتاده، در تماس نیست و از معشوقه فقط به قصد کامجویی جنسی استفاده می‌کند.

زن مردانه، مردها را می ترساند. استقلال و برخورد ستیزه‌جویانه زنان، در مردان احساس عجز و ناتوانی به وجود می‌آورد. اشتیاق مرد به ادامه رابطه، وقتی صادقانه و خالصانه احساس نکند که زن به او نیازمند است، رو به زوال می‌گذارد.

زنی که فقط مردانگی خود را زندگی کند، کم کم از هویت اصلی خود فاصله می گیرد.

رفتارهای زنانه از یکسو سبب تقویت حس آسیب‌پذیرى، پذیرندگی و جذابیت زنان می‌گردد و از سوی دیگر میل به سطوح بالایی از سرسپردگی و حمایت را در مردان بر می‌انگیزد.

در مقابل، زنی که آمازون نداشته باشد به شخصیتی وابسته (به مرد) و بی اراده تبدیل می شود.


مثال مافوق آمازون!!: روشنک در" دلنوازان "! ریاست می کند. تحقیر می کند.سلطه جو است.


 


مادونا

متانت، دید عمیق، خلاقیت، معنویت، قدرت تحلیل.

سرشتی الهام بخش است و معیارها و ارزش‌ها و ایده‌ها را منتقل می‌کند. بازتابنده و تجسم محسنات کامل زنانه از لحاظ بردبارى، وقار و وفای به عهد است. این نوع زن در پی کسب عظمت برای خود نیست، او ترجیحاً مرد را در زندگی به سوی عظمت می‌کشاند و بی هیچ قید و شرطی از تلاش وی در جستجوی کسب خرسندی و موفقیت حمایت می‌کند.

مهم‌ترین بخش غالب مادونای زن، وفای به عهد اوست. او مرد را در ثروت یا تنگدستى، در خوشی یا ناخوشی می‌پذیرد.

* کم بودن مدونا باعث رفتارهای بچگانه می شود. تصمیمات عجولانه و بچگانه که در امتداد تفکرات بچگانه قرار دارد. زود احساساتی شدن، بی صبری، کوته فکری و...

افراط در مادونا، از معشوقه می کاهد و رابطه زناشویی را دچار مشکل می کند.

*مدونای افراطی در اصطلاح خودمونی یعنی خیلی بچه مثبت! به شدت خانوم و متین و متعهد.

* به نظرم مادر و مدونا خیلی جاها همپوشانی دارن و نمیشه تفکیکشون کرد.

 

مثال مدونا: مهتاب در دلنوازان، ملانی همیلتون (زن اشلی) در "بر باد رفته "، کلوئی در "مچ پوینت "


*        *        * 

زن باید نهایتاً در طول دوره حیاتش تمام چهار جنبه روان خود را تجربه کند و در هم بیامیزد. باید به درون خویشتن خود بنگرد و آن جوانبی از شخصیتش را که هنوز نیازمند رشد است، کشف کند. و بین اینها تعادل برقرار سازد. زیرا افراط در یکی، تفریط در دیگری را به دنبال دارد.


پی نوشت:
 این مطلب رو از یه وبلاگ برداشتم مربوط به سال 88 هست.اونجا نوشته که: "
این بحث رو دکتر شیری توی جلسه ای که پارسال اردیبهشت توی دانشگاهمون برگزار شد، مطرح کرد. که منبعش کتاب "زن بودن" اثر دکتر تونی گرنت ه."


دارم فکر میکنم به عکس العملهای خودم نسبت به موضوعات و مردهای مختلف توی این چند ماه اخیر... جالبه که برای هر کدوم از یه بخشی از اینها استفاده کرده ام. و این چقدر خنده داره.. و البته : باحااال :)))

  • narjes srt

سلام

امروز غذا گوش دادم. فیلم خوردم. روی مبل دویدم. روی تردمیل نشستم. اهنگ دیدم.

اما...

همش حواسم به تو بود

:))


پاسخ تو:

دقیقا...




  • narjes srt

سلام

امشب در نقش مترجم ظاهر شدم.

یه زوج ایتالیایی توی تهران گم شده بودند و اتفاقات پشت سر هم ردیف شدند که کارشون به من افتاد...

و تا تونستم بهشون حس امینت دادم و تا حدی که تونستم راهنمایی شون کردم  .

همه ی خانواده سهیم بودند و این برای من خیلی جالب بود.

احتمالا فردا یا فرداها این رابطه ادامه داشته باشه. و این بهم یه حس خوب میده.

خوشحالم که تونستم خیلی خوب و مسلط از پسش بر بیام.

خوشحالم واقعا...

الهی شکر


یه کار خوب ;)

  • narjes srt

روزه بودم.

رسیدم خونه و یاس رو دیدم. اون خنده هاش منو میکشه بی دندون..

بغلش کردم و سخت فشارش دادم و گفتم:" الهم لک صمتُ ... و علی رزقک افطرتُ..." و لبهای خیسش رو عمیق بوسیدم...

روزه م باز شد...

  • narjes srt

سلام

از صبح اونقدر درگیر مشکلات شخصی خودم بودم و همراه آسمون زار میزدم که حتی توان نداشتم پیامهای پشت سر همی که مدام خبر بدت رو بهم یادآوری مکرد، باور کنم...

اولش که مدام مینوستم:" این خبر دروغه. من باور نمیکنم.." اما کم کم باید باور میکردم. اما نکردم...

تا الان... ساعت از 9 شب گذشته و تازه دارم میخونم اتفاقات و حرفهای امروز رو.. انگار تازه دارم به هوش میام. تازه بغضم میکشه. تازه اشکم جاری شد...

دنیا فنی زاده ی عزیز... وقتی فهمیدم کسالتت مربوط به همون دستی هست که سالها کلاه قرمزی مون رو برامون زنده میکردی... شوکه مانده بودم در کار خدا...

و باور نمیکنم هنوز، که همین بلا تو رو از دنیا برد...

دنیا جان... در آرامش ابدی باشی

  • narjes srt

سلام

از آمریکا برام دعوت نامه آمده!!!

دعوت نامه ی چی؟؟ شرکت در کارهای خیریه و خیرخواهانه...

آی خدااااا... آخه داغ دلمو به کی بگم. کجا ببرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...

آخخخخ....

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

شیما پرسید: تو چی؟ تو کسی توی زندگی ت نیست؟؟

چنان بلند خندیدم که حساب کار دستش اومد... گفت: اووه خندشووو

و گفتم: جواب روشنتر از این?? واضح تر از این میخواستی؟؟ و باز بلند بلند خندیدم...

...


یک بار "غلط کردن" برای هفت پشتم بسّههه... ;))


  • narjes srt
سلام
بارون امروز بیشتر از هر وقت دیگه داره دیوونم میکنه...
من که همیشه دیوونه بودم و هستم... فک کن الان چه حالی ام...


هه!:::  آه از آن حالتی...


  • narjes srt

 


آهنگ قدیمی
دیگه عاشق شدن فایده نداره
با صدای : جهان

و برای من با صدای... ;))

  • narjes srt

گفتم: بچه ها میگن هر لحظه فکر میکنیم الان استاد میپره لپتو میکّنه! ما هم می خواییم هممون اسم تو رو بالای برگه هامون بنویسیم بلکه نمره ی بهتری بگیریم!  ولی من اصلا اینجوری فکر نمیکنم. چون همش سر به سرم میذاره.

گفت: آخه دوست داشتنی هستی. دوستت دارن. و البته، اذیتت کردنت ملسه. بعضی آدمها هم برای اینکه خودشون اذیت نشن، دیگران رو اذیت میکنن...


و من هم فهمیدم منظورش رو ;)


  • narjes srt

لینکلن: من داشتم آماده میشدم که اعدام بشم...

اما،

یهو تو پیدات شد و چیزی رو که آدمی مثل من نباید داشته باشه بهش دادی... امید...

حالا من باید چکار کنم؟؟؟؟؟


مایکل اسکافیلد: فقط یه کمی ایمان داشته باش...

فرار از زندان( فصل اول)


  • narjes srt

جهان را میشود در یک نگاه خلاصه کرد

میشود از ان سوی فاصله ها

به امید مهربانی های کسی

شاد شد و لبخند زد

میشود راز شد شعر شد

میشود هم مسیر رود شد

میشود تا انتهای قصه ها

با دوستی هم سرود شد

میشود به دنیا

چشمکی جانانه زد

با دوست لبریز شور شد ...


نیلوفرثانی

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

یه روش بدی که زندگی م رو بر اساس ش چیده ام اینه:::

الان (2 بامداد شنبه 4 دی) بلاخره کار کَرَم تموم شد و براش فرستادم. اما... نوشتم که:" اگه ایرادی داره بگید که برطرف کنم. در حالیکه باید میگفتم:" همینه که هست. از سرم هم زیاده باید هم بالاترین نمره رو بهم بدی... بعلهههههه..."

😔😔 من الان یه آدم داغونم!😓😓😓

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

دیشب "محمد بحرانی" مهمان خندوانه بود.

از زمان "رادیو هفت" عزیز میشناسمش. حالا "کلاه قرمزی" بماند...

اینکه چه حسی به این آدم دارم رو فقط میتونم توی چندتا عبارت یه کمی توصیف کنم.

1- نمیدونم از اول تا آخر صحبتهای دیشب؛ چندبار عبارت "جااانممم" رو گفتم...

2- هیچ صحنه ای از اون خواب... رو فراموش نمیکنم.. (جمشیدیه..)

3- بلاخره آخرش به گریه افتادم...

 

این آخرش رسما زااار میزدماا...

 

 

 

عقل کجا پی برد شیوهٔ سودای عشق

باز نیابی به عقل سر معمای عشق

عقل تو چون قطره‌ای است مانده ز دریا جدا

چند کند قطره‌ای فهم ز دریای عشق

خاطر خیاط عقل گرچه بسی بخیه زد

هیچ قبایی ندوخت لایق بالای عشق

گر ز خود و هر دو کون پاک تبرا کنی

راست بود آن زمان از تو تولای عشق

ور سر مویی ز تو با تو بماند به هم

خام بود از تو خام پختن سودای عشق

عشق چو کار دل است دیدهٔ دل باز کن

جان عزیزان نگر مست تماشای عشق

دوش درآمد به جان دمدمهٔ عشق او

گفت اگر فانیی هست تو را جای عشق

جان چو قدم در نهاد تا که همی چشم زد

از بن و بیخش بکند قوت و غوغای عشق

چون اثر او نماند محو شد اجزای او

جای دل و جان گرفت جملهٔ اجزای عشق

هست درین بادیه جملهٔ جانها چو ابر

قطرهٔ باران او درد و دریغای عشق

تا دل عطار یافت پرتو این آفتاب

گشت ز عطار سیر، رفت به صحرای عشق

عطار

 

با آواز محمدرضا شجریان بشنوید: آلبوم: دود عود/ آهنگ: ساز و آواز1/ آهنگساز: پرویز مشکاتیان

 

  • narjes srt

سلام

دیشب توی خونه ی ما شب یلدا بود مثلا!

چرا مثلا؟ چون بیشتر شبیه یک مهمانی تولد بود. و هیچ کدام از خوراکی های شب یلدا (حتی یک دونه پرتقال یا آجیل) خورده نشد!

ولی خوش گذشت. بودن با یاس بعد از 5 روز و بازی های دوتاییشون با فاطمه حالمو خوب میکنه.

فال هم نگرفتم!

چون... دلیلی براش نداشتم! ;)



  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt