چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

۶۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره های احقاف, محمد(ص), فتح, حجرات, ق و  ذاریات تا آیه 30


- سفارش به احترام به پدر و مادر و یادآوری سختیهایی که مادر کشیده... به سختی حمل کرده, به سختی بر زمین گذاشته, طی 30 ماه... , ... حالا بزرگ شدی, قوی شدی, تا 40 ساله شدی... براشون دعا کن... و برای بچه هات... و برای خودت... (یه نکته مهم اینجاست, اون هم 30 ماه بارداری و شیردهی است..., برای یک بچه معمولی 9 ماه بارداری و 24 ماه شیردهی طول میکشد. حالا 3 ماه کم داریم..., خدا برای برخی از زمان بارداری کم میکنه... کسانی که شش ماهه بدنیا می آیند و زنده هم می مانند... (ابن عباس روایتی گفته که,  اگر مدت بارداری زن 9 ماه باشد باید 21 ماه شیر بدهد و اگر 6 ماه باشد 24 ماه...)  (15)

- کسانی که بهترین اعمالشان را قبول میکنیم..... (یعنی چی؟؟؟؟ یعنی بهترین نماز عمرت کِی و کجا بوده؟ یادته؟ یا بهترین روزه, یا بهترین انفاق یا یا یا ... ؟ اوضاع بقیه چطوریه؟؟؟ خب, حالا خدا میگه اگه بچه خوبی باشی برای والدینت و دعا هم بکنی و  به سمت خدا هم برگردی, خدا این کارهای خوب رو نگه میداره... بعد بقیه رو میکشه بالا تا به سطح اونها برسه... بهد حساب میکنه, جایزه میده... همه چیز میاد بالا و یکدست خوب میشه... عالی میشه.... به این میگن کرامت...)  (16)

- اما کسی که با والدینش بد برخورد کنه, عذابی مثل عذاب گذشتگان سرش میاد... (17-18)

- قصه قوم عاد در سرزمین احقاف, به هود گفتند اومدی با دروغهات ما رو از خدایانمون برگردونی, اگه راست میگی عذاب بفرست..., یه ابر سیاهی به سمت شهرشون اومد, ذوق کردند فکر کردند ابر بارونه اما حامل تندباد و عذاب دردناکی برای اونها بود, هلاک شدند در حالیکه قدرتی که خدا به آنها داده بود هرگز به قوم دیگه ای نداده... (21-28)

- ایمان قوم جن, چندتاشون فقط چند آیه شنیدند, همین, بعد رفتند به قومشون خبر دادند, گفتند یه چیزیه شبیه کتاب موسی..., هدایتگره, بعد برای پیامبر تبلیغ کردند که بیایید بهش ایمان بیارید تا گناهانتون بخشیده بشه و از عذاب رها بشید... ( اینها دیگه تو قرآن نیست اما بعد میان دسته جمعی ایمان میارن, بعد پیامبر امام علی(ع) رو میفرستند بینشون تا بهشون احکام و قرآن و اسلام رو آموزش بدهند...) (29-34)

- مثل همه پیامبران اولوالعزم, صبوری کن... (35)

 

سوره محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)

- کارهای خوب, با کفر نابود میشه... هیچی... (1)

- با ایمان به خدا و کارهای خوب و ایمان به قرآن, گناهها بخشیده میشه, کارها هو درست میشه... (آدم خوبی باشه خدا چرخ زندگیتو خوب میچرخونه...) (2)

- تو میدون جنگ وظیفه چیه؟؟؟ پاسخ در آیه(4)...

- اگه به خدا کمک کنی, خدا هم کمکت میکنه... قدمهات رو هم استوار و محکم میکنه (7)

- خدا مولای مومنان است اما کافران مولا ندارند... (11)

- کافران تو دنیا مثل چهارپاها میخورن...(12)

- واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای, آیه نهرهای بهشتی...  (بیشتر اوقات, خودم از اینکه به یه آیه میرسم, شوکه میشم... جیغم در میاد, مثل الان...) توصیف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده اینطوریه..., در آن نهرهایی از آب صاف و خالصه که بدبو  و مونده نشده, و نهرهایی از شیر که طعم آن عوض نشده, و نهرهایی از شراب که باعث لذت نوشندگان میشه, و نهرهایی از عسل مصفا..., و برای آنها از تمام میوه ها وجود دارد, و آمرزش خدا... ... ... , حالا اینها شبیه کسایی هستند که همیشه تو جهنم هستند و آب جوشان بهشون میخورند طوری که امعاء و احشاءشون از هم میپاشه... ... ...(تفاسیر عرفانی توضیحات مدهوش کننده ای درباره این نهرها دارند...) ( خب, اول بگم, از این به بعد یه کم از معنی ظاهری برخی ایات فاصله میگیرم... به خصوص آیات توصیف بهشت... اولا یه قاعده کلی هست اونم اینکه "آب" میتونه تعبیری لطیف و مادی شده از علم مطلق و البته ولایت باشه... (خواهش میکنم توضیحاتش بمانه به مطالعه خودتون... برخی چیزهایی که مینویسم واقعا نیاز به یه اطلاعات حداقلیِ قبلی از عرفان داره... میدونم برخی رفقا خیلی هم حرفه ای هستند, پس این زبان اَلکَن من رو جدا ببخشید...) حالا بر اساس این تعبیر که آب علمه... خوب پس تو بهشت همش مجالس علمی برپاست (جاری است) اونم با بهترین معلمها... و حالا خدا تو این آیه, چهارتا تا از این طبقات علمی(منظورم مشخصا پایه تحصیلی است...) رو نام میبره, اولی شیر... کلاس اول برای ورودی های جدید که آدمهای خوبی بوده اند, قبلا به یه حدی از آمادگی رسیده اند اما تحمل سطوح بالا رو ندارند (علوم شرعی و حکمت عملی) , بعد آب..., این کلاس عمومی تره, البته پایه اولی ها کمی باید بیان بالا (علم و معرفت حقه الهی)مربوط به مرحله قلب است... , بعد عسل... ذوق اولیه, لذتهایی که از دریافتهای خاص عالم بالا ایجاد میشود پایه سوم است..., آخر هم شراب..., برای بالغین تشکیل میشه, سطح کلاس خیلی بالاست... ظهور انواع محبت به خدا, مربوط به مرحله روح است... همین...)  (15)

- کسانی که هدایت یافته اند...(راه رو درست پیدا کرده اند) ,خدا هم به هدایتشان می افزاید( تو مشکلات مسیر کمک میکنه) و روح و توفیق تقوا و پرهیزکاری بهشون میده...(17)

- اشراط الساعه... نشانه های قیامت/ ظهور...[چشمک]  آمده...  (آنقدر تفسیر و روایات مختلف در این باره زیاده که خدا میدونه, فقط برخی از اونها : بعثت پیامبر, شق القمر, شیوع بسیاری از گناهان, قیام حضرت مهدی(عج), (و روایت جالب سلمان... که خیلی طولانیه ولی اگر گیر آوردید بخونید, شاید بعدها (اگه یادم بیندازید) بذارم روی وبلاگ...) (یه چیز مهم دیگه اینکه نگید اووووَه از زمان پیامبر 15 قرن میگذره پی قیامت یا ظهور کو؟؟؟ در این جور مواقع لطفا زمان رو از جهت خدا ببینید, مثلا از زمان خلقت زمین تا حالا چقدر گذشته؟ (7 میلیارد سال) خب از زمان پیامبر چقدر گذشته؟ (1442 سال) میبینید چه نزدیک شد... حالا چقدر مونده تا ته دنیا؟؟؟ (نمیدونیم...) پس نگیم زود شد... , دیر شد...  (18)

- آیا در قران تدبر نمیکنند, یا بر دلهاشون قفل زده شده؟؟؟؟؟(24)

- هرکی حق براش روشن شد, اما محل نذاشت و پشت کرد..., شیطون بهش مسلط میشه, هم کارهای بدش رو براش جلوه میده و هم با آرزوهای طولانی و دور ودراز گولش میزنه... (25)

- کسایی که کاری رو که خدا رو عصبانی میکنهآ انجام میدن و از کارهایی که دوست داره بدشون میاد... اولا همه کارهای خوب دیگه شون هم از بین میره, بعد هم فرشته ها موقع مرگ به شدت تازیانه شون میزنند... (27-28)

- کسانی که تو دلشون مرض وجود داره... فکر کردند خدا کینه هاشون رو آشکار نمکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ما اگر بخواهیم میتونیم به تو نشون بدیم تا قیافه هاشون رو بشناسی, گرچه الان هم از طرز حرف زدنشون میشناسیشون... خدا کارهاتون رو میدونه.... (یه حدیث معروف هست که اصحاب پیامبر, منافقان رو از بغض و کینه ای تو لحن حرف زدنشون به علی بن ابیطالب داشتند, خوب میشناختند...)  (29)

- حتما حتما حتما, همتون آزمایش میشید... تا صابران و مجاهدان واقعی معلوم بشن... (خدا که میدونه,برای معلوم شدن به خودشون و دورو وریاشون... (آیه اول سوره عنکبوت...) (31)

- هرگز سست نشید, هرگز دشمن رو به صلح ذلت بار دعوت نکنید... شماها برترید..., خدا هم با شماهاست..., از ارزش و ثواب اعمالتون هم هیچی کم نمیکنه... (35)

- وقتی خدا میگه انفاق کنید, برای خودتون میگه, وگرنه او که بی نیازه, شماها نیازمندید, اگه از دستور خدا سرپیچی کنید,خدا یه گروه دیگه ای رو جاتون میاره که مثل شماها نیستند... (روایات میگن منظورِ خدا, ایرانی ها ست.... دیگه برو تا تهش... حال کردی... پس توی راه باش و بمون...[گل])  (38)

 

سوره فتح

- اول بگم که این سوره, محبوبترین سوره برای پیامبر (ص) است..., طبق روایات و اکثر تفاسیر, این فتح بزرگ که وعده اش داده شده, صلح حدیبیه است... (حتما باید ماجراشو بدونید تا این آیات رو بدرستی درک کنید... کاش میشد اینجا توضیح داد...), این صلح ظاهری بین پیامبر و کفار مکه در سال 6 هجری فایده های خیلی زیادی برای مسلمان ها داشت که آخر هم منجر به فتح مکه شد... .

- گناهان گذشته و آینده پیامبر و ارتباط آنها با صلح حدیبیه؟ هر تفکر جدید حقی, دشمن زیاد دارد, و دشمنان هم همه تلاششون رو میکنند تا چهره رهبران اون تفکر و خود تفکر رو مخدوش نشون بدهند که مردم رغبتی به نزدیک شدن به اونها نداشته باشند, کوچکترین کاری که میکنند تهمتهای فراوان و همه جوره ایست که به آن میزنند و گناهکارش میدانند, این رو درباره بحث همه پیامبران با مخالفان زمان خودشون داریم... حالا باید یه اتفاقی بیفته که این چهره خراب شده توسط دشمنان پاک بشه, خدا با این ماجرای صلحنامه و اتفاقاتی که در حاشیه و متن اون افتاد, چهره پیامبر رو از هرچه تهمت در گذشته و آینده زندگی به ایشون زده بودند پاک کرد... , امام حسین رو هم که خودتون میدونید و حتی صلح امام حسن... هرکدوم یه جور رسواگری دشمنان است و معرفی پاکیِ خودشان... (2)

- خدا, کسی است که, آرامش را به دلهای مومنان فرود می آورد..., ایمان بر ایمانشان افزود... لشکر اسمانها و زمین دست خداست..., خدا دانا و حکیم است... (به به,  به به ... ... ...) (4)

- (این رو فقط برای خودم مینویسم تا یادم بمونه... بعد از جلسه دیشب با ...[قلب]) ما تو را به عنوان گواه..., بشارت دهنده..., و بیم دهنده... فرستادیم... ... ... تا به خدا و پیامبرش... ایمان بیاورید و ازش دفاع کنید..., و او را بزرگ دارید..., و صبح و شام خدا رو تسبیح گویید...  (الهی قربونت برم خدا که به باورمون افزودی و یقینمون رو محکم کردی... مرســـــــــــــــــــــی...[بوسه]. ما عهد بسته ایم... تو هم کمکمون کن...) (8-9)

- کسی که با تو بیعت میکنه,در واقع با خدا بیعت میکنه...., دست خدا بالای همه دستهاست... , هرکس پیمان بشکنه, به ضرر خودشه, هرکس هم که به عهدی که با خدا بسته وفا کنه, به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد... ... ... (10)

- آیاتی درباره آنان که بهانه آوردند و همراه پیامبر نرفتند... بعد هم گمانهای بد کردند, و اینکه دراینده هم باز دچار این امتحان خواهند شد مواظب تصمیم گیری هاشون تو لحظات حساس باشند که بهشت و جهنمی بودنشون رو معلوم میکنه... (11-17)

- خدا از مومنانی که زیر درخت با تو بیعت کردند, راضی است... ( جدی باید قصه ش رو بخونید تا متوجه اهمیت این بیعت خاص (بیعت رضوان) بشید... خدا چه وعده هایی به این گروه میده...) (18)

- برخی برکات صلح حدیبیه: بدست آوردن غنائم بسیار در اینده (خیبر),  دستِ آزار دشمن از سرتون برداشته شد, غنائم و فتوحات غیر ممکن و خیلی عظیم بعدی که در حالت عادی قادر به بدستآوردن آنها نبودید... (19-24)

- دلیل صلح حدیبیه؟؟؟ رحمت واسعه خدا به همه مومنان امروزی و اینده ای که هنوز متولد هم نشده اند... با وجودی ستم مهای بسیار کفار اما اگر وارد جنگ می شُدید یه عده مومن یا آدم بیگناه صدمه می دیدند... اگر اینها از هم جدا بودند, حتما خدا بدها رو دچار عذاب دردناکی میکرد... (25)

- رؤیای صادقه پیامبر...: خواب دیدند همراه یارانشان به عمره مشرف شده اند... اما آن سال نشد, صلح حدیبیه اتفاق افتاد و این ایه وعده تحقق رویا رو به پیامبر میده و میگه که خدا چیزهایی رو میدونست که شما ها نمیدونستید, در این تأخیر حکمتی بود... (27)

- به به آیه آخر سوره فتح... یادتونه درباره ارتباطش با قیام و شخصیت مختار نوشته بودم...[قلب]

بهترین و جامعترین توصیف مؤمن واقعی را بیان کرده است. چنین فردی باید شامل تمام ویژگی های ذکر شده در آیه باشد و گرنه طی هر مرحله, از این گردونه خارج می شود. و این سیر هم تدریجی و تکاملی است: محمد(صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بسیار سخت گیر و سخت دل با کفار و بسیار مهربان بین خودشان هستند. می بینی آنها را دائماً که در حال رکوع و سجده اند و فضل و رحمت و خشنودی خدا را می طلبند. نمایان و هویداست در چهره هایشان(و وجودشان) اثر نورانیت(وجود و دلشان). این وصف حال آنهاست که در تورات شرح داده شده است. و در انجیل شبیه دانه ای (توصیف شده اند که) براورد جوانه اش را سپس آنرا محکم کند تا به تدریج قوت گیرد و بر پای خود بایستد.(این سرعت رشد و بالندگی) کشاورزان را به تعجب وا می دارد. تا (خدا) بوسیله آنها کافران را به خشم بیاورد. خداوند وعده کرده که هر کس از آنها که در ایمان خود ثابت قدم باشد و کارهای نیکو انجام دهد, گناهانشان را ببخشد و اجر بسیار بزرگی عطایشان کند.

 

 

سوره حجرات

- درباره دلیل نزول ایات ابتدایی این سوره چندین نظریه وجود داره, اما فکر کنم طبیعی باشه که من مخاطب آیه اول و دوم رو عمرو ابوبکر... بدونم (دلیلم هم آیه "از پشت حجره ها بلند صدایت بزنند" هست و اینکه مسلمانها پشت حجره چکار داشتند مگر اینکه دخترها شون همسر پیامبر باشند و اینها تو خونه رفت و آمد داشته باشند... )  و مخاطب ایه سوم رو امیر المومنین(علیه السلام)... میدونم. در هر حال ماجرای جلو زدن از دستورات و نظر پیامبر و بالابردن صدا در حضور ایشون به شدت نهی شده و در عوض آرامش در رفتار و صدا در حضور پیامبر نشانه تقوای خالص و درونی فرد معرفی شده و تأیید شده است... (1-5)

- این ایه درباره ولید بن عقبه نازل شده... معرف حضورتون که هست... . تو امام علی(علیه السلام) خوب باهاش اشنا شدید... و جالبه که قرآن او رو "فاسق" خطاب میکنه...

پیامبر دنبال یه مأموریتی میفرستنش, بدون تحقیق خبری رو میده که اگر بهش توجه میشد خون کلی آدم بیگناه الکی و به اشتباه ریخته میشد... خدا هم اینطوری توبیخش میکنه... نتیجه گیری آیه اینه که, وقتی یه نفر براتون معلوم الحاله, به حرفها و خبر ها و کارهاش سریع اعتماد نکنید. حتما تحقیق کنید... (6)

- خدا با دلهاتون یه کاری کرده ,که قلباً ایمان رو دوست دارید و از کفر و فسق و گناه بیزارید... هرکس اینطوری باشه, راه یافته است... این فضل و نعمت خداست که بهتون داده...   (7-8)

- وقتی بین دو گروه مسلمون جنگ شد, وظیفه بقیه چیه؟؟ با ظالم بجنگند تا کوتاه بیاد اگه برگشت بر اساس عدالت صلح کنید, خدا عدالت رو دوست داره... مومنان با هم برادرند... (9-10)

- 6 کار بد و ممنوع و گناه: مسخره کردن, طعنه و عیب جویی, القاب بد, سوء ظن و ظن بیجا, تجسس, غیبت  (میشه درباره هرکدوم کلی نوشت... اما من میخوام فقط روی غیبت خیلی تأکید کنم... خیلی گناه بزرگیه ها... خیلی ... اگه واقعا حد بزرگی و بدی ش رو میدونستیم, هرگز بهش نزدیک نمیشدیم, هرگز... خدایا ما رو از شر دیو غیبت رها کن... به حق روزهای آخر ماه عزیزت...) (11-12)

- پدر و مادر همتون یه نفر هستند... تفاوتهای ظاهری فقط برای شناختن همدیگه است... اونی پیش خدا عزیز تره, که مومن تر باشه...  (13)

- گفتند ایمان آوردیم, بگو نه, شماها ایمان نیاوردید, بگید اسلام آوردیم, چون هنوز ایمان وارد قلبهاتون نشده... (رفقا, چندتامون مؤمنیم؟؟؟؟ چندتامون مسلمونیم؟؟؟؟)  (14)

- مؤمن کیه؟ کسی که به خدا و رسولش ایمان آورده, بعد هم هرگز شک و تردید به خودش راه نداده, بعد هم با جان و مالش در راه خدا جهاد کرده, اینان که راست میگن... ... ... (15)

- (وااااای این آیه ها خیلی باحالَن... تا حالا پیش اومده یه عمل عبادی رو در حالتی انجام بدید که خیـــــــــــلی سخت بوده؟؟؟ مثلا بی سحری روزه گرفتید توی یه روز خیلی داغ و بعد هم مجبور شدی بدویی دنبال کار یه بنده خدا تا کارش رو راه بیندازی (بی منت) و خلاصه پدرت دراومده... حالا شب سر افطار خسته و کوفته و مرده, سر خدا منت میذاری... خداااااااااااا ببین چه کردم... جایزه یادت نره... این آیه برای امثال این آدمها نازل شده...) خدا رو از ایمانتون خبر دار میکنید؟ او از هر آنچه که در آسمانها و زمین هست خبر داره... بعد هم سر تو (پیامبر (ص)) منت میذارن که مسلمون شدن, خدا باید سرتون منت بذاره که به سوی ایمان هدایتتون کرده, خدا غیب آسمانها و زمین رو میدونه...  (16-198)

 

سوره ق

- گاهی به آسمان نگاه کن, به بنایش, به ستاره ها,به اینکه هیچ ناموزونی ای درش نیست... (6)

- و به زمین, و کوهها, و گیاهان, و باران, و رویش انواع گیاهان, و زنده شدن زمین نگاه کن... درس بگیر... (7-11)

- ما انسان را آفریدیم.... از وسوسه های دلش آگاهیم.... ما از رگ گردن/قلب (شاهرگ)ش به او نزدیک تریم... ... ... (16)

- کمترین سخنان شما را هم مینویسند... (17-18)

- یه صفتی رو خدا بارها و بارها تو قرآن نکوهش میکنه که برای من خیلی جالبه... کسی که به هردلیل خودش کار خیر نمیکنه, حالا هر جور کار خیری, یا نمیتونه نداره یا نمیخواد به هر دلیل... , خب,... حالا مانع بقیه هم میشه... نمیذاره بقیه کار خیر بکنن, رأی شون رو میزنه, بدگویی میکنه و ... خدا خیلی این جور آدمها رو دوست نداره,خیلی... "منّاعٍ للخیر..."  (25)

- (تصور این صحنه هم وحشتناکه...) روزی که به جهنم میگیم, پُر شدی؟؟؟ میگه بازم دارید؟؟؟؟ (سیرمونی نداره.... پناه بر خدا... ) (30)

- باز آیه نزدیک شدن بهشت... "ازلفت الجنه..." ... (31)

- در بهشت براشون هرچی, هرچی, هرچی, هوس کنند هست... تازه نزد ما چیزهای اضافه تری هم هست... (به قول سارا, بهتره هیچی هوس نکنی, چون هرچی بگی بهترش هم هست... بذار خودشون بدن...) (35)

- اقوام قوی و کشور گشای قبلی رو هلاک کردیم... شما ها که هیچی نیستید... تو این ماجرا تذکری هست برای کسایی که عقل دارند, یا خوب گوش میکنن, یا با دقت و حضور قلب ماجرا رو دنبال میکنند... (36-37)

- صبر + همه نمازها و نوافل (39-40)

- (من میخوام بدونم, آخه واقعا, شدت مطابقت این آیات با وقایع ظهور و رجعت رو کی میتونه منکر بشه... حالا قیامت جای خودش...) (41-45)

 

 

سوره ذاریات

- قسم به بادها و ابرها و حرکت کشتی ها و فرشته ها... وعده ای که بهتون داده شده واقعیه... حتما روز قیامت برپا میشه... (1-6)

- تا حالا عکسهای شفقهای قطبی رو دیدید؟ اگه از نزدیک دیده باشید که چقدر خوشبختید... فکر میکنید مردم اونروز حجاز هم به عرضهای بالا رفته بودند؟ اما خدا به این چین و شکنهای آسمون قسم میخوره... (7)

- مرگ بر دروغ پرداز, دروغ ساز, دروغ گو... (10)

- محسنین؟؟؟ کمی از شب رو میخوابند... سحر ها استغفار میکنن, از اموالشون یه حق مشخصو معینی رو برای محرومان قرار دادن (16-19)

- در زمین برای اهل یقین نشانه هایی است... و در خودتان.... و در اسمان.... نمیـــــــــــبیـــــــــــــــنیــــــــــــد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  (20-21)

- قسم به پروردگار آسمان و زمین, اینها همه حقه, مثل اینکه الان دارید حرف میزنید.... (الان لطفا یه چیزی بگید... مثلا بگید سلام... خب ,الان چیزی گفتید؟؟؟ مطمئنید؟؟؟ شک ندارید؟؟؟؟ مطمئن ِ مطمئن؟؟؟؟؟ خب, هینجوری مطمئن باشید حرفهای خدا واقعیه... همینجوری... با همین اطمینان... ) (23)

- قصه مهمونهای گرانقدر ابراهیم رو شنیدی؟ (شنیدی دیگه ,پس من دوباره نمیگم. همون ماجرای گوساله بریان و ترسو خبر اسحاق و مأموران عذاب قوم لوط و ...  (بقیه جزءبعد...)) (یه عبارت اینجا خیلی باحاله... ساره جیغ زد و زد تو صورتش... خیلی واقعی خدا حالش رو توصیف کرده...) (24-30)

 

 

به به,هدیه صلوات امروز به دو یار باوفا و عموی مهربان و حامی مقاوم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) جناب ابوطالب علیه السلام و جناب حمزه سید الشهداء علیه السلام است... . چقدر آنها را دوست دارم...  [گل][قلب]

  • narjes srt

سلام

کمی بعد از ساعت 6 صبح روز آخر بهار 96، نمیدونم چی شد که یهو فکر کردم که خب، روی "رادیو ایران" بمانم.

صداهایی که میشنیدم، دقیقا سی سال به عقبم برد...

قرآن و ترجمه...

تقویم تاریخ...


قلبم تند تند میزنه. حس میکنم باید برم مدرسه. حس میکنم دیرم شده. حس میکنم سرویس پایین منتظرمه! آخ...


  • narjes srt



: سعدی جان

  • narjes srt

سلام

اونقدر درباره ی این ماجرای موشکی اخیر، تحلیل توی سرم دارم که صداهاشون داره دیوونه م میکنه! اما وقت نمیکنم بشینم و بنویسمشون و خلاص بشم!

درباره ی شهرهای کرد نشین و سنی نشین

درباره ی سکوت به شدت عجیب همههههه از هر طرف تا دو روز بعد ماجرا! (که همچنان ادامه داره)

درباره ی "ذوالفقار" ...

درباره ی اینکه چرا از موشک استفاده کردیم؟ چرا اینبار استفاده کردیم و تا حالا اینهمه اتفاق تروریستی توی این مملکت افتاده بود و از این خبرا نبود!

درباره ی عکس العمل اولیه آدمها به این اتفاق

درباره ی آنچه به انتظارش هستیم

درباره ی کتاب علائم ظهور!

و....

حرف دارم.. وقت ندارم!



  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات47 تا انتهای سوره فصلت و سوره شوری و سوره زخرف و سوره دخان و سوره جاثیه


- انسان هرگز از تقاضای خیر و خوبی خسته نمیشه... (آرزوهاش تمومی نداره...) وقتی شر و بدی به او برسه, مأیوس و نا امید میشه. بعد اگر بعد از سختی به رحمت و ارامشی برسه, میگه این بخاطر شایستگی ای که داشتم بوده, فکر نکنم قیامتی برپا بشه, تازه اگر هم باشه, من حتما اونجا هم اوضاعم خوبه... اما خدا به زودی کارفران رو از کارهاشون باخبر میکنه و عذاب سختی بهشون میده (49-50)

- آیات آفاقی و انفسی به زودی به آنها نشان داده خواهد شد... (53)

 

سوره شوری

- تو هرچیز دچار اختلاف شدید, داوریش با خداست... (10)

- منظور از کلیدهای آسمان و زمین, کلید خزائن انهاست... (12)

- آی حواستون باشه..., علم زیاد (بدون خدا), تفرقه افکنی میاره... سرتو میگیری بالا میگی, نه, من میدونم, همینی که من میگم درسته و میشه آنچه که نباید بشه... (14)

- آنگونه که مأمور شدی, استقامت کن... (15)

- خدا نسبت به بنده هاش لطف داره... هرکس رو که بخواد روزی میده... (19)

- هرکس مزرعه آخرت رو بخواد, بهش برکت میدیم و به محصولش اضافه هم میکنیم... اما هرکس مزرعه دنیا رو بخواد, یه کمی... از اون رو بهش میدیم, اما دیگه تو آخرت هیچی نداره... (پولدار ترین آدم دنیا, چقدر از دنیا رو داره؟؟؟؟؟ نسبت به داشته های خدا چند درصد داره؟؟؟؟؟؟؟ وقتی مرد, باخودش چی میبره؟؟؟؟؟؟ واااااااااااااای چقدر فقیره......... بعد مثلا آقای بهجت (ره), چی داشت؟ الان چی داره؟؟؟؟ ... ... ... )  (20)

- وای وای وای عجب آیه ای...  همیشه و خیلی زیاد این ایه ذهنم رو به خودش مشغول میکنه... بدلیل کثرت تکرار و شاید عادی بودن آیه, هیچ وقت طی آیات گذشته درباره پیامبران, به این نکته اشاره نکردم که همشون ,حتی اکثر مواقع دستور به پیامبر هم همین بود, همگی میگفتند, اجرمون رو خدا میده ما از شما هیچی نمیخواییم... تنها و تنها یک بار, یک پیامبر, اجر آنهمه زحمتش رو از مردم میخواد... پیامبری که صفت بارزش مهربونیه... و حالا او فقط از مردمش محبت به خانواده اش رو میخواد ... فقط .... کاش نمیخواست.... کاش نمیخواست... کاش نمیخواست.... کاش...   [گریه] (23)

- خدا میدونه آدمها (عمدتا...) اگه زیادی داشته باشند, دیگه خدا رو بنده نیستند, برای همین به صلاح خودش به بنده هاش روزی میده... (نه هر چقدر اونها میخوان...)  (27)

- در روزهای بی ابی و خشکسالی بسیار می خوانیم.... اوست که باران نازل میکند و رحمتش را منتشر میکند وقتی نا امید شُدید, آخه او سرپرست ماست و ستوده شده است... (28)

- هر مصیبتی که به شما میرسد, بخاطر اعمالی است که مرتکب شده اید... و بسیاری را نیز عفو میکند... (ابن زیاد ملعون بیخود ترین استفاده رو از این آیه مهم کرد. این آیه مربوط به ماهاست) (30)

- ( سر این آیه معنی "جاریه" رو فهمیدم... جاریه تو قرآن عمدتا به معنی کشتی آمده... چون روی اب جریان پیدا میکنه. و بامزه تفسیر نوشته بود, اعراب اسم دخترانشان را جاریه میگذاشتند, چون شور و نشاط جوانی در آنها جریان داشت...) (32)

- باد نیاد(در قدیم و حتی جدید) کشتی چطوری حرکت کنه؟؟؟ این, برای آدم صبور و شکرگزار نشانه ایست... (33)

- 9 ویژگی برای استحقاق گرفتن جایزه های بزرگ از خدا لازمه:  ایمان, توکل به خدا, دوری از گناه بزرگ, عفو در خشم, اجابت دعوت خدا, نماز, مشورت در کارها..., انفاق از روزی ای که خدا داده..., در برابر ظلم می ایستند و کمک هم می خواهند... (36-39)

- آتیش جهنم آنقدر وحشتناکه که مجرمان نمیتونن مستقیم نگاهش کنن, زیر چشمی میبینن...(45)

- بارها و بارها خدا میگه, آدم بدها دوستی ندارند که به دادشون برسه... اونجاها نمگه که آدم خوب ها, دوستای خوبی دارند که بیان و نجاتشون بدن... آخی خدایا... مارو هم با دوستای خوبمون علیهم السلام محشور کن... (47)

- (من اسم این ایه ها رو گذاشتم, هدیه های کوچولوی خدا... ) خدا مالک اسمانها و زمینه, هرچی بخواد خلق میکنه... به هرکی بخواد دختر میده,به هرکی بخواد پسر میده, یا اصلا جفتشونو میده, به هرکی هم که بخواد اصلا بچه نمیده...  (49-50)  (یکی از کاربردهای لغت زوج: جفتی بچه بود... یعنی دوتا...)

- انواع وحی: اولا هیچ انسانی لیاقت نداره خدا باهاش حرف بزنه, مگر از طریق وحی (نوح. القای به قلب در خواب هم تو همین ردیفه, مثل ابراهیم), یا از پشت یه مانع (مثل موسی), یا بواسطه یک فرستاده که به فرمان او آنچه را که بخواهد وحی میکند (القای در روح... پیامبر اسلام (ص) )  (51)

 

 

سوره زخرف

- درباره این دوتا آیه از "الحمد لله الذی سخر لنا..." تا "... لمنقلبون" ,  روایات بسیاری هست تقریبا از همه معصومین (ع), که به هنگام سوار شدن بر مرکَب این ایات رو قرائت میکردند. (13-14)

- اگه همون چیزی رو که به خدا نسبت میدهند رو به خودشون بشارت بدهند, صورتشون از شدت ناراحتی سیاه میشه... (17)

- ( ببینید, اینجا دوتا صفت برای جنس مؤنث اومده که میتونید برداشت منفی ازش بکنید میتونید مثبت... بندگان خدا, مفسرین هم البته خیلی با توجه به دوره ای که در اون زندگی میکردند, تلاش زیادی برای تبیین این معانی کرده اند... اما من خود معنی ایه رو میذارم, خودتون میتونید برداشت کنید...) کسی که بین زینتها پرورش یافته... و کسی که در هنگام بحث و جدل قادر به تبیین مقصود خود نیست... (دیگه برداشتش با خودتون... البته خدا این صفات رو میگه که یعنی چنین کسی رو فرزند خدا میخونید؟؟؟) (18)

- همه تلاش حضرت ابراهیم(ع) این بود که همه دودمانش به خط توحید باز گردند... اعراب خود را از او میدانستند و خدا بخاطر ابراهیم به آنها مهلت داد تا پیامبر اسلام در میانشان مبعوث شود و قرآن نازل گردد تا آنها هم بیدار شوند... که البته گروه خیلی زیادی هدایت شدند... (29)

- ما, معیشت آنها را در دنیا میانشان تقسیم میکنیم, برخی را برتر از دیگری قرار دادیم تا با هم تعاون کنند و رحمت پروردگارت از آنچه جمع آوری میکنند بهتر است.... (32)

- (این آیه خیلی جالبه...). دارایی های دنیوی, آنقدر برای خدا ناچیز و بی اهیمت است که اگر باعث انحراف گروه زیادی از مردم نمیشد, به سران کفار خانه هایی با سقفهای نقره و نردبانهایی برای بالا رفتن (حالا یا از جنس نقره و یا برای بیان عظمت خانه ها بیان شده) و درها و تختهای گرانبها و انواع وسایل تجملی میدادیم... (33-35)

- هرکس از یاد خدا رویگردان بشه... شیطونی رو به سراغش میفرستیم که همنشین او بشه... و تخصص اونها اینه که آدم رو از راه خدا باز میدارند و تازه این کارها رو براش جلوه هم میدن... تا بعدا هم که دوتایی مقابل خدا حاضر میشوند و همدیگه رو نفرین میکنند...(36-39)

- تو قصه موسی این سوره, یه نکته جالب هست... اونم مقایسه ای که فرعون, بین خودش و موسی میکنه... به دو چیز اشاره میکنه, یکی اینکه این از خانواده و طبق ه پستی هست..., نمیتونه درست صحبت کنه..., دستبند طلا نداره..., حالا که پیامبر شده فرشته ها هم که همراهش نیستند..., ... ,اونقدر ادامه میده که خدا میگه منو به خشم آورد, من هم انتقام گرفتم و همه رو غرق کردم, تا عبرت سایرین بشن... (امان از چشمِ تنگِ دنیا بین...) (52-56)

- عیسی (ع) نشانه ای برای فهم رستاخیز است/ سبب اگاهی بر روز قیامت است...(دوجور ترجمه نوشتم چون دو جور تفسیر میکنند,برخی به خلقت خاص ایشون اشاره میکنند و برخی نزول آخر الزمانی ایشون رو نشانه ای برای اهل حق میدانند...) (61)

- ... ... ... دوستان در آنروز دشمن یکدیگرند, مگر پرهیزکاران...(67)

- هرچه دل میخواهد... و چشم لذت میبرد... جاودانه ... ... ... بهشت... (71)

- یکی از عذابهای جهنم, ناامیدی مطلقه... (الان تو جهنمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)  (75)

- یه چیز جالب و عجیب برام تو جهنم, خطاب انهاست به خدا... تو خیلی از ایات میگه, خدا رو خودشون صدا میکنند. به فرشته ها میگن به خداتون بگید ما رو بکُشه... (77)

- اگر خدا فرزندی داشت, من (پیامبر) اولین مطیع او بودم...!!! (81)

- خدای اسمانها... و خدای زمینها...  (در هر دو جا خدایی میکند و در هر دو جا بنده دارد...) (84)

                                 

 

 

سوره دخان

- قرآن در شب پربرکتی نازل شد... شبی که هر امری بر طبق حکمت خدا تنظیم میشه...  (3-4)

- منتظر روزی باش که اسمان دود اشکاری را پدید آورد... ... ... (خب, درباره این ایه, آقایون مفسرین کلی صحبت کرده اند... اما هیچ کدوم مثل روایات بسیار آخر زمانی منتسب به شخص پیامبر, درباره دودی که خیلی خاص است که نشانه قیامت است..., نیست. اینجا جای ذکرش نیست, شاید بعدها کل این روایت رو گفتم... میشه دربارش یه بحث آخر الزمانی به راه انداخت...) ( 10)

- وسط قصه حضرت موسی (ع) در این سوره... بعد از عذاب قوم فرعون خدا میگه... نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین... و نه مهلتی به آنها داده شد...  و من شکه شدم وقتی تفاسیر و روایات مربوط به گریه اسمان و زمین رو خوندم... ... ... , آنها واقعا گریه میکنند... کلی روایت هست که میخوام دوتاش رو بگم: 1- امام صادق (ع): آسمان بر یحیی بن زکریا و بر حسین ابن علی چهل روز گریه کرد و بر کس دیگری جز اندو گریه نکرده. پرسیدند چطور گریه ای؟ فرمود: به هنگام طلوع و غروب سرخی خاصی در آسمان ظاهر میشد... (و من به تیتراژ مختارنامه فکر میکردم و... میسوختم...)    2- پیامبر(ص): هیچ مومنی نیست مگر اینکه دری در اسمان دارد که عملش از آن بالا میرود و دری که روزیش از آن نازل میشود, هنگامی که میمیرد, ایندو در برایش گریه میکنند... ... ... (29)

- اینجا اسم یه قوم جدید میاد: "قوم تُبّع" که اهل یمن هستند. میگن, این لقبی برای پادشاهان یمن است. یا اسم فرد خاصی است که خودش مومن شد اما قومش کافر ماندند... (37)

- (...) (53)

- آنها جز مرگ نخستین, مرگ دیگری را نخواهند چشید...(در بهشت مرگی نمیچشند, محال است مجدد مرگ اول را بچشند,..., تفاسیر راضیم نمیکنن...) (56)

 

 

سوره جاثیه

- برای مومنین,اهل یقین و اهل تفکر...  در اسمانها و زمین و خودتان و جنبندگان زمین و آمد و شد روز و شب و رزقی که خدا از آسمان نازل میکند و باد... پر از نشانه است... (3-5)

- وای بر هر دروغگوی گناهکار... (7-10)

- همه آفرینش در تسخیر شماست...(12-13)

- به عبارت آیه توجه کنید... "اجترحوا السیئات" ... آنان که گناه, زخمیشون کرده است... (21)

- معبود, هوای نفس... (پناه بر خدا...) (23)

- ... روزگار ما را هلاک کرد... (کلی تفسیر جالب داره و روایات جالبتری...) (24)

- از شدت هراس قیامت, مردم گروه گروه به زانو افتاده افتاده اند... (نمیدونم خوبه این نکته رو اینجا بگم یا نه, اما امیدوارم همیشه یادتون بمونه... تو آیات قرآن همیشه از کتابهای یاد میشه که به آدمها عرضه میشه و اعمال در آن ثبت شده. از این کتابها سه جور داریم: یکی نامه اعمال شخصی است. دومی نامه اعمال امتی است. هر مردمی نسبت به امام یا پیامبر عصر خودش نامه اعمال مشترکی دارند.(این ایه...) سوم کتاب بزرگ و اصلی ای که نزد خداست و همه آنچه از اولین و آخرین بوده در آن ثبت و ضبط است... )  (28)

- شما تو دنیا ما رو فراموش کردید, ما هم امروز شما رو فراموش میکنیم... (وای وای وای پناه بر خدا...)  (34)

 


صلوات امروز هدیه میشود به جناب وهب و مادر غیور و همسر باوفایش... سلام خدا بر همه آنها باد... [گل]

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 32 سوره زمر تا انتها و سوره غافر و سوره فصلت تا آیه 46


- خدا برای (نجات و حفظ) بنده اش کافی نیست؟؟؟؟؟؟؟ (36)

- فرق خواب با مرگ: خداوند روح مردم را به هنگام مرگشان, بطور کامل باز میستاند, و همچنینی روحی را که درموقع خوابش نمرده, باز پس میگیرد, بعد آن روحی را که مرگ را بر او واجب کرده, نگاه میدارد. و ارواح دیگر را تا هنگامی معین(به سوی زندگی دنیا) باز پس میفرستند. قطعا در این امر نشانه های روشنی است برای کسانی است که می اندیشند... ... ... ... (42)

- امید بخش ترین ایه قرآن: ای بندگان من که برخود اسراف و ستم کردیده اید, از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد... (چرا امید بخشه؟  1- با یه کلمه مهربون شروع میشه, بنده های من...   2- اسراف به جای ظلم و گناه و جنایت...     3- بر خودتان, اثر گناهانت به خودت برمیگرده, چرا اینقدر به خودت رو اذیت میکنی؟؟؟...    4- ناامید نشوید, اصل لغتش معنی ناامید شدن از خیر میده, یعنی نباید از لطف خدا نا امید بشی...   5- از لطف خدا, تاکید بیشتری برای ناامید نشوید...     6- حتما خدا گناهان رو میبخشه, اولا که با حرف تاکید شروع شده بعد هم گناهان جمع آمده یعنی هر گناهی رو میبخشه... (قبلا گفتیم که, غیر از شرک)     7- جمیعاً, تاکید روی بخشش همه همه همه گناهان...    8و9- غفور و رحیم, دو تاصفت مهربونی خدا, دیگه هیچ شکی باقی نمیمونه... ... ... (دیشب چقدر گفتی الهی العفو... خوش بحالت, الان پاکِ پاکی... ... ...) (53)

- حالا چطوری؟ به درگاه پروردگارتان باز گردید, برابر او تسلیم شوید, قبل از اینکه عذاب سرتون بیاد و هیچ کس یاریتون نکنه... و از بهترین دستوراتی که بهتون نازل شده پیروی کنید(54-55)

-( پیامبر( به تو و همه انبیای قبلی وحی شده که, اگر مشرک شوید, تمام اعمالت نابود میشود, و از زیانکاران خواهی بود... (65)

- اتفاقاتی که بعد از نفخه دوم می افتد... با نفخه اول همه آنها که در اسمانها و زمین هستند, میمیرند (مگر کسانی که خدا بخواهد...), بعد با نفخه دوم همه به پا میخیزند و منتظر حساب و کتاب میشوند, زمین آن روز با نور پروزدگارش روشن میشود... نامه های اعمال را میگذارند, پیامبران و گواهان حاضر میشوند, داوری شروع میشه به هیچ کس هم ظلم نمیشه..., هرکس هرکاری انجام داده بی کم و کاست بهش میرسه, کسانیکه کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده میشوند, وقتی به آن میرسند, درهایش باز میشود, نگهبانان دوزخ میگویند, پیامبران شما رو از امروز حذر ندادند؟, جواب میدن,بله, اما حکم پروردگار حتمیو مسلم شده, بهشون میگن وارد بشید و تا همیشه اونجا بمونید..., اهل تقوا گروه گروه به سوی بهشت بُرده میشوند, وقتی بهش میرن درهاش باز میشه و نگهبانان بهشت میگن, سلام بر شما, گوارا باد این نعمتها برای شما, داخل شوید و جاوندانه بمانید..., بهشتیان خدا رو بخاطر وفای به عهدش شکر میکنند, در آنروز فرشتگان را میبینی که اطراف عرش حلقه زده اند و در میان بندگان به حق داوری میشود, و گفته میشود حمد مخصوص پروردگار جهانیان است.... (خب, برای لغت به لغت این یک صفحه, اونقدر حرف و احساس دارم... که مطلقا قابل نوشتن نیستند... باید... ... ... فقط قلبم الان داره تو حلقم میزنه و ...) (68-75)[قلب]

 

 

سوره غافر (مومن)

- استغفار و دعای فرشتگان برای مومنان و خانوادشون (7-9)

- خدا درجه آدم خوبها رو بالا میبره... (سردوشی میده...) (15)

- آنها را از روز نزدیک بترسان, روزی که از شدت وحشت دلها به گلو میرسد... ( چقدر میفهمم این حالت رو, گرچه من همیشه موقع هیجان و استرس قلبم تو گلوم میزنه... مثل الان...!)

- بگردید, عاقبت گذشته ها رو ببینید... نمیدونم چرا اینبار با خوندن این ایه, یاد باغ شازده کرمان (ماهان) افتادم... داستان شازده رو میدونید... بدجور عبرت بخشه...(21)

- قصه حضرت موسی(ع): ماجرای کشتن پسران و زنده نگه داشتن زنان فقط قبل از تولد او نبوده, بلکه بعد از قیام و نبوت او هم تکرار شده, (از اینجا (آیه 27) وارد قصه مؤمن ال فرعون میشویم که قبلا فقط ازش این رو میدونستیم که از راه دوری دوید و دوید و به موسی خبر داد زود باشه فرار کنه که میخوان بُکُشنش): ایمانش به موسی را پنهان کرده بود اما از موسی در قصر دفاع میکرد و از عذابهای پیشینیان میترسوند (به فرض وجود خدا...), آنقدر از این حرفهای مؤثر میزنه,تا جوون موسی رو نجات میده... فرعون میخواست جدی جدی موسی رو بکشه... ولی باز هم آدم نشد که, فرمان داد تا یه برج بسازند خیلی خیلی خیلی بلند تا به آسمون برسه, مؤمن مورد نظر, باز قصر نشینان رو کمی علنی تر ارشاد میکنه, آخر هم ایمانش رو به خدای عزیز غفار علنی میکنه..., اما خدا نجاتش میده و جونش رو حفظ میکنه (برخی تفاسیر میگن تو یه موقعیت مناسب فرار میکنه و همراه بنی اسرائیل از دریا رد میشه, برخی میگن به کوه فرار میکنه... در هرحال, نجات پیدا میکنه...),اما فرعونیان هلاک میشوند, آتش روز و شب بر فرعونیان عرضه میشود (دومین آیه برای اثبات عالم برزخ: 46), بعد هم تورات به موسی داده میشه... (23-54)

- آیه بعدی دستور صبر , وعده حق خدا , استغفار و تسبیح شبانه روزی به پیامبر میده... (55)

- آفرینش اسمانها و زمین از افرینش انسانها عظیمتر (حتی مهمتر) است, ولی اکثر مردم نمیدونن... (به خصوص اونهایی که فکر میکنن دنیا داره درمدار اونها میچرخه...) (57)

- پروردگارتان میگوید: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم..., کسانی که از عبادت خدا تکبر میورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند...(هرچی جلوی خدا خاک تر بشی... خدا افلاکی ترِت میکنه...) (60)

- (خیلی این جور ایات رو دوست دارم...) خدا صورتگری تون کرد, چه خوب صورتی آفرید...  (دستش درد نکنه... [چشمک]) (64)

- 7 مرحله زندگی ادم... , هدف این است که به سرآمد عمر خود برسید... شاید تعقل کنید... (67)

- شادی و خوشی الکی و بی اندازه و از روی غرور و مستی در زمین...., گمراهی میاره و جهنم جاوردان با عذابهای سخت... (69-76)

- باز توجه به چهارپایان و بعد از اونها کشتی...(79-81)

 

 

سوره فصلت

- بیان هر مطلب در جای مناسب خود, شرح و تفصیل همه نیازها... فصلت... (3)

- میدونید هروقت عبارت "قلوبنا فی اکنه" رو میخونم چه تصویری به ذهنم میاد؟ قلبهاشون رو کردن تو یه قوطی بعد تو هفت تا سوراخ قایم کردن که دیگه دست هیچ کس بهش نمیرسیه, هیچی هم واردش نمیشه... (5)

- خلقت خود زمین در دو روز , بعد با خلقت کوهها و نعمتهای دیگه و خوردنیها کلا تو چهار روز, درست به اندازه نیاز خواهندگان...,  آسمان دود بود..., به او و زمین دستور دادیم بیایید(بوجود ایید و شکل بگیرید) خواه از روی اطاعت خواه با اکراه, آنها گفتند از روی اطاعت می اییم..., بعد هفت اسمان در دو روز خلق شدند..., کار مربوط به هر اسمانی هم به آن وحی شد, آسمان دنیا ستاره بارون شد, با شهابها هم از حمله فضولانه شیطونها حفظشون کردیم..., این است تقدیر خدای شکست ناپیر دانا...  (مفسران برای اینکه این آیات و اینکه اول باید اسمان خلق بشه بعد زمین, خیلی بحثهای جالبی کردند, زمین شناس و اهل نجوم باشید, بیشتر لذت میبرید...[چشمک]  (9-12)

- عاد و ثمود... (13- 17)    (درباره روزهای سعد و نحس انشا الله در سوره قمر توضیح میدم... اینجا نحسش اومده)

- گوش و چشم پوست, گواهی میده, مجرم میگه, چرا علیه من حرف میزنی؟ پوست میگه, کسی که همه چیز رو به سخن میاره, منو هم به سخن درآورده ... آیه بعد میگه, اگه برخی از گناهاتون رو مخفی میکردید, بخاطر این نبود که از این شهود میترسیدید, نه, بخاطر این بود که فکر میکردید خدا از خیلی از کارهاتون خبر نداره........... (20-22)

- رفیق بد... کارهای بدت رو برات جلوه میده, بعدا حال جفتتون گرفته میشه... (25)

- (وآی اینقدر این ایه رو دوست دارم... خیلی بچه بودم که حس خوبی از شنیدنش پیدا میکردم... وسط سرود الله الله دهه فجر...) (بذار معنیشو مثل همون بنویسم...با صدای اقای رویگری بخونید...)  آنان که گفتند الله و بر این ایمان پایدار ماندند و حاضر نشدند که بنده غیر خدا شوند و حکومت غیر خدا را بپذیرند, فرشتگان رحمت بر انها نازل شوند, و مژده دهند, که دیگر هیچ ترسی, و حزن و اندوهی از گذشته خویش ندارید و شما را به همان بهشتی که انبیا وعده دادند, بشارت داد... ... ...  (30)

- بهترین حرف چیه؟؟؟ کسی که دعوت به سوی خدا کنه و کار خوب کنه و بگه من از مسمین هستم... (33)

- (عجب ایه ای...) بدی و خوبی هیچ وقت مثل هم نیستند.... بدی رو با خوبی دفع کن, تا دشنان سرسختت مثل رفقای صمیمیت بشن... اما فقط آدمهای صبور و مقاوم به این مرحله میرسند, کسانی که بهره عظیمی از ایمان و تقوا برده اند... ... ... (33-34)

- هروقت شیطون قلقلکتون داد... زود به خدا پناه ببرید... او شنونده و آگاهه... (36)

- مثل بارون بهار... زندتون میکنیم... (39)

- اگر قرآن به زبان عجم بود, میگفتند چراآیاتش روشن و واضح نیست... آیا قرآن عجمی از پیامبر عرب درسته؟... این قرآن برای آنها که ایمان آورده اند, باعث هدایت و درمان است... اما آنها که ایمان نمی آورند گوشهایشان سنگین است و گویی نابینا هستند و آنرا نمیبینند (هم نمیشنوه هم نمیبینه...) آنها مثل کسانی هستند که از راه دور صدا زده میشوند... (44)

- فایده کار خوب و بدت به خودت میرسه.... (46)

 

هدیه صلوات امروز به جناب حر بن یزید ریاحی است... سلام خدا بر او... خوش به حالش که نجات پیدا کرد... برای ما هم دعا کن...[گل]  (آخی.. چه دلم هوای اون حرم با صفا رو کرد..)

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
سلام
نمیدونم آیا این طبیعیه که توی این سن! در صبح روز تولدم تا این حد خوشحال باشم از "متولد شدن" یا نه!
حالم خوبه . و از این بابت خیلی خیلی خدا رو شکر میکنم.
امروز حس میکنم ملکه ی عالم هستم! مثل یک ستاره، با یه انفجار خیره کننده، به دنیا آمده ام. و امروز روز، روزِ منه. و من هرچی بگم باید بشه و هرچی بخوام باید فراهم بشه!
مدت زیادیه که عادت دارم که توی روز تولدم از خدا کادوی تولد بخوام...
صبح بعد از نماز، همونطور که روی سجاده نشسته بودم و داشتم به اینکه کادو چی میخوام، دچار چنان حال خوبی شدم که اشکهام جاری شد...
فکر کردم، خب اصولا ما نمیگیم که کادو چی میخواییم. هرکی به میزان شناختش از ما، حد نسبت ش ، و میزان تمکّن مالی ش ، و شرایط عمومی ش (مثل اینکه بتونه خودش خرید کنه یا نه، بتونه جای دور بره یا نه، بتونه چیزهای سنگین بخره یا نه ، اصلا خوش سلیقه باشه یا نه و....) برای آدم کادو میاره و معمولا یه جورایی یورپرایزت میکنه با کادو ش... یه چیز دیگه هم که مهمه اینه که: کادو دادن به تأخیر نیفته. شب تولد یا روز تولد داده بشه و وعده ی آینده داده نشه!
خب... حالا کسی که من ازش کادو میخوام اسمش " خدا" ست....
حالا یکی بیاد جواب شرایط بالا رو درباره ی "خدا" بده.
هیچی دیگه...
سکوت و اشک.......

خدایا، دوستت دارم...



  • narjes srt

سلام

امروز بدنیا آمدم.

خوب شد بدنیا آمدم...

ولی، دلم میخواد اونجوری که دلم میخواد برم...


تولدت مبارک نرجس ِ خودِ خودِ خودمممممم

  • narjes srt

سلام

رفتم که خبرهای رو چک کنم، با این خبر مواجه شدم.

از «دماوند» تا «تهران» با صدای سنتور اردوان کامکار

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اردوان کامکار در بخشی از برنامه کنسرت خود در تالار وحدت به تک‌نوازی سنتور خواهد پرداخت و در بخشی دیگر، سیاوش کامکار، مهیار طریحی و مصطفی مومنیان با شیوه سنتورنوازی معاصر که از ابداعات اردوان کامکار است، سه‌نوازی خواهند کرد.

تریوی سنتور ابتدا قطعه «روان» ساخته مصطفی مومنیان، «رها» ساخته سیاوش کامکار، «رویا» از ساخته‌های مهیار طریحی و «دماوند» ساخته اردوان کامکار را اجرا می‌کند و بعد از آن، اردوان کامکار قطعاتی را مانند «شکسته»، «حریفان» و «تهران» را به اجرا درمی‌آورد.

اردوان کامکار در عمر هنری‌اش علاوه بر آثاری که برای تک‌نوازی سنتور خلق کرده، قطعاتی را برای گروه‌نوازی سازهای ایرانی تصنیف کرده است.

این کنسرت 15 تیرماه در تالار وحدت روی صحنه می‌رود.



دلم خوااااست... میشه کادوی تولدم باشه؟ ...

  • narjes srt

سلام

از بعد از قطعنامه ی 598 تا امشب، موشکی از داخل مرزهای ایران به هیچ کشوری شلیک نشده بود.

اما... خودتون مجبورمون کردید.

و...

یعنی چنگ شروع شد؟ ...

و هیچ وقت فکرش رو نمیکردم که اینقدر هیجان زده باشم با خوندن و دیدن و شنیدن این خبر.....

هوووووف....

 

96.3.28 

ساعت 11.30

نیم ساعت دیگه روز تولدمه... ......

 

 

  هم اکنون کرمانشاه - شلیک موشک هایی زمین به زمین که پایگاه تروریست های تکفری را هدف قرار داده است

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 28 تا انتهای سوره یس و سوره صافات و سوره ص وسوره زمر تا آیه 31


- ادامه داستان اصحاب القریه... خدا میگه , برای نابود کردن این قوم هیچ لزومی نداشت از آسمون لشکر بیاریم... فقط با یه صیحه آسمانی ناگهان همهشون خاموش شدند... ,افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری براشون نیامد مگر اینکه مسخرش کردند..., ندیدند قبل از اونها چقدر اقوامی رو هلاک کردیم, همشون روز قیامت پیش ما حاضر میشن (28-32)

- آیات و نشانه های خدا: زنده شدن زمین مرده, خروج دانه های خوراکی از آن, باغهای متنوع و چشمه ها, خلقت زوجها از ... : زمین و خودشان و انچه نمیدانند... (گرفتی مطلبو..., از آنچه نمیدانند خدا زوج بوجود میاره...) , گرفتن شب از روز و ناگهان تاریکی, خورشیدی که به سوی قرار گاهش در حرکت است...(قرار گاه خورشید کجاست؟؟؟ کاش میشد تعریف کنم...), (واااااااااااااااااااااااااااای, این آیه منو میکُشه... فکر کنم من میتونستم با همین یه آیه موحد بشم...) منزلهایی برای ماه و سرانجام به شکل شاخه کهنۀ قوسیِ زرد رنگِ خرما در میاد... (ببین, فقط تو یه جمله میگم... دقیقترین توصیف ممکن از شکل ماه در شب آخر ماه قمری بعد از گذران 28 منزل در آسمان طی 28 شب... (محاق هم یکی دو روز طول میکشه و تمام...))... ... ... , نه خورشید به ماه میرسه و نه بلعکس, هرکدوم تو مسیر خودشون شناورند (دایره البروج...), حمل آدمها در کشتی های پرُ ( از آدم و بار), خلقت مَرکبهای دیگه مثل کشتی!!!!, همه نعمت و رحمت و لطف ماست.... (33-44)

- (وای عجب ایه ای... چه مناسب امروز ما و هر روز ماست...) وقتی بهشون گفته میشه از آنچه که خدا روزیتون کرده انفاق کنید, کافران به مومنان میگن, ما به کسی غذا بدیم که اگه خدا میخواست خودش بهشون میداد... شماها(مومنان) تو گمراهی اشکاری هستید...(پولتو حروم نکن... یا، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است... )  ... (48)

- توصیف اوضاع بهشتی ها...  (55-58)

- مُهر که بر دهانها میخوره... دست و پا زبون باز میکنن... (65)

- شاعری شایسته او نیست... این ذکرِ... (69)

- برای بار چندم؟ فواید چهارپایان... چرا به این تاکیدها و تکرا های خدا توجه نمیکنیم.... (71-73)

- اونی که اولین بار آفریدتون, اونی که از درخت سبز آتیش درست میکنه, اونی که اسمانها و زمین رو افریده..... , نمیتونه استخانهای پوسیده رو بهم بچسبونه باز آدم بسازه؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا میتونه... او آفریدگار داناست... (79-81)

- او به هر چیزی اراده کنه, بگه باش, پس میشه... (82)

 

 

سوره صافات

- قسم به سه گروه از فرشته ها, اونهایی که صف کشیده اند و اونهایی که به شدت نهی میکنند و اونهایی که پی در پی قرآن تلاوت میکنند... که ... خدای شما یکی است.... (1-4)

- حفظ اسمان از دست شیطونها (جن های فضول) (قبلا در سوره حجر یه خلاصه ای نوشته بودم) (6-10)

- فکر میکنین آفرینش آدم سختتره یا آفرینش فرشته ها و اسمانها و زمین؟؟؟؟؟ (11)

- (یه چیزی بگم, فعلا تو ذهنتون داشته باشید تا بعدا احتمالا بیشتر توضیح بدم... هرجا عبارت " زوج" و "ازواج" رو تو قرآن دیدید, زود نگید, آها , منظورش مذکر و مؤنثیه...  یکی از مشخص ترین اونها اینجاست , بعدا هم مفصل داریم...) (22)

- میدونید تو حرفهای شیطون و اولیای طاغوت چی از همه بیشتر حرصمو در میاره.... اینکه میگه, من بر تو مسلط نبودم... مشکل داخلیه.... خیلی غصه داره به خدا خیلی... (30)

- (...) (44)

- شراب سفید لذت بخش... که نه مست میکنه, نه عقل رو زائل میکنه....(45-47)

- (میخوام اگه خدا بخواد توصیف نعمتهای بهشت رو تو "الرحمن" و "واقعه"  بگم... هرچقدر که بتونم... پس الان از همش رد میشم... فقط بگم, خیلی به این معانی ظاهری کاری ندارم... زن فلان و شراب بهمان و میوه و گوشت و غیره... تا بعد...) (40-49)

- تو بهشت از هم سراغ رفقای سابق رو میگیرن... (کاش من و تو هم بینشون باشیم ...) کسانی که قیامت رو باور نداشتند و مسخره میکردند... چشم میندازن, وسط جهنم پیداشون میکنن و خدا رو شکر میکنن که از دست اونها نجاتشون داد... (50-61)

- گوشه ای از عذابهای جانکاه جهنم, معرفی درخت زقوم: مایه درد و رنج, ریشه اش قعر جهنمه, شکوفه هاش مثل کلّه های شیطانه... (هربار این آیه رو میخونم, تصورش میکنم.. میدونید چطوری؟, نمیدونم چند تاتون کارتون سرندی پیتی یادشونه... یادتونه تو جنگل جزیره, گلها و میوه ها صورتک داشتند و همش در حال آواز خوندن بودند... ناز و کوچولو بودن... حالا من این صحنه رو تبدیل به جهنم میکنم... درختی که شکوفه هاش کله های شیطونهاست... اَه , چه زشت و ترسناکه...), مجرمان از اون شکمهاشون رو پر میکنن, بعد روش آب متعفن مینوشند..., بعد تازه میبَرنشون جهنم... (62-68)

- قصه نُه پیامبر... در چند عبارت, که عبارات آخر همه شبیه هم است, و با سلام به آن پیامبر هم تموم میشه... ( سر سال تحویل این سلامها رو با زعفرون روی ظرف چینی مینویسند و با آبهای متبرک میشویند و میخورند... تا حالا خوردین؟) نوح, ابراهیم(به ستاره ها یه نگاهی انداخت و گفت من مریضم... آنچه تفاسیر از دلیل این نگاه میگویند, خیلی قانعم نمیکنه... , مژده اسماعیل... خواب قربانی, ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم...[گریه]) اسحاق, موسی و هارون, الیاس( سلام این بخش ربطی به اهل بیت(ع)  یا امام زمان(عج) نداره ها... "اِل یاسین" خود الیاس یا پیروان اویند... ), لوط, یونس ( دو چیز اینجا جالبه: یکی قرعه کشی در کشتی و هربار نام یونس در آمد و دیگری خدا برای شفای ضعف شدید او برایش "بوته کدو" رویاند تا بخورد و زیر سایه برگهای پهن آن بخوابد...)  علیهم السلام  (75-148)

- تقسیم فرزندان دختر و پسر بین خودشان و خدا... (149-157)

 

 

سوره ص

- داستان حضرت داوود(ع): برای دلداری به پیامبر, قدرتمند بود و مدام به سمت خدا رو میکرد... , کوهها و پرنده ها صبح و شب همراه او تسبیح میکردند... [قلب], ملکش را استحکام بخشیدیم و دانش و داوری عادلانه به او دادیم, حالا یه ماجرای عبرت آموز...  :  دو نفر شاکی بودند که از محراب عبادت داوود بالا رفتند و بی خبر یهو جلوی داوود ظاهر شدند, داوود ترسید, گفتند نترس اومدیم بینمون داوری کنی, این داداشمه, 99 تا میش داره و من فقط یکی دارم, گیر داده و فشار میاره که این یکی رو هم بدم به اون. داوود گفت, او با این درخواست به تو ظلم کرده, خیلی از دوستان به هم ظلم میکنند مگر اونهایی که ایمان و عمل صالح دارند گرچه عده شون کمه... , داوود حدس زد ما با این ماجرا او را امتحان کرده ایم..., از پروردگارش طلب آمرزش کرد و به سجده افتاد و توبه کرد..., ما او را بخشیدیم, او پیش ما مقامی والا و اینده ای خوب داره, ای داوود تو را خلیفه زمین قرار دادیم, بین مردم به حق داوری کن و از هوای نفست پیروی نکن...  (میدونید تنها ایراد کار کجا بود و چرا اینقدر داوود پشیمان شد؟؟؟ چون برای صدور حکم, عجله کرد... همین... و این کار برای یه قاضی عادل, خیلی نابخشودنیه... اما خدا توبه او را پذیرفت) (17-26)

- یه قصه خیلی کوتاه از حضرت سلیمان (ع): (همین چند ایه, چند دقیقه اول فیلم ملک سلیمان بود که بابت میشه ساعتها حرف زد, ساعتها...) چه بنده خوبی... , عصرگاهان اسبهای تندرو را بر او عرضه کردند,گفت من اسبها را بخاطر پروردگارم دوست دارم, تاوقتی که از دیدگانش پنهان شدند, بار دیگر انها را باز گردانید..., و دست بر ساقها و گردنهایشان کشید, ما سلیمان را آزمودیم و جسدی را روی کرسی او انداختیم, بعد او به درگاه خدا انابه کرد, آرزوی آمرزش کرد و مُلکی بی رقیب..., بادها را مسخرش کردیم که به نرمی هرجا میخواهد برود, جنهای بنا و غواص رو  در خدمت او قرار دادیم, بعضی دیگه تو غل و زنجیر در بند او بودند, اجازه بخشیدن یا نگه داشتن هرچه که از عطای خداوند است را به هرکس که بخواهد به او دادیم, او پیش ما مقامی والا و سرانجامی خوب داره (30-40) ( آیه 37 به بعد مال قسمت دوم فیلم هست ها)

- قصه حضرت ایوب(ع): شکایت بیماری اش را به خدا میبرد... میگه شیطان منو به رنج و عذاب افکنده, به او گفتیم, پای بر زمین بکوب, این چشمه آب خنک برای شستشو و نوشیدن است...(آبِ معدنیِ خنک), خانواده اش را هم به او برگرداندیم حتی دوبرابر شان کردیم, که هم رحمتی از خدا باشد و هم تذکری برای اهل فکر, دسته ای از ساقه گندم را بگیر و با آن همسر را بزن و قسم خود را نشکن, او را شکیبا یافتیم و چه بنده خوبی... و بسیار بازگشت کننده به سوی خدا بود... (فقط ماجرای این زدن رو بگم... وقتی حال ایوب خیلی خیلی بد بود, یه بار شیطان (یا یک آدم شیطان صفت) میاد به همسرش پیشنهاد میکنه که من شوهرت رو معالجه میکنم به یک شرط, اونم این که وقتی خوب شد, بگه من شفاش دادم, هیچ چیز دیگه ای هم نمیخوام..., همسر که خیلی نگران اوضاع شوهرش بود, این پیشنهاد رو به او میگه و ایوب که متوجه دامهای شیطان بود قسم خورد که اگر حالش خوب بشه همسرش رو بخاطر این حرف تنبیه کنه. حالا خدا برای اینکه قبح قسم خوردن برای مردم نشکنه, دستور بالا رو به ایوب میده که نه صدمه ای به همسر باوفای ایوب برسه و نه قسمش شکسته بشه...) (41-44)

- ابراهیم و اسحاق و یعقوب علیهم السلام, صاحبان دستان نیرومند و چشمان بینا( مطمئنا متوجه هستید که منظور دست و چشم ظاهری نیست...) (45-47)

- اسماعیل و یسع و ذالکفل علیهم السلام همه از نیکان بودند (48)

- کمی بهشت...(49-54)

- کمی جهنم.... (دوباره ازواج به معنی همشکل) (بحثهای واقعی اهل جهنم... تقصیر کی بود... )(55-64)

- "قل: هو نبأ العظیم... " ... ... ...  زیارت امیر المومنین (ع)... (67)

- آفرینش آدم و تکبر و سجده نکردن و مهلت و قسم و مگر مخلَصین و وعده جهنم برای بقیه... (71-85)

 

 

سوره زمر

- آنهایی که غیر خدا رو به عنوان سرپرست خودشون قرار میداند, هدفشون واسطه قرار دادن آنها نزد خدا بود... ( اینها را نمیپرستیم مگر اینکه ما را به خدا نزدیک کنند!!!!!) داوری, روز قیامت... (3)

- ... شما را در شکم مادرانتان خلق کرد, آفرینشی بعد از آفرینش دیگر, در تاریکی های سه گانه... (من کلی گیر دادم که این سه تا چی هستند, به نظرم, شکم, رحم و کیسه آب هستند...) (6)

- کسی که میداند با کسی که نمیداند برابر است؟؟؟؟؟ فقط اهل درایت متذکر میشوند..... (9)

- یه سری سایه دیگه... اما اینبار تو جهنم... (وای سخت تر شد...) زیر پا و بالای سرشون سایه هایی از آتش است.... این چیزی است که خداوند بندگانش را با آن خوار میکند. بندگان من, از نافرمانی من بپرهیزید... (16)

- (به به, من عاشق این آیه هستم. خیلی سعی میکنم بهش عمل کنم... خدا کنه بشه...) اونهایی که حرفها رو میشنوند, از بهترینش تبعیت میکنند... خدا هدایتشون میکنه, اونها خردمندانند...(نه بابا این آخری دیگه مطلقا من نیستم... من کجا و اولو الالباب کجا...) (18)

- پنت هوس دو طبقه... (20)

- مراحل زندگی گیاه (21)

- کسی که خدا سینه اش را برای اسلام گشاده کرده و بر فراز مرکبی از نور قرار گرفته... (این فرد کی میتونه باشه غیر از امیر المومنین(ع)؟؟؟؟؟؟) (22)

- معرفی هیجان انگیزی از قرآن: بهترین حرف, آیاتش از هر نظر (لطف و زیبایی و عمق و معنا) شبیه هم هستند, آیاتی مکرر داره(تکراری شور انگیز...), کسانی که از پردگارشون خاشعند با شنیدن آیاتش لرزه به اندامشان می افته..., بعد بیرون و درونشون نرم میشه و متوجه ذکر خدا میشن..., این هدایت خداست, هرکسی رو که بخواد با اون هدایت میکنه و هرکس رو که بخواد با اون گمراه میکنه.... (عجب ایه ای بود... میشه چقدر دربارش فکر کرد و حرف زد...) (22)

- خدا تو این قرآن هرجور مثالی رو زده... شاید متذکر بشید... (27)

- مثلا تصور برده ای که چند تا ارباب داره با برده ای که یک مالک داره, اینا مثل هم هستند؟؟؟ (29)

 

 

آخِی... امروز به مادران سه  "علی"ِ کربلا صلوات هدیه میکنیم... سه تا علیّ امام حسین(ع)... "اگر 10 تا هم پسر داشتم, اسم همشون رو علی میذاشتم..."  مادران مهربان... خانوم ها لیلا, شهربانو و رباب سلام الله علیهن ... چقدر سخته... چی بنویسم... فقط رباب تو کربلا بود... آخه نوزادش شیر میخواست... ... ... [گل][گریه]

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 31 تا انتهای سوره احزاب و سوره سبأ و سوره فاطر و سوره یس تا آیه 27


- همونطور که تو ایه قبل گفته بود, گناه آشکار همسران پیامبر عذاب دوبرابر داره, اینجا میگه خضوع اونها هم در برابر خدا و پیامبرش و کارهای خوبشون جایزه دوبرابر داره...(31)

- خانومها... یه جوری حرف نزنید که دل آقایون رو بِبَرید... خوب حرف بزنید... حرف خوب بزنید.... (32)

- (احتمالا میشه از این عبارت قرآن خیلی سوء استفاده کرد... اما میشه خیلی درسهای خوب هم گرفت...)  " در خانه هایتان, قرار گیرید..." . مثل زمان جاهلیت تو انظار عموم ظاهر نشید...

- [قلب] """" یک چراغ قرمز بزرگ... وسط ایات مربوط به توصیه های عفاف به همسران پیامبر... یهو این وسط... " خدا, فقط, میخواهد پلیدی و گناه را, از شما اهل بیت دور کند و کاملا, شما را, پاک سازد... """" [قلب]   آیه تطهیر, برهان روشن عصمت اهل بیت است... (33)

- ادامه ماجرا... (ای خدا... چطور آیاتت رو حفظ میکنی...) آنچه از آیات قران و سخان حکمت آمیز تو خونه هاتون ذکر میشه رو یاد کنید... (میدونید یعنی چی؟؟؟ یعنی محض رضای خدا یه کم به این قرآن و حافظ و سعدی و مولانایی که میخونین مدام...., عمل کنین... براتون خوبه...) (34)

- (این ایه رو از بچگی خیلی دوست داشتم, راحت بود, وزنش هم بامزه بود... بماند که برای حفظ پدرم را دراورد... اما داستان جالبی هم پشتش هست... میگن اسماء بنت عمیس(که معرف حضورتون هستند...[گریه]) وقتی همراه همسرش جعفر بن ابیطالب از حبشه به مدینه برگشتند, یکی از اولین سوالاتی که از همسران پیامبر پرسید این بود که, آیا چیزی از قرآن درباره زنان نازل شده؟ آنها جواب دادند , نه... , اسماء میره پیش پیامبر و گله میکنه که زنها همیشه بدبختند و خدا هم اونها رو برابر با مردان قرار نداده و فضیلتی که به مردان میده رو به اونها نداده و چه و چه و چه ... , اینجا این آیه برای او نازل میشه... که زنها و مردها از نظر قرب و منزلت پیش خدا یکسانند. مهم اعتقاد و اخلاق و عمل اونهاست... )  (35)

- داستان ازدواج زید و زینب (دختر عمه پیامبر با برده ازاد شده شون که بعد از مسلمان شدن پسر خوندشون میشه)... پیامبر به دلایلی لازم دیدند که زینب را برای زید خواستگاری کنند, زینب فکر میکرد پیامبر برای خودشان میخواهند خوشحال شد اما وقتی فهمید طرف کس دیگری است به شدت مخالفت کرد برادرش هم همینطور... خدا از این کار او را و همه را نهی میکند...(در همه زمانها), بلاخره این دوتا با هم ازدواج کردند ولی خیلی باهم مشکل داشتند و همش دعوا میکردند... پیامبر هم مدام زید رو نصیحت میکردند که به زندگیش بچسبه... اما نشد و از هم جدا شدند , برای جبران این شکست سخت برای زینب, پیامبر (به نقل روایات که حتما هم درسته و با عقل و قرآن سازگار تره) به فرمان خدا زینب رو به همسری میگیرند, با این کار یک سنت بسیار قدیمی و ریشه دار جاهلی که ازدواج با همسر پسرخوانده حرام است, باطل میشه... (چیزی که پیامبر ازش میترسیدند این بود که با این کار مخالفان به اسلام صدمه بزنند و بهانه درست کنند) که خدا جوابشون رو میده... , بعد هم مدام تکرار میکنه که فقط باید از خدا بترسی..., و در آخر تاکید میکنه که , پیامبر پدر هیچ کدام از مردان شما نیست...( همه پسران پیامبر قبل از بلوغ فوت کرده بودند و مرد نشده بودند --- امام حسن و امام حسین هم موقع نزول این ایات بچه بودند --- این هم که پیامبر و امیر المومنین پدر همه امت هستند, هم که پدر واقعی نبودند که... ) بلکه فرستاده خدا و اخرین پیامبر است, خدا هم همه چیز رو میدونه... (36-40)

- عجب ایه امیدبخشی... خدا بر شما درود و رحمت میفرسته, فرشتگانش هم... , تا شما رو از تاریکی ها, به سمت روشنائیها, هدایت کنه. او نسبت به مومنان مهربونه.... ... ... (برای خودت هم صلوات بفرست, همراه خدا و فرشته ها...) (43)

- 7 گروه زن حلال برای ازدواج (آیه درباره شخص پیامبر است که البته در عمده موارد عمومیت دارد...) : زنی که مهرش را پرداخته ای, کنیزان غنیمتی, دختر عمو و عمه و دایی و خاله (در زمان پیامبر انها که با او مهاجرت کرده اند, یعنی مسلمان و در همیشه, یعنی با ایمان, مثل خودتون...), زنی که خودش را به پیامبر بخشیده بدون درخواست مهریه تازه اگر پیامبر هم او را بخواهد (این چنین ازدواجی فقط فقط برای پیامبر مجاز است نه سایر مسلمانان(کلا 3-4 زن اینگونه با پیامبر ازدواج کردند)), بعد آخر ایه بامزه است, میگه اگر احساس کردید کمی محدود شده اید, بدونید بخاطر مصالح شما و پیامبر است... همه چیز حساب داره... (50)

- توی اون اوضاع آشفته اجتماعی که اسلام به شدت از طرف یهود تحت فشار و خطر بود, آشفتگی زندگی شخصی و نابسامانی وضع خانوادگی ای که همسران پیامبر برای ایشون بوجود آورده بودند, به شدت خطرناک بود... خدا با این آیات بار مسولیت ایشون رو از تعهدات خانوادگی کمی کم میکنه تا هم پیامبر با آرامش بیشتری به امور اسلام برسند و هم همسران به آرامش برسند ...  (51)

- آیه ای که طبق روایات پس از آن دیگه اجازه ازدواج مجدد یا تبدیل همسر به پیامبر داده نمیشود... تمام... (52)

- مسلمونها, یک کم هم مراعات پیامبر رو بکنید, محض رضای خدا... (53)

- خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند, ای کسانی که ایمان آوردید, و سلام گویید و تسلیم فرمانش باشید........ (صلوات...) (56)

- ای پیامبر, به همسرانت و دخترانت و زنان مومن بگو, جلبابهای  خود را بر خویش بیندازند, برای اینکه از کنیزان و زنان آلوده متفاوت باشند, و مورد ازار قرار نگیرند, خدا همیشه امرزنده و مهربونه...  (جَلباب چیه؟؟؟ لغت شناسان چند معنی کرده اند: 1- پارچه بزرگی که از روسری بلند تر است و سرو گردن و سینه را میپوشاند   2- مقنعه و خِمار(روسری)   3- پیراهن گشاد    (در کل, هرچیزی که بدن را بپوشاند) .... , یه نکته جالب دیگه هم اینه که , خدا در این آیه در خطاب به پیامبر دستور میده, اول از خودت و خونه خودت شروع کن... (59)

- تهدید منافقان و اونهایی که شایعه پراکنی میکنن... اگه کوتاه نیان, کاری میکنیم که دیگه نتونید تو این شهر بمونید... این سنت خداست...  (60-62)

- آی مسلمونها, شبیه کسانی که موسی رو آزار دادند نباشید, که خدا او را از آنچه میگفتند مبرا کرد و او نزد خدا آبرومند بود.... (چه تهمتهایی به موسی می زدند؟؟؟؟ کشتن هارون... ارتباط با زنی که کار خلاف عفت میکرد..., سحر و جنون و دروغ بستن به خدا..., عیب و ایراد جسمی..., بهانه جوئیهای مدام بنی اسرائیل... و و و ) (چقدر شبیه پیامبر...) [ناراحت] (69)

- آیه امانت... آسمانها و زمین و کوهها, از حمل امانت خدا ابا کردند و از آن ترسیدند... اما انسان آن را بردوش کشید... انسان چه ظالم و جاهل بود.... (حتما میدونید که اگه بخوام فقط از یه تفسیر درباره این آیه توضیح بدم... چندین و چند صفحه باید بنویسم چه برسه نظر چند مفسر رو که باهم متفاوت هم باشند بگم... اما بطور کلی, امانت رو میگن, اختیار و ولایت الهی  و البته من اونی که میگه قبول ولایت امیر المونین و فرزندان ایشون علیهم السلام رو طبیعتا بیشتر دوست دارم... ,  و اینکه چرا انسان بخاطر این پذیرش مواخذه شده؟ چون مسولیتش زیاد شد, مقامش بالا رفت اما قدر نشناخت و به خودش ستم کرد... ) آیه بعد بهتر توضیح میده... انسانها در مواجه با این امانت به سه دسته تقسیم میشوند, منافق و مشرک و مومن, بعد خدا با توجه به عکس العملشون در برابر این امانت جزاشون رو میده...  ( آسمان بار امانت نتوانست کشید    قرعه فال به نام من دیوانه زدند...)(72-73)

 

سوره سبأ

- قبلا توضیح دادم, الان فقط دوباره ذکر میکنم... ذره در اسمانها و زمین حتی کوچکتر از آن یا بزرگتر... بین رفقا کسی فیزیکی هست؟؟؟ اون خوب میفهمه خدا چی میگه... ذره... کوچکتر... بزرگتر... (3)

- (چه جالب, این ایه حرف قبلی منو تصدیق میکنه...) ... اونهایی که علم دارند, میدونن این چیزهایی که به تو وحی میشه حقه... و هدایت کننده به سمت خدای شکست ناپذیرِ ستایش شده... (6)

- (آخ جون به اون آیه که دلم میخواست بلاخره رسیدیم...) به کوهها و پرنده ها گفتیم با داوود هم اواز شوند... (میخوام درباره لغت, " اوّبی" یه چیزی بگم... لغت شناسان میگن,این کلمه از کلمه تأویب میاد به معنی ترجیع و گرداندن صدا در حنجره... این صدا رو همه میشنیدند... دلم ضعف میره برای شنیدن صوت ملکوتی داوود  و ... (حالم خرابه...خراب ... ... ... )), آهن را هم برایش نرم کردیم... (10)

- دستور بافت زره... چه دقت و ظرافتی... (11)

- باد هم برای سلیمان مسخر بود... اگه قرار بود یه جایی بره که دو ماه رفت و برگشتش طول میکشید... (تو اون مملکت عظیم...) همراه باد, یه صبح تا ظهر میرفت به کارش میرسید تا غروب هم برمیگشت... میشد یه روز... , چشمه مس مذاب  برایش روان کردیم..., جن ها هم جلوی چشمش به اذن خدا کار میکردند هرکدوم سرپیچی میکرد با عذابی از آتش سوزان مجازاتش میکردیم... (فکر کن, تازیانه های آتیشی...) هرچی سلیمان میخواست براش درست میکردند از معبد و مجسمه و ظرفهایی بزرگ مثل حوض و دیگهای عظیم ثابت..., ای آل داوود شکر اینهمه نعمت مرا به جا آورید, گرچه تعداد کمی از بندگانم شاکرند... (وای وای وای...) (هروقت این عبارت آخر رو میخونم, یاد دیباچه گسلتان سعدی میافتم... بنده همان به که ز تقصیر خویش   عذر به درگاه خدای آورد    ورنه سزاوار خداوندیش   کس نتواند که به جای آورد... (امشب چه ادیب شدم... میدونم چمه...)), وقتی زمان مرگ سلیمان رسید, هیچ کس مگر موریانه ای از آن باخبر نشد که عصای او را خورد و وقتی سلیمان به زمین افتاد,فهمیدند... اگر جن ها از غیب خبر داشتند که (این مدت) زیر عذاب خوارکننده باقی نمیموندن... (12-14)

- داستان قوم سبأ: پر از نشانه و عبرت... در راست و چپ شهرشون باغهایی عظیم و پرمیوه  داشتند, گفتیم از این روزی پروردگارتون بخورید و خدا رو شکر کنید, اما آنها رویگردان شدند و ما هم سیلی عظیم رو بر آنها فرستادیم و  اون دو تا باغ پربرکت رو به دو تا باغ بی ارزش با میوه هایی تلخ  و درخت شوره گز و کمی درخت سدر مبدل کردیم...  این مجازات کفران نعمتشون بود.... وضع شهرشون در قبل میدونید چطوری بود؟ شمال رو دیدید آنقدر سبز و پربرکته که از این شهر تا اون شهر شما متوجه نمیشید کِی کدوم شهر تموم شد,  همه انگار بهم چسبیده اند حالا اونها چندین برابر بیشتر آاونقدر که ضرب المثل بشن... راهها هم در امنیت کامل بود... اما دعا کردند راهشون دورتر بشه تا همه راحت نتونن بیان شهراشون... خدا هم جمعیتشون رو متفرق کرد و برای همه درس عبرت شدند... کمک کردند حرف ابلیس رو به کرسی نشوندند در حالیه تسلطی بر آنها نداشت ... همه گمراه شدند جز اندکی... (15-21)

- چند ایه برای محاجّه و مناظره با مشرکان: روزی رسانی از آسمان و زمین, شریک خدا رو به من نشون بدید..., شما راه خودتون ما راه خودمون تا قیامت و داوری... (24-27)

- دعوا دم در جهنم... کی مقصره انحراف ماست؟؟؟ (33)

- هرچی در راه خدا بدی... خدا جاشو پر میکنه... خدا بهترین روزی دهنده است (سومالی رو فراموش نکنیم...) (39)

- تنها اندرز پیامبر... تک تک یا دوتا دوتا برای خدا قیام کنید... ( نه که پُشید برید جبهه بجنگید... نه... یه کاری برای خدا بکنید... برای خدا از جاتون بلند شید... مثلا مختارنامه بسازید... برای خدا....) بعد فکر کنید... این رفیقتون...( اِی خدااااااا... پیامبر رو میگه ها... )  دیوونه نیست... فقط اومده شما رو از غذاب شدید خدا بترسونه...  (46)

- بعد میگه, بگو هیچی هم نمیخوام... هر چی هم خواستم برای خودتونه... (47)

 

 

سوره فاطر... (به هیچ کس نگفتم اما اینجا که میتونم برای خودم مخفیانه بنویسم... یا قمر العشیره... )

- فرشته ها چه شکلی اند؟ بال دارند, دوگانه و سه گانه و چهارگانه و حتی بیشتر... خدا بر هر چیز قادر است... (بهترین توصیفی که درباره ملائک خوندم, خطبه آفرینش نهج البلاغه و دعای سوم صحیفه سجادیه است... البته چون خیلی مسأله جالبی برای مردم بودهروایات زیادی از ائمه در باره آنها وجود داره...) (1)

- آیا کسی که کار بدش براش زینت داده شده و اون رو خوب میبینه, شبیه کسیه که واقعیت رو میبینه؟ خدا هرکس رو که بخواد هدایت و گمراه میکنه, پس جونت رو بخاطر شدت غصه خوردن برای اونها از دست نده... (الهی بمیرم...) خدا میدونه اونها دارن چکار میکنن... (8)

- رستاخیز چطوریه؟ مثل زمین تشنه ای که آب میخوره, زنده میشه... (9)

- همۀ عزت دست خداست... اعتقاد و حرف خوب به شمت خدا بالا میره... اما نتهایی نه... کار خوب اونها رو بالا میبره... هواپیمای این محموله گرانبها کارهای خوبه... (10)

- دریای با آب شیرین و گوارا  با دریای با آب تلخ وشور یکسان نیستند, اما... از هردوتاشون گوشت تازه میخورید و زینت استخراج میکنید و کشتی رانی میکنید تا از فضل خدا بهره ببرید... شاید که... شاید که, شکر کنید... (12)

- توی این ایه این لغت برام خیلی جالبه,خیلی... "قطمیر" یعنی پوست نازک روی هسته خرما...   اندازه مالکیتِ غیر خدا حتی به این اندازه هم نیست... (13)

- آی آدمها... شما همتون دربرابر خدا فقیرید... (15)

- (من اسم این ایه رو گذاشتم, دنیای رنگیِ خدا...)... میوه ها, راه میان کوهها, آدمها, جنبنده ها, چهارپایان ... همه هرکدوم یه رنگیَن... اما... از بین همه بنده های خدا, فقط دانشمندان از او میترسند... (چون میزان قدرتش رو درک میکنن... سر سری رد نمیشن... دانشمندان... ) (27-28)

- فکر کنم خیلی معلوم باشه که منظور خدا از وارثان قرآن, ائمه علیهم السلام است... (32)

- دستبندهای طلا و مروارید و لباسهای حریر...(کاش میتونسم کلی تفسیر بگم... کاش میتونستم لذتم رو بهتون منتقل کنم... کاش...) (33)

- (فقط برای خودم...) """"" الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن... ان ربنا لغفورٌ شکور.... """""  (هیچ وقت به صفت "شکور" خدا فکر کردید... خدا ازَمون خیلی خیلی تشکر میکنه.... وااااااااااااااااااااااااااااااااای.........) (34)

- (باز برای خودم...) " خدا از غیب اسمان و زمین آگاهه, خدا هرچی درون دلهاست رو میدونه"... ... ...   (38)

- خدا آسمانها و زمین رو نگه میداره که منحرف نشوند (نظمشون بهم نریزه) و اگر بهم ریخت, کسی غیر از او نیست که آنها رو نگه داره, او بردبار و امرزنده است... (یعنی لطف میکنه بهم نمیریزه...) (41)

- اِ , دوباره آیه "گر حکم کنند که مست گیرند    در شهر هرانچه هست گیرند..."  (45)

 

 

سوره یس

(قلب قرآن...)

- یس, روایات میگن, این یکی از اسامی پیامبر است که در قرآن آمده...  (1)

- غُلهایی که تا چانه ادامه دارد و سرهای آنها را بالا نگه داشته است...  (8)

- در پیش رو پشت سرشان سدی قرار دادیم, و چشمانشان را پوشاندیم, برای همین چیزی نمیبینند... (تا حالا چقدر از این آیه استفاده کردید؟؟؟ معجزه شو دیدید؟؟؟ من هزاران بار دیدم... اغراق نمیکنم... ) (9)

- داستان اصحاب قریه... یه شهری تو روم قدیم... مشرک بودند, خدا براشون دو تا فرستاده فرستاد, اما آنها رو تکذیب کردند برای همین خدا یکی دیگه هم فرستاد برای کمک(شدند 3 تا), مردم شهر گفتند, شما ها هم آدم هستید و خدا (باز استفاده از لغت "رحمن") چیزی نفرستاده, تازه شما ها دروغ میگید, گفتند خدا که میدونه ما فرستادگان او به سوی شما هستیم و وظیفه مون هم ابلاغ فمانهای او بصورت آشکار هست, مردم گفتند, ما شما ها رو به فال بد گرفتیم, اگه دست برندارید سنگسارتون میکنیم, گفنتد اگه خوب فکر کنید می فهمید که شومی شما از خودتونه,... این وسط یهو یه مرد با ایمان دوان دوان از یه جای دوری از شهر رسید و مردمش رو به پیروی از این فرستادگان خدا دعوت کرد, گفت ببینید اونها ازتون هیچی نمیخوان و خودشون هم آدمهای خوبی هستند (هدایت یافته), چرا من کسی رو پرستش نکنم که منو افریده و آخر هم همه به سوی او برمیگردیم ..., کسانی رو بپرستم که کمترین فایده ای برای من ندارند, اگه این کار بکنم واقعا که خیلی ... , من به پروردگار شما (به مردم میگه ها...) ایمان آوردم, به حرفهام گوش کنید, ... ... ... ... ... (خدا هیچی تو قرآن نمیگه بعد چی شد... ولی بعدش قرآن میگه, به او گفته شد وارد بهشت شو, گفت کاش قوم من میدونستند که پروردگارم منو آمرزیده و منو از گرامی داشته شدگان (مکرمین...) قرار داده .... (شهیدش کردند...).

خب عزیزانم, بقیه قصه, در جزء بعد انشا الله....

 

 

صلوات امروز هدیه میشود به بانوی کوچولوی کربلا و کوفه و شام... حضرت رقیه سلام الله علیها...  [گل]

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 46 تا آخر سوره عنکبوت و سوره روم و سوره لقمان و سوره سجده و سوره احزاب تا آیه 30


- بهترین روش مباحثه رو با اهل کتاب انتخاب کنید... بهشون بگید ما به همه اونچه که از طرف خدا بر شما نازل شده....(توجه کنید... آنچه از طرف خدا نازل شده , نه آنچه خودتون اضافه کردید...) ایمان داریم , خدای هردوتامون هم یکیِ. همه هم مقابلش تسلیم هستیم.... (چقدر این آیه مناسب بحث اثبات ولایت امیر المومنین در صفحه اول هست... وقتی چنینی دستوری درباره اهل کتاب هست... خب اهل تسنن که هم دین ما هستند... ... ...) (46)

- پیامبر هرگز کتابی نخواند و چیزی ننوشته... مبادا تردید کنند (48)

- تاکید مجدد خدا که اگر برای دین داری مشکل دارید, کوچ کنید, مهاجرت کنید... زمین خدا وسیعه... (56)

- اِ , دوباره پنت هوس های بهشتی... یادتونه کدوم عبارت بود؟؟؟؟ (58)

- خدا به موجودات ضعیفی اشاره میکنه که غیر از خودش کسی روزی دهنده اونها نیست... (میتونید چند تاشون رو ذکر کنید؟؟؟ من اولی بگم... جنین موجودات... کی غذا اونها رو میده؟؟؟) (60)

- هر کس فقط بخاطر خدا برای او تلاش کنه (جهاد) حتما هدایتشون میکنیم چون خدا با نیکوکاران است... (69)

 

سوره روم

- آیاتی درباره وعده پیروزی سپاه روم (مسیحیان) بر سپاه ایرانیان (زرتشتیانی که دیگه خیلی کافر شده بودند...) که موجب شادی بی اندازه مسلمانان شد. چون با کفار شرط بندی کرده بودند که پیروزی هر گروه , نمادی از حقانیت آنهاست و حالا خدا وعده حق پیروزی سپاه روم را داده بود...  (2-6)

- نشانه های خدا... خلقتتان از خاک تبدیل شدید به انسان و روی زمین پخش شدید, همسر مهربان...,آسمان و زمین, تفاوت رنگها و زبانها تون...,  خواب شب و کار روز, رعد و برق و باران, ثبوت آسمانها, خروج ناگهانی همه موجودات برای محشر ... و جالبتر اینه که آخر هرکدام از این آیات خداوند آنها را نشانه هایی برای گروهی خاص معرفی کرده مثلا: اهل تفکر, عالِمان, آنان که گوش شنوا دارند و عاقلان...  (20-25)

- خدا از روابط ادمها با هم یه مثال جالب میزنه... اگر فرضا برده داشتید, میترسیدید که  و او در روزی ای که به شما دادیم با شما برابر بشه و بی اجازه در اموالتون تصرف کنه همونطوری که از تصرف بی اجازه شریکان معمولی تون (آزاد) نگران هستید, نگران میشدید ؟؟؟ (یعنی خوشتون نمیاد یه زیر دست باهاتون مساوی باشه چه برسه بخواد تو اموالتون دست ببره... حالا بنده های خدا رو که تنها مالشون ,حتی خودشون هم در تصرف خدا هستند رو با خدا شریک میکنید؟؟؟؟) (28)

- فطرت بشر,  طوری است که همیشه رو به خدا باشه... (30)

- هر حزبی فکر میکنه خودش از همه برترِ.... (32)

- چند ایه که باز یادآوری میکند که تو سختی یاد خدا هستید و مشکل که رفع شد, دِ برو که رفتی... (یاد رستمِ لعنتی افتادم...) (33 و 36)

- میدونستید "ربای حلال" هم داریم... به قرضی که فردی به دیگری بدهد و انتظار داشته باشد که او چیزی رویش بگذارد و پس دهد بدون شرط قبلی, ربای حلال میگن ... (از امام صادق(ع) بود...) (حالا برخی میگن این آیه درباره تفاوت اینجور انفاق با زکات رو میگه که اولی جایزه خاصی از خدا بهش تعلق نمیگیره اما دومی مالش دوبرابر میشه...)(39)

- فساد در دریا و خشکی بخاطر کارهای مردم اشکار شده, خدا میخواهد نتیجه برخی از کارهاشون رو بهشون برگردونه, شاید... شاید برگردند... (خدا باز هم امیدواره...) (باز هم کسی هست که بگه گناه ما چه ربطی به طبیعت داره... دیگه خدا چطور واضح تر از این حرف بزنه؟؟؟؟)     بلافاصله بعدش میگه... برید, بگردید, ببینید... (41-42)

- کمک به مومنان وظیفه خداست... وظیفه... (47)

- باد... ابر... باران... شادی... (48)

- به نشونه های رحمت خدا, نگاه کن... بهار مثل رستاخیزه.... (آیه قرانه ها... حال کردی...) (50)

- ضعیف بودی... قوی شدی... بازم ضعیف میشی... او هرچی بخواد میآفرینه... (54)

- همه جور مثال و مطلبی رو تو قران ذکر کردیم...(58)

 

 

سوره لقمان

- ستونهای آسمان رو نمیبینید... جاذبه بین کرات نیست؟؟؟؟ (10)

- خیلی باحاله... خدا کلی از خلق هاشو ذکر میکنه بعد میگه... خب,این خلقهای من, حالا بفرمایید این معبودهای شما چه هنری دارند؟؟؟؟؟   :))  (10-11)

- آیات اخلاق... لقمان حکمت داشت... پسرش رو نصیحت میکنه... برای خدا شریک قرار نده, سفارش به والدین به خصوص مادر بخاطر دوران بارداری و شیردهی... (یادتونه جزء 2 آیه 233 بقره گفتم دوجا درباره مدت شیردهی صحبت شده, دومیش اینجاست), حساب و کتاب خدا خیلی دقیقه..., نماز] امربه معروف و نهی از منکر, صبر در مصائب (خدا میگه میدونم صبر کار سختیه ولی کار بزرگیه... خب جایزه اش هم بزرگ میشه دیگه... الهی قربونت برم... اینقدر بنده هاتو درک میکنی...[قلب]), از مردم رو بر نگردان, مغرورانه راه نرو, کلا معتدل قدم بردار و راه برو..., فریاد نزن و اروم صحبت کن... (صدای خر...) (13-19)

- هرکس روحش رو تسلیم خدا کرده باشه به ریسمان محکمی چنگ زده... (22)

- اعتراف میکنند که آسمان و زمین را خدا آفریده... (میدونید مشرک ها, مشکلشون چیه؟ اونا اعتقاد به خالق بودن خدا دارند ... اما... میگن خدا برای اداره امور عالم یه سری کمک داره که همه جور هم هستند از فرشته و جن تا سنگ و چوب و ستاره ها و ...  اما کفار اصلا معتقد به وجود خدا نیستند... اینا خب خیلی مشکل عقلی دارند(به یاد حضرت ابراهیم(ع)...). برای همین هست که خدا مدام مسلمانها رو از شرک میترسونه... برای انجام کارهات, کسی رو شریک خدا قرار نده... مثلا آقای رئیس رو یا استاد فلانی رو... و اینه که اون حدیث معروف "شرک, شبیه مورچه سیاه روی سنگ سیاه در شبی تاریک در دل میخزه" معنی پیدا میکنه... و بعد هم خدا میگه, من هر گناهی رو میبخشم... هر گناهی رو... مگر شرک... و تازه میگه ناامیدی هم یه جور شرکه... حساب کار دستت اومد.........  وااااااای خیلی سخته خیلی... خدایا به حق این شبها پناه بر تو اگر کسی رو شریک تو قرار بدم... ) [گریه] (25)

- (باز کلمه... اینجا البته میشه هم به مخلوقات و نعمتها و هم اوامر خدا مربوطش کرد...) اگر هرچی درخت روی زمین هست..., قلم بشه...(از یه درخت چنار معمولی میشه مثلا چندتا قلم درست کرد؟؟؟ حالا جنگلهای آمازون با اون ارتفاعشون, بماند...) و همه دریاهای زمین+ هفت تا دریای اضافه تر..., مرکب بشن... تموم میشن اما کلمهای خدا تموم نمیشه......... (27)

- فقط تماشای حرکت کشتی روی اب میتونه موحدّت کنه...  (31)

- به به, این ایه رو خیلی دوست دارم... خیلی باور پذیره... درباره علم غیب خدا:  زمان قیامت, نزول باران, کارهای فردا, آنچه در رحم مادران است, محل مرگ... فقط خدا میدونه.... (34)

 

سوره سجده

- در روزی که مقدار ان برابر 1000 سال شماست, به سوی خدا بر میگردید...(5)

- او, هرچیزی را, نیکو آفرید............. [قلب] (7)

- بخاطر آفرینش تون خدا رو شکر کنید... به موزون بودن اندام به گوش و چشم و قلب نگاه کنید... شکر کنید... شکر کنیم... (9)

- اگر میخواستیم, هدایت لازم هر فرد رو به اجبار بهش میدادیم.... اما اونها آزادند.... و من مقرر کرده ام که جهنم رو از جنو انس گناهکار پر کنم...(13)

- هیچ کس نمیدونه چه چشم روشنی هایی بخاطر اعمالش, برایش در نظر گرفته شده...  (17)

- چه کسی ستمکار تر است از کسی که نشانه های پروردگارش به او نشان داده شده ولی او روی برگردانده... حتما ما از مجرمان انتقام خواهید گرفت... (22)

- اگر صبوری کنی و به نشانه های خدا یقین داشته باشی, خدا دعای حضرت ابراهیم رو برات مستجاب میکنه... امام میشی و مردم رو بسوی خدا و به فرمان او هدایت میکنی.......  (24)

 

 

سوره احزاب

- ...  (قبلا به این آیه اشاره کرده بودم... یادتونه؟؟؟) خدا تو دل هیچ آدمی دو تا قلب نذاشته... (محبت یک نفر... فقط...)      بعد هم اشاره به ماجرای ظهار... (4)

- پیامبر از خود مومنان به خودشان اولی تر است.... (یعنی چی؟؟؟؟ یعنی اختیار تام در همه چیزت... همه چیز...)   زنان پیامبر,مادران شما هستند... (سلام به تنها ام المومنین واقعی... حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها...)    برخی فامیل بر هم مقدم هستند حتی از مومنان و مهاجران... (فکرش رو بکن, تو اون موقعی که همه سفارشها به کمک به مهاجران بود, باز هم اول فامیل نیازمند مقدم هستند تا اونها...)  مگر اینکه کسی بخواد احسانی رو به دوستش بکنه, این چیزیه که خدا در قران مقرر کرده...  (6)

- از همه پیامبران میثاق سخت و محکمی گرفته شده... (7)

- آیات جنگ احزاب ( 17 آیه ): خدا با لشکریان نامرئی و باد نعمت بزرگی به مومنان داد, زمانی که سپاهی عظیم از هر سو مدینه را محاصره کردند و مردم به شدت ترسیده بودند و گمانهای نامربوط به خدا میکردند..., اینجوری مومنان آزمایش شدند و تکون سختی خوردند... , منافقان و اونهایی که مبتلا به مرض بودند (قبلا مفصل درباره این مرض,توضیح داده ام...) گفتند خدا و پیامبرش فقط به ما وعده های دروغ داده اند!!! , یه گروهی هم مردم رو میترسوندند که به خانه هاشون پناه ببرند و دفاع از شهر رو رها کنند و آنها هم بهانه میآوردند که پیامبر, خونه هامون حفاظ نداره(درحالیکه داشت و دروغ میگفتند) تا از جنگ فرار کنند , اوضاعشون طوری شده بود که اگر به بازگشت به شرک دعوتشون میکنند بدون معطلی میپذیرفتند..., درحالیکه قبلا با خدا عهد بسته بودند و بابت این تعهدشون هم مسؤلند..., خدا میگه به فرض که فرار کردید, حالا یا اجلتون رسیده همون الان میمیرید یا اینکه چند روز زندگی میکنید و میمیرید دیگه... همه چیز دست خداست , خدا همه اونهایی که مردم رو از جنگ دور کردند میشناسه... , اونها در همه چیز نسبت به شما بخیل هستند وقتی سختی پیش میاد انگار میخوان از ترس قالب تهی کنند و وقتی موقع آرامشه زبانهای تلخ و گزندشون با انبوهی از خشم و کینه بروی شما بازه... اینها هیچ وقت ایمان نیاورده اند... کارهای خوبشون هم همه نابود میشه... این کار برای خدا آسونه... , آنقدر از این سپاه احزاب میترسند که دلشون میخواد به پیش بادیه نشینان فرار کنند و اخبارتون رو از اونجا دنبال کنند.. , پیامبر الگوی خوبی برای کسانی که به رحمت خدا امیدوارند و به روز قیامت ایمان دارند و  خدا رو بسیار یاد میکنند , است  , حالا عکس العمل مومنان در مواجه با احزاب... میگن این وعده راست خدا و پیامبرش است و این ماجرا به ایمان و تسلیم شان افزود,  در میان مومنان مردانی هستند که پای عهدی که با خدا بسته اند,ایستاده اند, بعضی هاشون شهید میشن, بعضی های دیگه در انتظار شهادت هستند... هرگز هم تغییری تو عهد و پیمانشون نداده اند... [قلب] , هدف خدا پاداش دادن و عذاب کردن دو طرف ماجراست..., خدا احزاب کافر رو بدون اینکه نتیجه ای بگیرند برگردوند و مومنان را از انجام هر گونه جنگ بی نیاز کرد (9-25)

- غزوه بنی قریظه: (یکی از طوایف معروف یهود ساکن مدینه که با پیامبر عهد کرده بودند که با دشمنان اسلام همکاری نکنند و با مسلمانان مسالت آمیز زندگی کنند, اما هرکدوم از این سه تا یه جور پیمان شکنی کردند, جواب عملشون رو هم دیدند...) در جنگ احزاب اینها به مشرکان پیوستند و حمایتشان کردند, خدا هم در نهایت از قلع هاشان پایینشان کشاند و تو دلشون ترس ریخت و کارشون به جایی رسید که مسلمانان یه گروهشون رو کشتند و یه گروه رو اسیر کردند و مالک خانه ها و زمینهایشان شدند,.... حالا همسران پیامبر از این غنیمت بی نظیر سهم میخوان... اما خدا به پیامبر میگه (قراره که اینها ساده در کنار تو زندگی کنند اگه غنیمت میخوان) یه چیزی هدیه بهشون بده و ازشون جدا شو..., اما اگر اخرت میخوان خب اونجا پاداشهای عظیم براشون مهیاست..., گناه فاحش و آشکار از همسران پیامبر(بخاطر موقعیت اجتماعی خاصشون) عذاب دوبرابر داره... این کار برای خدا آسونه... (26-30) 

 

 

صلوات امروز هدیه میشود به آخرین میزبان امام علی(ع) و صدای رسای دفاع از امامت در مجلس یزید..., حضرت ام کلثوم بنت امیر المومنین علیهما السلام...

[گل][گل][گل]

  • narjes srt



شک ندارم که خطاکارم و بد، آه ولی

بِعَلیٍّ  بِعَلیٍّ  بِعَلیٍّ  بِعَلی  …


  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 56 تا آنتهای سوره نمل و سوره قصص و سوره عنکبوت تا آیه 45


-قصه هفتمین پیامبر ,قصه حضرت لوط (ع) بود, که بخشی در جرءقبل و بقیه در این جزءآمده...

- یکسری سوال خدا از آدمها و بیان نعمتهای مختلف و وادار کردن انها به تفکر و اماده کردن پاسخی برای این سوالات که چطور برایش شریک قرار میدهید... : باران و رویش, آرامش زمین, رودها, کوهها, اجابت دعا و رفع گرفتاری, هدایت در صحرا و دریا, باد, آفرینش,روزی دهی از آسمان و زمین (60-64)

-- عزیزم... اینقدر غصه نخور... ... ... (70)

- بیشتر چیزهایی که بنی اسرائیل در آن دچار اختلاف شده اند, در این قرآن آمده و رفع شده... (76)

- کسی که خودش رو به کری و کوری زده, نمیتونی نجات بدی... (80-81)

- به به, آیه دابه الارض... هنگامی که فرمان عذاب آنها برسد (آستانه قیامت...) جنبنده ای را از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنها تکلم میکند و میگوید, مردم به ایات ما ایمان نمیآورند... از امتی یه گروهی از کسانی که ما رو تکذیب میکردند,محشور میکنیم..., بعد محاکمه شون میکنیم..., بعد فرمان عذاب بر آنها جاری میشه و حرفی برای دفاع خود ندارند که بزنند... (سر اینکه این جنبنده چیه و این مجازات مال کی هست, یکعالم بحثه... اما طبیعیه که من اونی رو انتخاب کنم که بیشتر خوشم میاد... روایات بسیاری آن جنبنده را امیر المومنین (ع) میداندد و بارها هم پیامبر ایشون رو به این لفظ خطاب کرده اند... و این محاکمه هم مربوط به زمان "رجعت" است... به به ...) (82-85)

- حالا قیامت میشه... و آنچه که در آن اتفاق می افته... : صور, وحشت, کوههای متحرک ... (87-88)

 

سوره قصص

- از همون اول خدا تکلیفت رو با این سوره روشن میکنه... میخوام برای کسانی که میخوان ایمان بیاورند, قصه بگم... قصه موسی(ع)...

اشاره به برخی فسادهای فرعون, اما قرار بوده که ما مستضعفان رو نعمت بدیم و اونها رو وارثان زمین کنیم..., حالا ماجراهای مادر موسی... اول یه مدتی بهش شیر بده, اگه برای جونش ترسیدی,بیندازش تو آب, نگرتن نباش برت میگردونیم..., انداخت و فرعونی ها گرفتندش (بامزه قرآن میگه ,گرفتند که دشمنشون بشه... ته قصه رو خدا میگه...) , همسر فرعون مانع کشتن "پسرک از آب گرفته شده" میشه (موسی یعنی همین...) , (اینجا باز قرآن از اون اصطلاح ها داره که خیلی باحاله...) دل مامان موسی یهو هری ریخت پایین... اگه قلبش رو محکم نکرده بودیم نزدیک بود ماجرا رو لو بده..., مأموریت خواهر مهربان... دنبالش کن, موسی شیر هیچ کس را نمیخورد..., خواهر آدرس مادر را داد, به مامانش برگشت... چشم و دلش روشن شد, وقتی موسی یه جوون کامل و بالغ شد, بهش حکمت و علم دادیم, ناظر درگیری دو مرد در شهر شد که یکی از پیروانش و دیگری فرعونی بود, یه مشت به فرعونیه زد, طرف نقش زمین شد و مرد..., موسی این کار رو به شیطان نسبت میده... و به خدا پناه میبره..., (بعد که میفهمه این نیروی خارق العاده لطف خداست) خدا رو شکر میکنه و قول میده که همیشه در مبارزه با ظالمان ازش استفاده کنه..., ترسان از این ماجرا داشت تو شهر میرفت دید اون یارو از پیروانش که دیروز درگیر بود امروز با یکی دیگه درگیره... بهش تشر میزنه..., اومد مثل دیروز اونها رو از هم جدا کنه, این مثلا خوبه فریاد میزنی میخوای منم بکشی؟ معلوم شد تو میخوای همش ظلم کنی و قصد اصلاح نداری..., بعد یه مردی از جایی دور به سرعت میاد و به موسی خبر میده که اینا جلسه گذاشته اند که تو رو بکشند, زود باش از شهر برو بیرون, من خیرت رو میخوام,  (آخِـــــــــــــــــــــی... آیه خروج امام حسین از مدینه به سمت مکه), لرزان و ترسان از شهر خارج شد و از خدا کمک خواست, به سمت مدین حرکت کرد و دعا کرد که خدا راه درست رو نشونش بده (آیه ورود به مکه امام...), مشاهده دو دختر در کنار چاه مدین, موسی بهشون اب داد... خسته شد... اومد زیر سایه...(سایه...) و دعا کرد خدایا هر خیری برای من بفرستی بهش نیاز دارم...(برخی میگن منظورش فقط یه تیکه نون بود اما خدا .... وااااااااااای خدای من... (من خیلی خیلی خیلی این ایه رو دوست دارم, خوشنویسی شده روی دیوار اتاقمه...) ), (چه خدا به جزئیات مهم توجه میکنه) یکیشون که با حیا راه میرفت, او را به پیش پدر دعوت کرد, موسی نزد پدر انها(حضرت شعیب(ع)) رفت و کل ماجرا رو تعریف کرد, شعیب میگه نترس نجات پیدا کردی..., یکی از دخترها میگه ,پدر برای کار به خدمتش بگیر آخه... "قوی" و "امانت داره" ... (چه مهم...), شعیب یکی از دخترانش رو با مهریه 8 سال کار به موسی پیشنهاد میکنه که اگر خودش خواست به ده سال افزایش بده, بعد هم میگه کارهای سخت ازت نمیخوام انشا الله منو آدم خوبی می یابی...  :) , قبول میکنه و داماد میشه...., وقتی این مدت تموم شد راه افتاد زن و بچه رو بیاره مصر که وسط راه تو بیبون یه آتیشی رو دید, رفت آتیش بیاره, پیامبر شد..., بهش معجزه داده شد, دوباره این ماجرای فرار و خوف نکن پسر, بعد خدا گفت برو به سراغ فرعون..., موسی گفت من یکی از اونها رو کشتم میترسم منو بکشن, تازه برادرم بهتر حرف میزنه اون رو هم ببرای کمک میخوام, خدا هرچی خواست بهش داد و بعد هم به شدت امیدواری داد که برو ,پیروزی..., آمد پیش فرعونیان معجزه هاشو که نشون داد گفتند تو ساحری, فرعون میگه: مَردم, من خدایی جز خودم نمیشناسم اما حالا که موسی میگه ای وزیر (هامان) یه برج مرتفع بساز برم بالا ببینم از این خدای موسی میتونم یه خبری بگیرم یا نه...., تا تونستند اذیت کردند اما آخر تو دریا غرقشون کردیم..., (بنی اسرائیل که از نیل رد شدند و شر فرعونیان هم کنده شد, حالا...) به موسی کتاب هدایت بخش دادیم, بعد خدا برای تموم کردن قصه به پیامبر میگه, تو همراه موسی نبودی وقتی بهش وحی میشد و تو در طور نبودی وقتی بهش ندا دادیم, اما... از همه ماجراها باخبرت کردیم... (3-46)

- (در واقعیت باید اینطوری باشه که... )  اهل کتاب در مواجهه با قرآن ,سریع بهش ایمان بیارن و وقتی براشون قرائت میشه بگن این کلام وحیِ کلام خداست و ما قبلا بهش ایمان آورده بودیم...اینا دوبار اجر میگیرند (چون هم مومن به دین سابق خودشان بودند و هم مومن به دین کاملتر جدید)(51-52)

-( این ایه خیلی باحاله. یاد میده اگه توی یه بحثی دیدی نمیتونی طرف مقابل رو توجیه کنی و کار داره به جاهای بالاتر میکشه , بگی...) اعمال ما مال ما,اعمال شما هم مال خودتون, با خوشی ازشون جدا بشید (سلام) و بگید که نمیخواییم هم صحبت جاهلان بشیم....  (55)

- این قانون خداست, از دعای حضرت ابراهیم تا ابد که... محصولات و نعمت و برکاتی که خدا برای همه زمین قرار داده ,به سمت "مکه" سرازیر میشه... شهر امنِ... (57)

- فزونی نعمت ,مست و مغرورتون نکنه.... دچار هلاک وحشتناک میشید(58)

- دعوای معبودان دروغین و عابدان منحرف در روز قیامت که بیشتر کی مقصره... (63-64)

- باز خدا سوال میپرسه, اگه این همه نعمت رو ازتون بگیرم کی میتونه بهتون پس بده؟؟؟ شب و روز برای مدت مشخص نه دائمی (74)

- (مورد توجه دوستان ادیب... چند جای دیگه هم داریم اما فعلا اینجا... صنعت لفّ و نشر مرتب... ) شب و روز.....      بیارامید و به طلب روزی روید.... (73)

- قصه قارون... یه پولدار بنی اسرائیلی که ظلم میکرد... حمل گنجهاش برای یک گروه زورمند سخت بود, مردم نصیحتش میکنند اینقدر الکی ذوق نکنه... یه کاری برای آخرتت بکن..., او گفت, با علم و دانش (شمّ اقتصادیِ) خودم اینا رو بدست آوردم... یادش رفته اقوام گذشته هم از او قویتر بودند و هم ثروتمند تر..., اونهایی که عاشق دنیا بودند ارزو میکردند کاش جای او بودند و اونهایی که اهل علم و دانش بودند ثواب خدا و کار خوب رو ترجیح میدادند..., بعد خدا خودش و خانه اش رو تو زمین فرو برد... نه خودش نه هیچ کس دیگه ای نمیتونستند نجاتش بدهند... , اونهایی که تا دیروز دلشون میخواست جای او باشند, حساب کار دستشون اومد... (76-82)

 

 

سوره عنکبوت

- همیشه از پدر و مادرت اطاعت کن مگر در جایی که تو را به خلاف خواست خدا مجبور کنند... (8)

- تو گناه بکن, هرچی شد گردن من... یا عذابش با من... (شنیدید تا حالا این جمله رو؟؟ گویا همیشه رایج بوده...) (12-13)

- ریاضی: نوح در میان قومش   ؟=50-1000  سال دعوت کرد. (14)

- (من همه آیات  "برید مسافرت"  رو دوست دارم... اما این یه چیز دیگه است... میگه برید آفرینش رو تماشا کنید... آخرت هم همینطوری بوجود میاد...  اِی جانم... (20)

- اشاره ای کوتاه به برخی پیامبران: نوح,ابراهیم, لوط, (ابراهیم خبر عذاب رو که میشنوه نگران لوط میشه...),شعیب, قوم عاد و ثمود, قارون و فرعون و هامان, موسی (سلام خدا بر خوبهاشون ..... و      لعنت خدا بر بدهاشون)

- خدا با 4 عنصر اصلی عذاب میکنه: آتش(ثمود و قوم شعیب) - خاک(قوم لوط و قارون)- آب(فرعون و هامان) - باد(عاد) ... (40)

- عنکبوت... سست ترین خانه...  ولی غیر خدا... (41)

- این مثالها رو فقط عالمان میفهمند... (43)

 

 

صلوات امروز هدیه میشود به ام المصائب, حضرت زینب کبری سلام الله علیها...

 [گل][گل][گل]

  • narjes srt

سلام

یه صداهایی عجیب دوست داشتنی اند. یعنی تو با شنیدنشون یه حال خوبی پیدا میکنی که توصیف ناپذیره.

میخوام چندتاشون رو اینجا بنویسم. و حتما هر از چند گاهی میام و این لیست رو کامل میکنم. (شما هم اگه چیزی به ذهنتون میرسه، اضافه کنید لطفا).


صدای مناجات طلوع و غروب پرنده ها

صدای آرام  ِ سینه زنی (به اصطلاح بچه های هیئت: سینه زنی ِ سنگین)

صدای کوچولوها وقتی با خودشون آرام آرام نجوا میکنند

صدای نماز بابا (و مامان)

صدای آواز خوندن مامان موقع آشپزی یا ظرف شستن

...


این پست به مرور تکمیل می شود.


صدای برف

صدای آب... هر صدای آبی (بیشتر چشمه و رود ارام)

صدای ساز (اون فلزیه که با چوب روش میزنند)

صدای آویزهای چوبی در (که در رو باز میکنی میخوره بهش صدا میده)

صدای پیچیدن صدای باد بین برگهای درخت تبریزی (صنوبر- سپیدار)...



  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 21 تا انتهای سوره فرقان و سوره شعراء و سوره نمل تا آیه 55


- (فقط برای شما...) ما به سراغ اعمالی که انجام داده اند میرویم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا میکنیم (از این شباهت تعبیر شکه شدم. به عمد بوده؟) (23)

- روزی که آسمان با ابرها از هم شکافته میشود و فرشتگان نازل میشوند...(آیه عجیبه, تفاسیر مختلفی هم داره که هیچ کدوم برای من کافی نیست... یکی میگه انفجار کرات در استانه قیامت و بهم ریختن اسمان   و دیگری میگه شکافته شدن آسمان عالم شهود و کنار رفتن حجاب جهل و نادانی و نمایان شدن عالم غیب  ...) (25)

- روزی که کافر دست خود را از شدت حسرت گاز میگیرد...وای برمن, کاش با فلانی رفیق نمیشدم... (بعضی وقتها از برخی تعابیر قران یک حالی میکنم... یکیش اینه) (27)

- پیامبر (ص)به خدا شکایت میکنه... خدایا قومم این قرآن رو رها کردند... (وقتی یاد اون ایاتی که با عبارت "خودت رو نکش" مواجه میشم و این گله پیامبر... خجالت میکشم...) (31)

- چرا کل قرآن یهو بر او وحی نمیشه؟؟؟ برای اینکه قلبت محکم بشه,آرام آرام و به تدریج برایت خواندیم (خب همین تأثیر رو هم روی مردم میذاره... درسته که در شب قدر کل قرآن بر قلب پیامبر نازل شد, اما برای ابلاغ به مردم طی 23 سال آرام آرام به هر مناسبتی آیات دوباره نازل میشد, تا به خوردِ جونِ مردم بره... فکر کنید اگر من روز اول همه این ایات رو یهویی میذاشتم روی وبلاگ, چقدر از اونها ممکن بود به خاطرتون بمونه یا ازش خوشتون بیاد... (گرچه گویا الان هم هولکی شده ولی باز بهتر از اونطوریه,نه؟) حالا درباره قرآن این اتفاق در 23 سال افتاده... ) (32)

- اشاره به عاقبت برخی اقوام و پیامبران ... (نمیدونم کجا بود که درباره اصحاب اَیکه توضیح دادم, که من روایت امام رضا (ع) در عیون را برای معرفی آنان بیشتر از همه میپسندم... اونجا اشتباه کردم ,این روایت درباره اصحاب رس بود... وقتی به این ایه رسیدم تازه یادم آمد) (35-40)

- هرکس از هوای نفسش پیروی کنه, به تعبیر قرآن از چهارپایان گمراه تره..... (وای پناه بر خدا...) (44)

- (بلاخره به این ایه رسیدم... آیه ای که مریم* برای این پست گذاشته...) (ولی من باز به سایه خودم گیر داده ام... وگرنه تفاسیر همون چیزهایی رو نوشته اند که محمد حسین نوشته...) تازه ادامه هم داره , بعد آنرا آهسته جمع میکنیم... (45-46)

- شب لباسه... (با تمام ویژگیهای لباس...) (47)

- خدا نشانه هاش رو به صورتهای مختلف در میان ما قرار داده, تا بلکه متذکر بشیم... اما بیشتر مردم جز انکار و کفر کاری نکردند...(50)

- قرار گرفتن دو دریا در کنار هم یکی گوارا و شیرین و دیگری شور و تلخ, بینشون یه حائلی قرار دادیم که با هم مخلوط نشوند...( ظاهر ایه اشاره به بحث اختلاف وزن مخصوص داره. اما باطن آیه هم میشه به زندگی کافرو مومن در کنار هم در یک جامعه بدون اثر گذاری بر روی هم برگردونده بشه و هم به چیزهای خیلی عمیقتر...) (53)

- او کسی است که انسانی را از اب آفرید و به او نَسب و سبب داد... از آب..., گسترش نسل از طریق فامیل نَسبی (یعنی از طریق خون پدر و مادر باهات نسبت دارند مثل عمو و خاله) و فامیل سَببی(یعنی به سبب جاری شدن خطبه نکاح با تو نسبتی پیدا کرده اند مثا مادر زن یا خواهر شوهر)... اما حدیث معروفی که مورد توجه شیعه و سنی است, مصداق این ایه رو پیامبر (ص) و داماد و هم پسرعموشون امیرالمومنین(ع) معرفی میکنه(فامیلِ نسبی و سببی).

- یه نکته دیگه اینکه در برخی از سوره ها, در تمام ایات یا برخی از ایات آن, حداوند خودش را با نام "رحمن" خطاب کرده, یعنی دقیقا به جای لفظ جلاله "الله" در همون موقعیتها از کلمه "رحمن" استفاده کرده... من هنوز راز این اسم رو نمیدونم گرچه بسیار فکرم مشغولشه... و جالبه که مردم زبان پیامبر با این اسم خیلی مأنوس نبودند و مدام میگفتند ما "رحمن" نمیشناسیم... (انگار باید یه آدم باشه...) یکی از سوره های مورد اشاره و آیات در اینباره: (60)

- حرکت ماه و خورشید در میان دائره البروج است... (61)

- وای وای وای, آیات عباد الرحمن... برخی با این آیات به کجا ها که نرسیده اند... (خدایا...) معرفی خصوصیات بندگان خدا: باآرامش و بدون تکبر در زمین راه میرن, درجواب توهین جاهلان با سلام و محبت برخورد میکنن,نیمه شب برای پروردگارشون نماز میخونن, از عذاب جهنم به خدا پناه میبرند, در حد اعتدال انفاق میکنند, همراه خدا معبود دیگه ای نمیخونن, انسان بیگناه رو نمیکشن, زنا نمیکنن( میدونن که مجازات داره و تازه عذاب دوبرابر داره که همیشه باخواری در آن خواهند موند مگر کسی که توبه کنه. خدا بدی هاش رو به خوبی تبدیل میکنه... چون آمرزنده و مهربونه), شهادت دروغ نمیخورن,(در مجلس باطل شرکت نمیکنن), اگر با لغو و بیهودگی برخورد کنن بزرگوارانه ازش میگذرن, درباره آیات قرآن چشم و گوش بسته برخورد نمیکنن(امام صادق میفرمایند, یعنی از روی آگاهی قدم برمیدارند نه با شک و تردید, کسانی که برای زن و بچه شون دعا میکنن که خدا اونها رو مایه روشنی چشمشون قرار بده, و ارزو میکنن که پیشوای پرهیزکاران باشن(هم خودشون جلو باشند در پرهیزکاری و هم بتونن روی بقیه تأثیر بذارن که پرهیزکار باشن...)... ... ... حالا بخاطر شکیباییشون خدا بهشون وعده های خوب میده... خیلی خوب (بچه ها, معنی خودمونی و امروزی لغت"غرفه های بهشتی" همون پنت هوس خودمونه... وقتی فهمیدم یه ذوقی کردم که نگو).(63-76)

- خیلی دعا کنید,خیلی... (77)


سوره شعرا:

- انگار میخوای از شدت غصه بخاطر ایمان نیاوردن اینها, جون بدی...... (3)

قصه هفت پیامبر و قومهاشون, عمدتا خلاصه, با تعبیری یکسان و دعوتهایی که حتی از لحاظ لفظی کاملا شبیه هم هستند... و ازارها و بهانه هم عمدتا مشابه است... حتی قرآن هم مدام به ما میگه: تاریخ تکرار میشه, پس درس بگیریم...

- قصه حضرت موسی(ع)(بخش درگیری با فرعونیان تا غرق آنها): (اول بگم یکی از مهمترین دلایل این تکرارها برای دلداری و امید دادن بوده ها... این جور ایات عمدتا مکی هستند, یعنی تو سخت ترین روزهای مسلمانی, برای آرام کردن و امید دادن به آنها نازل شده اند... و البته هرجا هر وقت مومنان حس کنن چه سخت میگذره, امثال این قصه ها میتونه بهشون کمک کنه که یه روزهای خوب هم خواهند رسید البته فقط به شرط ایمان و صبر...) سینه ام تنگ میشه و زبانم به اندازه کافی گویا نیست..., فکر میکنن از اونها خونی به گردن منه..., (هروقت این آیات,نترس برو جلو رو میخونم, دیالوگ مادر سریال شب دهم یادم میاد..."خوف نکن پسر,خوف نکن..." ), فرعون کودکی رو به یاد موسی میندازه... ما تو رو بزرگ نکردیم؟ چند سالی بین ما نبودی؟ بلاخره کاری رو خواستی کردی...(یکی از ما رو کُشتی),میگه من این کار رو کردم(ضربه به یارو) اما نمیدونستم اینطوری میشه(طرف میمیره), فرعون میگه خدا کیه؟ و معرفی و انکار و نشانه های روشن, (یه وقت باید مشخصات این اژدهای موسی رو براتون بگم با استفاده از سه کلمه ای که قرآن برای معرفی بیان کرده و روایات), این ساحره, مسابقه راه بیندازید, ایمان ساحران...., تهدید آنها و امید آنها به بخشش خدا, خداوند دستور کوچ شبانه میده, دریا شکافت, نجات بنی اسرائیل و غرق فرعونیان (10-68)

- قصه حضرت ابراهیم (ع):  (... چه جالب که ایندو پشت سر هم امدند...) بحث با عمو و معرفی فوق العاده خدا در عباراتی موزون... خلقم کرد بعد هدایتم میکنه, آب و غذا بهم میده, مریض میشم شفام میده, میمیرم زندم میکنه, آرزو میکنم که از اشتباهاتم بگذره, بعد ابراهیم دعا میکنه... وچه دعاهایی... (69-89)

- یه کلمه دیگه هم تو قرآن هست که همیشه فکرم رو مشغول میکنه... "ازلفت" یعنی نزدیک شدن... خدا میگه بهشت رو به پرهیزکاران نزدیک میکنیم... یعنی چی؟ کلی جواب تو ذهنم دارم اما هیچ کدوم راضیم نمیکنه... (909

- این "صَدیق حَمیم" هم خیلی عبارت جالبیه... دوستِ داغ, یعنی دوست صمیمی. خدا بارها داشتن چنین دوستی رو یه نعمت میدونه که مثلا تو جهنم نیست و تو بهشت فراووووونه... (101)

- قصه حضرت نوح(ع): برادرشان... , در حالیکه این ادمهای پست و بی ارزش از تو تبعیت میکنن ماهم تبعیت کنیم؟؟؟, دست برنداری سنگبارانت میکنیم, وایوای وای خدا نکنه بزرگ و عالم قومی دعا کنه خدایا من رو از اینا بگیر یا بینمون فاصله بینداز... (پناه بر خدا) (105-122)

- قصه حضرت هود(ع): برادرشان ..., یه جوری تو دنیا زندگی نکنید که هرکی نگاه کنه فکر کنه مادام العمر قراره توش بمونید...,  اندرز بدی یا ندی برامون فرقی نمیکنه پس خودتو خسته نکن (123-140)

- قصه حضرت صالح(ع): برادرشان..., شما یه سهمی از آب دارید این شتر هم یه سهمی داره (141-159)

- قصه حضرت لوط(ع): برادرشان...., من در هر حال دشمن کارهای شما هستم...(میگن کمترین حد امر به معروف و نهی از منکر اینه که تو دلت از اون کارِ بد, بدت بیاد و اگه میتونی بگی که با اون کار مخالفی... مثل لوط...) (160-175)

- قصه حضرت شعیب(ع): اگه راست میگی رو سرمون سنگ ببار... (176-192)

- قران...: رو ح الامین آنرا نازل کرده به قلب تو تا مردم را انذار کنی به زبان عربی فصیح که وعده اش در کتب قبلی هم اومده بود, همین نشانه ها کافی نیست که علمای بنی اسرائیل از اون بخوبی مطلعند؟  اگر بر برخی از عجمها نازل شده بود و اون رو براشون میخوندند, بهش ایمان نمیاوردند... (تحمل فرمانده بودن یک عجم رو نداشتند چه برسه پیامبر باشه...) , ما اینطوری قرآن رو وارد دل مجرمان میکنیم... (193-201)

- خویشاوندان نزدیکت را انذار کن... (نمیدونم هروقت این ایه رو میخونم یاد یه نقاشی میوفتم تو کتاب نمیدونم تعلیمات دینی یا تاریخ دبستان که مثلا تصویر این مهمانی رو کشیده بودند... و بعدها فهمیدم که چقدر این مهمانی و دعوت, باشکوه و بزرگ بوده) (214)

- عجب ایه ای... چه تعبیری.... بال و پرت رو برای مومنانی که از تو تبعیت میکنند, بگستر.....(215)

- بهتون بگم شیطون بر کی نازل میشه؟؟؟ بر دروغگوی گناهکار... هرچی میشنوه پخش میکنه که اکثرش هم دروغه... (شایعه...) (221-223)

- گمراهان از شاعران پیروی میکنند, ندیدی اونها در هر وادی ای سرگردانند؟, حرفهایی میزنند که بهش عمل نمیکنند, مگر کسانیکه(شاعران خوب) ایمان آورده اند و کارهای خوب میکنند و اگر بهشون ستم شد از خودشون و بقیه دفاع میکنن (شاعرِ خوب وظیفه اش دفاع از مظلومه... با شعرش... ماجرای اون   "و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه" است) و به زودی آنان که ستم کرده اند میدانند که بازگشتشان به کجاست... (چی شد؟ به نظرت معنی اشنا اومد؟ ماههاست که داری باهاش زندگی میکنی؟ ... پس حالشو ببر...   و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون... (برای مختار و رفقای شهیدش یه صلوات بفرستید)

 

سوره نمل:

قصه موسی(ع) (بخش اغاز پیامبری): موسی اینجا به امید ذره ای آتش می اید..., مبارک باد آنکه در آتش است و آنکه در اطاف آن است....( کلی سر اینکه اینها کی هستند بحثه... نظرات متفاوتی مثل: خدا,فرشته ها, موسی), (تعابیری که برای اژدها آمده: جآن (شدت وول خوردن مثل مارهای کوچیک) - ثُعبان(قیافه اژدها)- حیّه (سایز عظیم)) , اینو که دید همچین فرار کرد و پشت سرش رو نگاه هم نکرد... نترس پیامبران پیش من نمیترسند... ... ... , (قران اشاره بسیاری میکنه که دست موسی وقتی میدرخشید مشکل پوستی یا بیماری ای نداشت...(همیشه اینهمه تاکید برام سوال بود تا وقتی همین اواخر فهمیدم تو تورات دقیقا همین ایه رو اینطوری تعبیر میکنن که دستش سفید شد مثل یک دستِ پیسی گرفته... (ببین تحریف با یک عبارت مشترک چه میکنه...) (7-14)

- قصه نسبتا مفصلی از حضرت سلیمان(ع):  داوود و سلیمان (ع) خیلی برتری های مشخصی نسبت به سایر مردم داشتند و همیشه اون رو ذکر میکردند و به خدا نسبت میدادند و شکر میکردند... خیلی شکر میکردند... سخن گفتن با پرندگان مربوط به هردو بود, لشکر عظیم جن و انس و پرندگان و توصیف این صحنه..., سرزمین مورچگان..., خنده سلیمان از حرف آقا مورچه هه, کلی برای مفسرین بحث ایجاد کرده که چرا خندید... عکس العمل مورچه و هشدار همنوعانش کار خنده داری بوده   یا    خوشحال شد که آنها هم به عدالت او معترفند    یا     خدا چه قدرتی بهش داده که وسط این شلوغ پلوغی جمعیت سپاهیان صدای یه مورچه رو شنیده...  حالا هرچی... بعدش دعا میکنه برای خودش و والدینش..., هدهد کجاست؟ دستم بهش برسه میکشمش مگر اینکه دلیل منطقی برای غیبتش داشته باشه..., آمد و از سبأ خبر آورد, معرفی بانوی پادشاه و ملک بی نظیر او... اما تختش بیشتر چشم هدهد رو گرفته بود... و خورشید پرستی شان, سلیمان سریع نمی پذیره میگه باید تحقیق کنم..., نامه ام رو ببرو قایم شو ببین عکس العملش چیه...,...

...

(حالا میریم سبأ...), خانوم ملکه با مشاورانش درباره نامه مشورت میکنه (همون اول درک کرده که نامه ارزشمنده...) و نامه رو براشون میخونه... نامه ای در 3 جمله,بسیار جدی و محکم بدون هیچگونه مسامحه, آقایون مشاور میگن ما قوی هستیم بریم حساب کارشو بذاریم کف دستش, اما خانوم ملکه میگه میشه صلحطلبانه تر هم رفتار کرد و آنها رو ارزیابی کرد...(باهوش...), یه کاروان میفرسته به چه عظمت و شکوهی... (مثل اون رو هرگز نشنیده ام و چه ترفندهایی رو هم برای تست سلیمان بکار میبره, کلی باحاله...) , سلیمان اصلا تحویلشون نمیگیره... ذوق زده هم نمیشه... تازه تهدید به حمله هم میکنه...  (من بعد از هزاران سال با خوندن ظاهر این کاروان هدایا به هیجان اومدم اونوقت سلیمان که دیده, هیچی... به این میگن ایمان به خدا و عظمتش...), اینا که دارن برمیگردن تا خبر رو به ملکه برسونن, سلیمان از اطرافیانش کمک میخواد که تخت ملکه رو براش بیارن بیت المقدس... (از یمن تا فلسطین میدونید چقدر راهه؟؟؟), جن پیشنهادی میده که فرد عالم و پارسایی که آشنا به اسم اعظم بود(آصف بن برخیا) پیشنهاد بهتری میده و پذیرفته میشه و تخت ملکه تو چشم بر هم زدنی منتقل میشه..., سلیمان تست هوش رو سخت تر کرد و فرمان داد قیافه تخت رو تغییر بدن که ببینند ملکه میشناسدش یا نه...,  ملکه که اومد یکی گفت...(اون یکی یه آدم فضول و کم تحمله احتمالا که برنامه ریزی سلیمان رو برای مسابقه بهم میریزه و ملکه رو متوجه تغییر میکنه... حِرصمو در میاره...) تخت تو همینطوریه؟؟؟  ملکه گفت,گویا خودشه..., بعد یه حرفی میزنه که من مرده این حرفش هستم... قبل از این ما آگاه شده بوده و ایمان آورده بودیم...  (کاملا به لحن خودم براش صحنه ساختم... ملکه خندش میگیره و متوجه آزمایش سلیمان میشه و بهش میگه... بابا ما از قبل هم بهت ایمان آورده بودیم دیگه این کارها چیه... و این از لحنش از همون بار اول که از نامه حرف میزنه کاملا مشخصه که دلش برای ایمان آوردن لرزیده... ), گفتند بفرمایید داخل..., فکر کرد برکه یا نهر اب است, کمی دامنش رو زد بالا تا رد بشه... سلیمان گفت این قصری از بلور شفافه, دیگه ملکه کم آورد و تموم کرد... و رسما وعلنا ایمان آورد... همراه سلیمان ایمان آورد... امامش رو شناخت. ولایت پذیری در اوج خودش... (راه تبلیغ رو یاد گرفتی؟ از هرکی با راه خودش وارد شو حتی اگر اوج تجملات و تزئینات باشه...) (15-44)

- قصه حضرت صالح(ع):  چرا برای بدی بیشتر از خوبی عجله میکنید؟؟؟ , تو و اطافیانت رو به فال بد گرفتیم, تقدیرتون دست خداست...  ,  9 گروهک خرابکار, بیایید باهم بریم صالح و خانوادش رو بکشیم که کسی نتونه ازمون خونخواهی کنه... (لیله المبیت...) , خدا هم به شدت حالشون رو میگیره... (45-53)

 


هدیه صلوات امروز به کوچکترین مرد میدان رزم کربلاست... فقط اومد دفاع کنه... و عجب دفاع مردانه ای کرد... مرد کوچک امام حسن... عبدالله بن حسن علیه السلام... الهی قربونش برم... [قلب][قلب][قلب].

  • narjes srt

سلام

نوشتم:

 " مالک  به محمد گفت: در ارادت به علی من را رقیب خود بدان... عجیب دلم چنین رقابتی رو خواست. هستی؟"


نوشتی:

" اون دوتا مثل ندارن /   مانند ندارن  /  مَثل مالک به من مانند منست به رسول خدا  /  ولی هستم.   / خیلی هم سخته ها. اگه قبول داریم که خدا علیست و علی خدا، اگه به قول مرحوم بهجت "اذن واعیه" هستن خیلی سخته رعایت دوربین مدار بسته امیرالمومنین. ولی هستم . از همین لحظه   /   و اقامه فی مقامه الاداء...   /  و به قول معروف... علی برکت الله ...    /    پایم به ارادت باشد کافیست  "


فکر کردم که اصلا ارادت یعنی چی که ما دو تا بچه! لافش رو میزنیم؟ ...


جوابم این بود:

ارادت:
۱ - ( مصدر ) خواستن .
۲ - ( اسم ) خواست میل قصد آهنگ .
۳ - خواست خدا مشیت قضا قدر تقدیر .
۴ - توجه خاص مرید به مرشد و سالک به پیر و امثال آن .
۵ - اخص و اظهار کوچکی در دوستی دوستی از روی اعتقاد و ایمان . یا ارادت غایبانه . اخص و اظهار دوستی و عقه مندی بکسی قبل از آشنایی وی .

مترادف ارادت: اخلاص، خلت، دوستی، سرسپردگی، صمیمیت، آهنگ، خواست، قصد، مشیت، میل

معادل فارسی: سرسپردگی، مهرورزی



فقط،

                                                                                 صلی الله علیک یا امیرالمومنین...
و، سحر نوزدهم ماه رمضان است...
  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره مومنون و سوره نور و سوره فرقان تا آیه 20


- اول تطبیق بدیم این آیه رو با امیر مومنان علیه السلام و بعدش با خودمون... ببینیم چقدر مومنیم.... (وای پیشاپیش, پناه بر خدا...) مشخصات مومنان: تواضع جسم و روح در نماز, رویگردان از بیهودگی, اهل زکات و صدقه, پاکدامن, رعایت عهد ها و امانتدار, مواظب نمازشون هستند از نظر شرایط ظاهری و وقت و آداب و ... اینها بهشت برین رو به ارث میبرند... (الان فکر کردم ارث یعنی چی؟ یعنی چیزی که بی زحمت بدست بیاری از یک فرد نزدیک... حالا خدا فردوس رو ارث میده... یعنی خودت رو هم بکُشی در حد اون کار نکردی, باز هم بی زحمته.........) (1-10)

- خلقت آدم و مراحل رشد جنین... "فتبارک الله احسن الخالقین"... خدا به خلقت خودش آفرین میگه... بهترین خلقت خداست... بهترین از بین چی ها....... اووووووووووووووووووووَه... از بین اینهمه خلقت زیبای خدا, آدم بهترینِ.... بهش فکر کنید.... و مقایسه کنید با آیه 54 سوره اعراف که خدا بعد از ذکر خلقت آسمانها و زمین در 6 روز و معرفی برخی از این خلق ها... آخر ایه میفرماید: "تبارک الله رب العالمین"... اینهمه آفرینش تو اسمانها... در مقابل آدمیزاد... بهش فکر کنیم... (12)

- بالای سر شما هفت راه قرار دادیم... اولا چه تفاسیر عجیب و جالبی دارند این هفت راه... دوما با یک عدد دیگه مواجه شدیم... هفت... باید منتظر باشم خدا نشانه های عدد هفت رو برام بفرسته... (مثل 12 و 40 ...). (17)

- بارانِ به اندازه  و   سفره های اب زیرزمینی... (18)

- یه ایه عجیب دیگه... ظاهرش درباره درخت زیتونِ... درختی که در طور سینا میروید و ازآن روغن و نان خورش برای خورندگان بدست میاید... اما حتما منظور های دیگه ای هم ایه داره... ؟؟؟ (20)

- فواید چهارپایان: از شیرش سیرابتان میکنیم, منافع دیگه, گوشت , سواری.  توی اینها عبرت هست... به حیوونها نگاه کن... (22-23)

- اشاره ای به داستان حضرت نوح(ع): اینم یه بشرِ, فرشته باید پیامبر میشد, ما دراینباره چیزی از پدرانمون نشنیدیم, دچار نوعی جنون شده, صبر کنید خوب بشه یا بمیره..., از هر زوج دوتا...(همه فکرم مشغول این بوده که اینطوری میشه 4 تا... زوج که خودش دوتاست + دوتا= چهار تا... چجوریه؟؟؟؟) (28)

- خدایا ما را در منزلگاهی پربرکت فرود بیار و تو بهترین فرود آورندگانی... (مُنزَِل)... (اگه خواستید خونتون رو عوض کنید... انشالله خریده باشید یا برای اجاره, اینطوری از خدا خونه خوب بخوایید خودش میدونه چی نصیبتون کنه, چون بهترین منزل دهندگان و فرود آورندگان ِ... (29)

- سرنوشت قوم ثمود(بدون اشاره به اسم قوم یا پیامبرشان) (31-41)

- اشاره ای به اقوام بعد از آنها تا زمان حضرت موسی(ع) (42-44)

- اشاره ای به ماجرای حضرت موسی(ع) و فرعون (45-49)

- مریم و پسرش (ع) (50)

- یه چیز جالب تو اینجور ایات که تا حالا چندین بار داشتیم و بعد از این هم خواهیم داشت, اینه که با یه آیه با مضمون مشترک تموم میشن... همه ادیان نزد خدا یکی بودند, خودتون دچار تفرقه و اختلاف شُدید... و روز قیامت بینتون داوری خواهد شد...(52-54)

- خیال کردند, حالا که بهشون مال و اولاد دادیم, در خیر و برکتمون رو به روشون باز کردیم؟؟؟ نه بابا, این طوریام نیست... اونا نمیفهمند...(56)

- به هیچ کس بیش از توانش تکلیف نمیکنیم... کتابی نزد ماست که به حق سخن میکند(نامه اعمال کلی), بنابر این بهشون هیچ ظلم و ستمی نمیشه...(62)

- قبلا هم داشتیم, بعدا هم داریم ولی یه چیز مهم, خدا چشم دیدن "مرفهین بی درد" رو نداره... بارها تو قرآن کلی کاسه و کوزه رو سر اونها شکونده و به عذابهای خیلی سخت تهدیدشون کرده... مهمترین مخالفان همه پیامبران و عامل گمراهی بسیاری از اقوام و باعث نزول عذاب بر بسیاری شهرها و و و همش زیر سر این قشر از جامعه است... خدا اینطوری میگه مثلا اینجا...(64-77)

- یه جور مناظره بین خدا و منکران او و روز قیامت...(78-92)

- بدی را با خوبی پاسخ بده......... (96)

- بگو خدایا از وسوسه های شیطان و اینکه آنان نزد من حاضر شوند, به تو پناه میبرم..............(97-98)

- وقتی مرگ فرا برسه(و پرده ها کنار بره... و تازه بفهمه که چه خبره...) میگه خدایا منو برگردون... شاید یه کار خوبی انجام بدم...,(خدا میگه) نه اینطوری که میگه نیست... برگرده به دنیا راه سابقش رو ادامه میده... پشت سرش برزخیه تا روزی که برانگیخته شوند...(آیه اثبات وجود عالم برزخ بین دنیا و آخرت...) (100)

- ترازوت سنگینه یا سبکه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (101-102)

- کی گفته خدا فحش نمیده... بفرمایید اینم فحش خدا... دور شو و خفه شو...!!! (108)

- تا حالا آدمهای مومنی رو دیدید که بقیه مسخرشون بکنن... انگار این قانون خداست ... همیشه همیشه  اینطور بوده تا بعدا خدا به هر دو طرف یه حالی بده... (109-111)

- چقدر تو دنیا بودیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه روز یا نصف روز.................. ( واسه این مدت داریم خودمونو میکشیم... که چی؟؟؟) (113-114)

- بگو, خدایا منو ببخش و بهم رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانی... (منو بخشیدی؟؟؟)... (118)

 

 

سوره نور...

- سوره ای که نازلش کردیم...(با تعبیر همیشگی من درباره نازل کردن... خیلی پایین اومده خیلی...) و واجبش کردیم...(پس احتمالا توش یه سری دستور شرعی داده شده...) و در آن نشانه هایی روشن بیان کردیم... (یعنی ببین و الکی رد نشو تا بعدا نگی ندیدم...) , شاید متذکر شوید..... عجب شروعی... تکلیفت رو با سوره روشن میکنه... دقت کن...(1)   (یه چیزهایی جدیدا درباره ی این سوره توجهم رو جلب کرده که نمیشه اینجا بنویسم!)

- حکم شرعی قصاص زنا در ایه 15 نساء با این آیات نسخ میشود...  : حکم خدا رو اجرا کنید و الکی دلسوزی نکنید, تازه اگه به خدا و قیامت اعتقاد دارید باید در ملأ عام باشه...(درس عبرت), اینا حق ازدواج با مومنان رو ندارند,اگر کسی به زنی تهمت ناروا زد و نتوانست 4 شاهد بیاره غیر از شلاق که میخوره مفصل دیگه هرگز شهادتش پذیرفته نخواهد شد و فاسقه..., مگه توبه کنه و جبران کنه,اگر کسی همسر خودش رو متهم کنه و غیر از خودش شاهد دیگه ای نداشته باشه باید 4 بار شهادت بده که راست میگه و بار پنجم خودش رو لعنت کنه اگر دروغ گفته باشه...,  در مقابل زن هم میتونه 4 بار شهادت بده که مرد دروغ میگه و بار پنجم خودش رو لعنت کنه اگر دروغ بگه, همه اینها... فضل خداست به شما... (2-10) (یه چیزی بگم... وقتی این ایات رو حفظ میکردم همزمان شده بود با پخش فیلم"سنگسار ثریا..." و چون به شدت درگیر بحثهای تفسیری و فقهی و حقوقی این ایات شده بودم چقدر این فیلم به نظرم ظلم اومد... به اسلام...,به پیامبر...,به خدا... همش دروغ بود...)

- ایات افک: افک یعنی تهمت بزرگ (تهمت ناموسی), برای دلیل نزولش هم ماجراهایی نقل کرده اند که دوتاش بیشتر تکرار شده ولی هردو بدجوری کاملا واقعی به نظر نمیان و ایرادهای اساسی دارند... در هرحال اینکه موضوع این تهمت بزرگ "عایشه..."(میشه تو پرانتز لام بذارم...  (ل)...  ) است توش حرفی نیست... اما برخورد خدا با مردم خیلی تنده خیلی تند... اول به پیغمبر دلداری میده که فکر نکن خیلی بد شد...نه باطنش خیره... و بهد مردم رو به شدت به باد انتقاد میگیره...(اصلا به فکر آبروی پیامبر و خانوادش نبودند هیچی به آبروی مسلمان که برای خدا خیلی ارزش داره هم توجه نکردند...)  چرا گمان خوب نکردید؟ چرا نگفتید که دروغ است؟ اونها که شاهد نیاوردند خب دورغگو هستند, اگه خدا بهتون رحم نمیکرد بخاطر این تهمت عذاب سختی دامنتون رو میگرفت..., یادتونه وقتی شنیدید با اینکه میدونستید دروغه زبان به زبان چرخاندید و فکر کردید اینکه مهم نیست ولی برای خدا خیلی مهم بود خیلی..., چرا وقتی شنیدید نگفتید که حق نداریم دربارش حرف بزنیم و بچرخونیم و به خدا پناه نبردید از این تهمت بزرگ..., خدا پندتون میده که اگر ایمان دارید دیگه از این کارها نکنید, خدا داره این ماجرا رو براتون روشن میکنه چون او داناست و سنجیده کار میکنه..., کساییکه از اشاعه فحشا تو جامعه خوششون میاد عذاب دردناکی در دنیا و اخرت میبینند.شما نمیدونید ولی خدا میدونه..., باز برای بار سوم خدا تکرار میکنه که این فضل و رحمت خداست چون خیلی مهربونه...  ... ...  (11-20) (آیات افک تا ایه 26 ادامه داره...)

- آدمهایی که ایمان آوردید... پاتون رو نذارید جای پای شیطون... اون به فحشا و منکر امر میکنه و اگر فضل و رحمت خدا نبود, هیچوقت پاک نمیشدید (21)

- پولدارهای جامعه نباید قسم بخورند که انفاق نمیکنند...(22)

- در خانه غریبه بی اجازه وارد نشو... خواستی وارد بشی هم سلام کن...اینطوری بهتره, شاید متذکر بشید...(یعنی بشین رو این ماجرای ورود و سلام فکر کن و درس بگیر...)  سلام...  (27)

- اگه رفتید دم در یه خونه ای, اجازه ندادند وارد بشید, برگردید, اینطوری بهتره و خدا به آنچه انجام میدید آگاهه... (28)

- به مردان مومن بگو چشمهاشون رو پایین بیندازند و خودشون رو حفظ کنن این براشون بهتره... خدا به آنچه انجام میدید اگاهه...(30)

- به زنان مومن بگو چشمهاشون رو پایین بیندازند و خودشون رو حفظ کنن و از زینت غیر اون مقدار که ظاهر است آشکار نکنن و روسریهاشون رو روی سینه شون بیندازند و زینتهاشون رو فقط برای محارمشون اشکار کنند و پا بر زمین نکوبند که زینتهای پنهانیشان شناخته شود ... محارم خانومها: شوهر, پدر, پدرشوهر, پسر, پسرهمسر, برادر, برادرزاده, خواهرزاده, زنان هم کیش, بردگانشان, مرد دیوانه ای که تمایلی به زن نداره, کودک به حد شعور جنسی نرسیده ......      همه به سوی خدا توبه کنید ای مومنان... تا رستگار شوید...(31)

- جوانهایتان (و غلامان و کنیزان صالحتان) را همسر دهید.........  اگر پول ندارید خدا بهتون میده.... نه, بی نیاز میکنه............   خدا وسعت دهنده و داناست... (32)

- کساییکه نمیتونن ازدواج کنن, باید عفت پیشه کنند, تا خدا به فضلش اونها رو هم بی نیاز کنه, (توصیه هایی درباره بردگان... و تأکید به اینکه بخاطر پول اونها رو به فحشا مجبور نکنید...) (33)

- مقدمه ای (برای طلایی ترین و نورانی ترین و بی نظیر ترین و قشنگ ترین و ترین و ترین و ترین تا قیامت,ایه قرآن برای من... خدا میدونه و تو میدونی که هرچی دارم هرچی گیرم اومد همه چیزم رو از این آیه دارم... عزیز دلم... الان دلم میخواد کاش یه چیزی بود که بوسیله اون میتونستم هیجانم و ارادتم و عشقم رو بیان کنم و نشون بدم... اما چون چیزی نیست مجبورم فقط ... ) برای ایه نور...  براتون نشانه هایی فرستادیم که حقایقی بسیار و اخباری از گذشتگان رو روشن میکنه و پندهایی برای پرهیزکاران داره...

- [گل]... ... ... خداوند نور اسمانها و زمین است,مثل نور خدا شبیه چراغدانی است که در آن چراغی باشد, آن چراغ در حبابی قرار گیرد,حبابی شفاف و درخشنده مثل یک ستاره فروزان, این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده است و نه شرقی است و نه غربی (آنچنان روغنش صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شلعه ور شود,نوری است بر فراز نور, و خدا هرکس را بخواهد به نور خود هدایت میکند و این مثال را خدا برای مردم میزند و خداوند به هر چیز اگاه است... ... ...     (خب من قصد ندارم هیچ توضیحی درباره این آیه بدم. هیچی ... فقط از کسایی که از ماجرای آن خبر ندارند میخوام بپرسم چیزی متوجه شُدید؟؟؟  اگر کسی توضیح خواست, به من ایمیل بزنه...  ولی یک چیز رو نمیتونم نگم... حالا که الحمد لله خیلی از رفقا عازم زیارت هستند, از این دوست کوچیکتون یه توصیه رو بپذیرید... من این حرف رو فقط به کسایی میزنم که خیلی برام عزیزند... : هر بار که به یکی از حرمهای ائمه علیهم السلام مشرف شدید, 66 بار این ایه رو بخونید و بهشون هدیه کنید... هیچ حاجتی هم نخوایید بذارید خودشون بهتون بدن... بعد خواهش میکنم هرچقدر هم که طول کشید, اگه من رو یادتون موند, بهم خبر بدید که چی براتون خواستند... خواهش میکنم... به آتش عشقم بدمید تا شعله ور تر شود و بیشتر بسوزاند بیشتر...[گل]  (35)

- ... (این چراغ...) در خانه هایی قرار دارد که خدا اجازه داده تا رفعت یابند, خانه هایی که نام خدا در آن برده میشود و هر صبح و شام اورا تسبیح میکنند... (نمیخوام کد بدم ماجرا لو بره ولی میشه به یکی از زیارات اشاره کرد...) (36)

- مردانی که تجارت ومعامله آنها را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات و صدقه غافل نمیکند, آنها از روزی که چشمها و دلها در آن زیر ورو میشوند میترسند...(37)

- هدف خدا, پاداش به بهترین اعمال, افزودن به آنها از روی فضل, خدا به هرکس که بخواهد بیحساب روزی میدهد... (38)  (الان نمیتونم اما بعدا درباره پاداش به اندازه بهترین اعمال توضیح خواهم داد انشا الله)

- حالا گروه مقابل.... کارهای خوب کافران مثل سراب تو کویره, آدم تشنه از دور فکر میکنه که آبه اما وقتی نزدیک میاد چیزی پیدا نمیکنه......  یا .....  مثل تاریکی یک دریای پهناوره که مواجه و موجی روی موج دیگه قرار میگیره و روی همه اونها ابر تاریکی قرار داره, تاریکی هاییست یکی بر روی دیگری, طوری که اگر دستش رو هم خارج کنه, نتونه اون رو مشاهده کنه, و کسی رو که خدا براش نوری قرار نداده,نور نداره.... نورنداره...  (تفسیر این آیه دقیقا مقابل آیه نوره...) (40)

- همه موجودات از نماز و تسبیح خود مطلع هستند... (43)

- مراحل تشکیل ابرهای باران زا... (کلیماتولوژی...) ندیدی؟؟؟؟ خدا ابرها رو به آرومی میراند, بعد پیوندشون میده و متراکمشون میکنه, بعد میبینی که دانه های باران از آن خارج میشوند, و از آسمان از داخل کوههایی که در آن است تگرگ خارج میشود, و به هرکس که بخواهد با آن ضرر میرساند یا ضرر را از او دفع میکند, نزدیک است درخشندگی ابرها چشمها را کور کند... (43)  (برای کسی که میدونه هرنوع بارش در چه نوع ابری بوجود میاد, این ایه قرآن درحکم یکی معجزه است... واقعا بهش باور نداریم...)

- خدا همـــــــــــــــــه چیز را از آب آفرید...  بعض هاشون میخزند برخی روی دو پا و برخی روی چهارپا راه میرن.... (45)

- لازم نکرده قسم بخورید, شما اطاعت خاصانه انجام بدید, خدا به آنچه عمل میکنید آگاهه...(52)

- بشارتی برای پایان سختی ها و حکومت جهانی مستضعفان...(55)

- بیان اوقات خصوصی... کسی بی اجازه وارد نشه.... اما غیر از اون دور هم بگردید... (خدا از عبارت "طواف" استفاده میکنه... تو خونه دور هم بگردید... نهایت عشق و علاقه...)  (58)

- آداب غذا خوردن در جمع... (البته این ایات برای نزولشون دلیل وجود داره اما همیشه مورد استفاده است...)  با نابینا, علیل, بیمار هم غذا بشوید, تنهایی یا در جمع غذا خوردن هیچ اشکالی ندارند و بعد خانه هایی را نام میبرد که مثل خونه خودتونه در آنها راحت باشید و غذا بخورید... خانه خودت (شامل خانه فرزند و همسر!!!), خانه پدر و مادر و برادر و خواهر, خونه عمو و عمه و دایی و خاله, خونه ای که کلیدش رو به شما سپرده اند و خونه دوستاتون...  (61)

- هنگامی که وارد خانه ای شدید به خودتون سلام کنید..............  سلام و تحیتی از طرف خدا که پربرکت و پاکیزه است... خدا اینگونه نشانه هایش رو براتون روشن میکنه شاید که.... فکر کنید.... (میگن یکی از روشهای مبارزه با فقر, سلام کردن بلند در هنگام ورود به خونه است. حتی اگر هیچ کس نباشه, فرشته ها که هستند, براتون آرزوی برکت میکنند و خدا هم دعاشون رو مستجاب میکنه....)  (61)

- مومن واقعی وقتی همراه پیامبر در یک کار مهم (مثلا اینجا جنگ احد) حضور داره,بیاجازه ایشون از جاش جم نمیخوره, حالا اگر یه کار مهمی برای خودش پیش اومد و از پیامبر اجازه گرفت که بره, هرکدوم رو که صلاح میدونن اجازه بدهند و برایش طلب آمرزش کنند که خدا آمرزنده و مهربان است...(دلیل نزول این ایه حنظله غسیل الملائکه است...) (62)

- همونطوری که همدیگرو صدا میکنید, پیامبر رو صدا نکنید... (ادبم خوب چیزیه...) (63)

- انگار آخر سوره هم خدا اب پاکی رو ریخته روی سرمون... خدا آنچه در آسمانها و زمین است رو میدونه, او میدونه شما بر چه هستید...,  روزی که به سویش برمیگردند از اعمالشون باخبرشون میکند, خدا به همه چیز اگاهه...(64)

 

سوره فرقان

- بهانه تراشی های کافران در برابر دعوت پیامبر: دروغه, دیگرانی کمکش کرده اند, افسانه رو نویسی شده قدیمیه, اصلا چرا غذا میخوره, چرا تو بازار راه میره, چرا یه فرشته همراهیش نمیکنه, چرا گنج نداره, چرا باغ نداره که هم ازش بخوره و هم زندگی بگذرونه...   خدا اگه بخواد خیــــــــــلی بهتر از اینها رو بهت میده...  (4-10)

- معرفی حالات جهنم و بهشت...(11-17)

 

صلوات و هدیه امروز با تمام وجود تقدیم میشود به, یادگار عزیز امام حسن, عزیز دل عمو حسین, شاگرد کوچیک عمو عباس... حضرت قاسم بن الحسن علیهم السلام...[قلب][قلب][قلب]

  • narjes srt

سلام

ساعت 4.30 دقیقه ی صبح 23 خرداد هست.

دیشب رهبری با سران نظام، افطاری و دیدار داشته اند که هنوز خبرش در رسانه های رسمی پخش نشده.

انعکاسهایِ خبری که هنوز رسانه ای نشده، چنان باعث دلشوره م شده که باعث شد این پست رو بنویسم.

روز تولدم نزدیکه و سالهای قبل دقیقا توی همین روزها ماجرای "بنی صدر" اتفاق افتاده. و حالا دوباره....

یاد نامه ی شب انتخابات 88 هم افتاده ام که باعث شد باز هم خواب موشک باران ببینم!

نمیدونم چی قراره پیش بیاد اما اینو میدونم که فردا و روزهای آینده و ماههای به شدت پرالتهابی رو در پیش داریم.

خداوندا، قسم به این شبها که نورانی ترین شبهای سال هستند، عاقبتمون رو ختم به خیر کن.

خدایا، چنان کن سرانجام کار   //    تو خشنود باشی و ما رستگار


  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره انبیا و سوره حج


- حساب کتاب نزدیکه ها... اما بیخیالند... (1)

- وسیله تذکر و بیداریتون, تو قرانه....(10)

- اگر قرار بود بازی کنیم...,اسباب بازی در حد خودمون انتخاب میکردیم.... عجب حرفی... آسمان و زمین برای بازی خدا آفریده نشده اند.... (16-17)

- معرفی کلی فرشتگان: بنده هایی شایسته, در سخن از خدا پیشی نمیگیرند, به فرمان خدا عمل میکنند, خدا همه اعمال آنها را میداند, فقط برای کسانی که خدا اجازه داده شفاعت میکنند, از ترس خدا بیمناکند, اگر یکی از اونها بگه که خدایی است غیر از خدای واحد(که هیچ وقت نمیگه) جزو جهنمیان خواهد بود...(26-29)

- رتق و فتق اسمانها و زمین... باز آموزه های نجومی... بهم چسبیده بودند,جداشون کردیم... تئوری بیگ بنگ... (30)

- همه چیز از آب, حیات میگیرد...(یه حرف خصوصی: امشب پدرم بعد از افطار وقتی که مقدار متنابهی آب و چای و هندوانه و میوه خورده بودند تا بلکه کمی عطششون کم بشه... با لبخند به من گفتند... وجعلنا من الماء کل شیء حی... و من لبخند زدم...) (30)

- گاهی به آسمان نگاه کن...(32)

- همـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه,میمیرند... مرگ را میچشند... میدونید چرا برای مرگ و برخی عذابها و برخی نعمتها از فعل چشیدن استفاده شده؟؟؟؟؟؟؟؟ چشیدن... (35)

- با خوبی و بدی... آزمایشتون میکنیم... (یه روایت جالب دیدم از امیرالمومنین(ع), بیمار شده بودند, یه عده میان عیادتشون, میگن حالتون چطوره؟ میفرمایند: بد..., میگن آقا این حرفها شایسته شما نیست..., میفرمایند: خدا تو قرآن میگه با خوبی و بدی آزمایشتون میکنم, سلامتی خوبیه و بیماری بدی............ (35)

- آدمیزاد از عجله خلق شده... تو ذاتشه, خالا برای خیر یا شر...(37)

- حتی به اندازه وزن یک دانه خردل, خدا به کسی ظلم نمیکنه.... (امروز داشتم فکر میکردم, دیدی برخی وقتی یه مصیبتی بهشون میرسه جیغ و داد میکنن که خدایا چرا من... من که.... پناه بر خدا, فکر کردم این حرفها کفر مطلقه؟ یعنی تو قرآن دروغ گفتی؟؟؟؟ وای پناه بر خدا...) (47)

- بخشی از داستان حضرت ابراهیم(ع): وسیله رشد ابراهیم, از قبل به او داده شده بود..., بحث با عمو و قومش درباره بتها..., (قسم خورد...) به خدا که شما ها که رفتید بتهاتون رو میشکنم..., همه رو جز بت بزرگ تکه تکه کرد تا بیان سراغ اون..., آمدند,کی کرده؟ شنیدیم یه جوونی هست به اسم ابراهیم که درباره بتها بد میگفت..., بیاریدش جلوی چشم مردم تا شهادت بدهند, تو این کار رو با خدایان ما کردی؟, این بزرگه کرده از خودش بپرسید, به فکر فرو رفتند... بت که حرف نمیزنه, حالا وقت استفاده ابراهیمه... چیزی رو غیر از خدا میپرستید که نه فایده دارند و نه ضرر؟, اُف بر شما و این چیزهایی که میپرستید واقعا عقل ندارید؟؟؟؟, برای یاری خدایانتان او را بسوزانید..., گفتیم ای آتش سرد و سلامت باش برای ابراهیم... (ای جاااااااااااااااااااااان...), میخواستند نابودش کنند اما خودشون زیان کردند..., هجرت به سرزمین پربرکت همراه لوط ..., هدیه اسحاق و یعقوب که هردوصالح بودند, پیشوایان هدایت بودند... (51-73)

- نجات لوط(ع) از قوم فاسد(74-75)

- نجات نوح(ع) و خانواده اش از اندوه بزرگ...(76-77)

- داستان کوتاهی از حضرت داوود و سلیمان (علیهما السلام): ما شاهد جلسه دادگاه آنها درباره چریدن گوسفندهای گروهی که شبانه کشتزار گروه دیگر را نابود کرده بودند, بودیم ...(تو فیلم ملک سلیمان این ماجرا رو مادر سلیمان برای همسرش بیان میکنه...) حکم واقعی را به سلیمان فهموندیم, و به هر دوی انها شایستگی قضاوت و علم دادیم, کوهها و پرندگان را مسخر داوود کردیم که همراه او تسبیح خدا رو میگفتند...(انشاالله تو سوره ص یه توضیحی درباره مناجات حضرت داوود و طبیعت خواهم گفت... خودم هروقت بهش فکر میکنم... تمام وجودم به لرزه می افته...) , ساختن زره را به او آموزش دادیم تا در جنگها شما را حفظ کند... خدا رو شکر نمیکنید... , باد تند هم مسخر سلیمان بود و او را به سرزمینهای پربرکت میبرد, گروهی از جن ها هم مسخر او بودند که برایش غواصی و کارهای دیگه میکردند(مفصلش تو سوره  ص  و  سبأ...) (78-82)

- نجات ایوب(ع) از رنج و سختی (83-84)

- اسماعیل و ادریس( پدربزرگ نوح, اولین کسی که با قلم نوشت...) و ذاالکفل(یکی از پیامبران بنی اسرائیل یا لقب الیاس) (علیهم السلام) همه صبور بودند...(85)

- حضرت یونس(ع): (نماز غفیله ای ها این ایات رو حفظند...) ذاالنون یعنی صاحب ماهی بزرگ (نهنگ) خشمگین از میان قومش رفت و فکر میکرد ما براو سخت نمیگیریم بعد در ان ظلمت فریاد زد... خدایا! جز تو معبودی نیست منزهی تو و من از ستمکاران بودم... (من ستمکار بودم... من... من... پیامبر می فرمایند, یکی از نامهای خدا که هرکس او را با آن نامها بخواند به اجابت میرسد و هروقت با آن چیزی را طلب کند به او میدهد, دعای حضرت یونس است... ... ... لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین... خدایا,خدایا, خدایا...[گریه]), دعایش را مستجاب کردیم و از غم نجاتش دادیم اینطوری مومنان رو نجات میدیم.................... (87-88)

- به زکریا و همسرش یحیی (علیهما السلام) دادیم چون: برای نیکوکاری پیشرو بودند و به ما خوف و رجا داشتند و برای ما خاشع و متواضع بودند...(89-90)

- زنی که دامن خود را پاک نگه داشت... (دوباره میگم این اصطلاحات قرآن یعنی در معرض خطر بوده, خیلی هم بوده...) از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش مسیح را برای جهان نشانه قرار دادیم...(91)

- (نمیدونم مطمئن نیستم ولی قرائت فکر کنم عبدالباسط رو از این ایات اونقدر دوست دارم که خدا میدونه...) (ایات آخر سوره که از 101 هم شروع میشه...)

- در زبور بهد از ذکر (اینجا یعنی تورات) نوشتیم که... بندگان صالح من وارث (حکومت) زمین خواهند شد.... ای خدا... انشا الله... این ابلاغ روشنی برای عبادت کنندگانِ... ( 105-106)

 

 

سوره حج

- زلزله روز قیامت باعث میشه مادران شیرده کودکانشون رو فراموش کنند و هر بارداری جنین خود را بیندازد و مردم رو مست میبینی در حالیکه مست نیستند بلکه عذاب خدا خیلی شدیده... (2)

- 7 مرحله حیات آدم: خاک, نطفه, خون بسته شده, شبیه گوشت جویده شده, نوزاد تازه متولد شده, جوانی, پیری... مثل زمین... (85)

- بعضیها خدا را فقط با زبان میپرستند, وقتی دنیا بهشون رو کنه و نفع و خیر بهشون برسه حس اطمینان پیدا میکنند اما تا به عنوان امتحان مصیبتی بهشون برسه دگرگون میشوند و به کفر رو میارن...اینطوری هم دنیا رو از دست میدن و هم آخرت رو و این زیانی مشخص است...(11)

- هر کس فکر میکنه خدا,پیامبرش رو در دنیا و اخرت کمک نمیکنه (و بخاطر این خیلی عصبانیه و میخواد که هرکاری که میتونه انجام بده) یه ریسمان وصل کنه و سقف و خودش رو حلق آویز کنه,بعد ببینه یه کمی از خشمش با این کار کم میشه یا نه...(15)

- 6 مذهب... اسلام, یهود, صابئی(پیروان حضرت یحیی), نصارا, زرتشت و مشرکان... خدا روز قیامت بینشون داوری میکنه و حق رو از باطل جدا میکنه... (17)

- (اگه میخواستم از تفسیر بگم..., درباره دستبندهای طلا و نقره و مروارید تو بهشت توضیح میدادم... نمیخوام بگم که... ...) (18)

- آغاز آیات حج... مسجد الحرام برای ساکنان مکه و مسافران کاملا باید مساوی باشد...(از هر نظر...), خدا اول مکان کعبه رو مهیا کرد بعد به ابراهیم دستور نبای او را داد... اولین دستور هم بعد از دوری از شرک, حفظ پاکیزگی است..., مردم پیاده و سواره از هر دره ای به سمت حج روان شوند تا نافع مختلف اون رو ببینند... ,حلق و قصر و نذرو طواف نساء..., (تاکید بسیار زیاد خدا در این سوره بر روی قربانی است... بهترین حیوان با ذکر نام خدا در محل مخصوصش کشته شود... و بعد خدا چنان تأکیدی به نقش این حیوان کشی در ایمان فرد و اقتصاد جامعه میکند که غیر قلبل انکار است... قربانی... (هیج نشانه ای برای رمز گشایی هم در نص صریح ایات وجود نداره فقط پر است از تکرار...), آخر هم میگه خون و گوشت اینها به خدا نمیرسه چیزی که به او میرسه, تقوا و پرهیزکاری شماست... (دیدید برخی قربانی میکنند بعد خونش رو به پلاک ماشین یا در رو دیوار میمالند... این آیه جوابشون رو میده... لازم نیست به خدا نشون بِدی خدا نیتت رو دیده...) (25-37)

- اولین مجوز جهاد به مسلمانان...(39)

- چه بسیار ... بئرٍ معطلهٍ   و قصرٍ مشید.......... چاه پر آب بی صاحب  و  قصرهای مستحکم و مرتفع...  (امام صادق و  امام کاظم علیهما السلام میفرمایند: چاه اب بیصاحب, امام خاموش و قصر محکم بلند امام ناطق است...) (45)

- اگر در زمین سیر کنید, دلهایی خواهید داشت که با آن میبینید... و گوشهایی که با آن میشنوید.... (چشمها در واقع کور نیست بلکه دلهایی که در سینه هاست کور است...) (46)

- هر امتی عبادت خاص خودش رو داره . دلیلی نداره سر تفاوتهای بین اونها با هم نزاع کنید... اگر هم بحث کردند بگید خدا بهتر میدونه و روز قیامت هم درباره ما قضاوت خواهد کرد... (67-69)

- هنگامی که ایات روشن ما برای آنها خوانده میشود, حالت انکار رو تو چهره کافران میبینی. چیزی نمانده که با مشت به آنان که آیات را میخوانند حمله ور شوند...... خبر بدتر بهتون بدم؟؟؟ آتش دوزخ که به کافران وعده داده شده که بدترین جایگاه است...(72)

- یک مثال فوق العاده... مگس..........., کسانی را که غیر از خدا میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند,حتی اگر برای این کار دست به دست هم بدهند, و اگر مگس چیزی را از آنها برباید, نمیتوانند آنرا باز پس بگیرند, هم این طلب کنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان( عابدان و معبودان...) ... (73)


- خدا/ ابراهیم, شما را مسلمان نامیدند...(78)


 

خب, هدیه و صلوات امروز از ما, تقدیم میشود به باب الحوائج کوچولوی امام حسین, حضرت علی اصغر علیهما السلام[قلب]...  عزیز دلم, با انگشتای نازت,گره دلم رو باز کن...[گل]

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 75 تا انتهای سوره کهف و سوره مریم و سوره طه


- ادامه داستان حضرت موسی و خضر (علیهما السلام): خضر دوباره گفت, مگه نگفتم نمیتونی منو تحمل کنی, موسی گفت اگه یه بار دیگه ازت چیزی پرسیدم هیچ اشکالی نداره دیگه باهام حرف نزن, رفتند و رفتند تا به یه شهری رسیدند به مردمش گفتند میشه یه ذره به ما غذا بدید؟ اما مردم بهشون غذا ندادند. بعد یه دیوار دیدند که داشت میریخت, خضر تعمیرش کرد, موسی گفت حداقل واسه این کارت یه اجرتی ازشون بگیر... , خضر گفت تموم شد. دیگه باید از هم جدا شیم واقعیت این کارهایی رو هم که کردم و تو تحمل نداشتی الان بهت میگم, اون کشتیه برای یه مشت فقیر بیچاره بود که با اون تو دریا کار میکردند, تصمیم گرفتم خرابش کنم چون پادشاه قصد مصادره همه کشتی ها رو کرده بود, اما اون بچه, پدر مادر مومنی داشت و نمیخواستیم اونها رو به گمراهی بیندازه, خب اراده کردیم که خدا به جاش یه فرزند پاکتر و مهربونتر به اونها بده, اما اون دیوار, مال دوتا بچه یتیم اون شهر بود که زیرش گنجی متعلق به اونها پنهان شده بود, پدرشون هم آدم خوبی بود, پروردگارت از روی محبت اراده کرد که اونها بزرگ بشن و خودشون گنج رو کشف کنند..., من هیچکدام از این کارها رو به خواست دل خودم انجام ندادم. اینها اون چیزهایی بودند که تو تحملش رو نداشتی... (75-82)

- قصه ذی القرنین... اولا دلیل بیان این قصه هم بخاطر سومین سوال علمای یهود از پیامبره بخاطر اثبات نبوتشون, و دوما اینکه ذی القرنین همون کوروش کبیره, نظریه علامه طباطباییِ که همه مفسران بعدیِ دیگه هم قبولش کرده اند. و اینکه اگر احیانا به پاسارگاد رفته باشید و به  اخلاق حکومتی او و معماری قبرش که دقیقا رو به قبله است,توجه کرده باشید,احتمالا شما هم این نظریه را می پذیرید... به ذی القرنین مکنت و حکومت و هرچه لازم داشت دادیم او هم از این وسایل استفاده کرد, تا وقتی خورشید به محل غروب خودش رسید حس کرد در چشمه ای گِلی و تیره فرو میرود, در انجا مردمی را دید. از او پرسیدیم (الان میخوای با اینها چکار کنی؟) میخوای مجازاتشون کنی یا به نیکویی با آنها برخورد میکنی؟, گفت هرکس ظلم کرده رو مجازات میکنم بعد هم بره نزد پروردگارش تا عذاب سختتری رو بچشه. اما هرکس ایمان بیاره و کارهای خوب بکنه پاداش خوبی خواهد داشت و براش راحت میگیریم..., بعد باز از وسایلش استفاده کرد, وقتی به محل طلوع خورشید رسید, مردمی رو دید که جز خورشید پوشش دیگه ای نداشتند..., ما از امکاناتی که او در اختیار داشت کاملا مطلع بودیم, باز هم از اونها استفاده کرد, رفت و رفت تا به میان دو تا کوه رسید, اونجا یه گروه دیگه ای رو دید که هیچی نمیفهمیدند..., به او گفتند یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد میکنند میشه ما یه پولی به تو بدیم تا بین ما و اونها سد بزنی؟ ذی القرنین گفت خدا چیز بیشتری به من میده (پول نمیخوام) فقط کمکم کنیدع قطعات بزرگ اهن بیارید و اونها رو کنار هم بچینید تا کاملا شکاف بین دو کوه رو بپوشونه بعد در اتش بدمید تا اهن سرخ و گداخته بشه بعد برای من مس مذاب بیارید تا روی انها بریزم..., (چنان سدی ساخت که یأجوج و مأجوج) نه میتونستند ازش بالا بیان و نه سوراخش کنند, گفت این رحمت پروردگارم بود اما وقتی وعده اش برسد آنرا خراب میکند... (83-98)

- زیانکارترین ادمها کیه؟؟؟؟؟؟ کسی که تلاش و کوششهاش در زندگی دنیا نابود و گم شده باز هم فکر میکنه کار خوب انجام داده. کسایی که نشانه های پروردگارشون و دیدار نهایی با او رو منکر میشوند. روز قیامت هم هیچ میزانی برایآنها گذاشته نخواهد شد.(103-105)

- عجب ایه ای... به به... بگو اگر برای نوشتن کلمه های پروردگارم(اینکه "کلمه" یعنی چی؟ بحث خیلی مفصلی داره) همه دریا ها مرکب شوند، دریاها تموم میشن اما کلمه های پروردگارم تموم نمیشن حتی اگر به همون اندازه دریا اضافه بشه,باز هم همینطور (109)

- آیه آخر سوره کهف... (من بهش اعتقاد دارم بدجور... قبل از خواب بخونید و بخوایید از خدا که یه زمان خاصی بیدار بشید... بیدار میشید... بعد از مدتی خطا به کمتر از دقیقه کاهش پیدا میکنه... مثلا 4.12 دقیقه... راس زمان... لذتش بی حده... و این فقط یکی از معجزات قرآن است...) بگو من یه آدمم مثل شما فقط بهم وحی میشه, خدای شما فقط یکی است و هرکس به دیدار پروردگارش امیدواره باید کارهای خوب بکنه و کسی رو شریک خدا قرار نده... (110)

 

سوره مریم

- کهیعص... ... ...

- داستان حضرت زکریا(ع): که در خلوت با خدا دردل میکرد که پیرشده ام و تو هرگز دعایم را رد نکرده و همه را اجابت کرده ای, الان اما یک وارث خوب میخوام که تو بپسندیش, خدا وعده یحیی را به او میدهد,نامی که قبل از این سابقه نداشته, تعجب زکریا و توضیح خدا که این برام کاری نداره,تو که اصلا نبودی و موجودت کردم, نشانه ای خواست و آن عدم توانایی صحبت کردن برای 3 روز بود, از عبادتگاهش خارج شد و به اشاره به مردم فهماند که شب و روز (به شکرانه) خدا را تسبیح و عبادت کنید (2-11)

- داستان یحیی(ع): در کودکی پیامبر شد, مورد توجه خاص خدا بود و بسیار پاک و پرهیزکار بود, بسیار با والدینش مهربان بود و اصلا ظالم یا متکبر نبود, سلام بر او روزی که متولد شد و روزی که میمیرد و روزی که برانگیخته میشود (12-15)

- داستان مریم(س): در کودکی از خانواده اش جدا شد و در بیت المقدس سکنی کرد, خلوتی برای خود انتخاب کرد و بین خود وبقیه پرده ای کشید..., این موقع بود که خدا روح خود را...(عین لغت قرآن رو گذاشتم که مطلقا تفسیری نکرده باشم) بشکل انسانی کامل و بی عیب و نقص بر او ظاهر کرد, مریم ترسید, به خدا پناه برد, (اگر پرهیزکار هستی... چه سپر خوبی... پرهیزکاری... ... ... ), گفت من فرستاده پروردگارت هستم که به تو پسری پاک بدم, تعجب مریم..., برای خدا خیلی آسونه, این هم یه نشونه برای مردمه و هم رحمتی به تو, کار هم تموم شده است..., باردار شد و به مکان دوری رفت, شدت درد زایمان او را به کنار نخلی کشاند, آرزوی مرگ کرد..., ندایی شنید که خدا برایت چشمه گوارایی قرارداده, این درخت خشکیده رو هم تکون بده تا برات خرمای تازه بریزه, بخورو بنوش, چشمت روشن, هرکی رو دیدی بهش بفهمون که روزه سکوت گرفته ای و امروز با احدی حرف نزن, بچه رو بغل کرد و آمد به شهر,سرزنش مردم شروع شد, به نوزاد اشاره کرد و او به سخن امد که من بنده خدا هستم,به من کتاب داده و پیامبرم کرده و در وجودم برکت قرار داده و بهم توصیه کرده تا زنده هستم نماز بخوانم و صدقه بپردازم و به مادرم محبت کنم و او مرا ستمگرو نافرمان قرار نداده, سلام بر من روزی که زاده شدم و میمیرم و زنده میشوم...(با جمله یحیی مقایسه کنید, اونجا سخنگو خدا بود و اینجا خود مسیح), این عیسی است... سخن راستی که در آن تردید میکنند (16-34)

- داستانی کوتاه از حضرت ابراهیم(ع): توصیه عمو به توحید با لحنی بسیارارام و دلنشین... از پشت کلمات قرآن میشه لحن بسیار آرام و مهربون حضرت ابراهیم رو شنید و حس کرد, هشدار شیطان و عذاب خدا, در مقابل برخورد عمو... کوتاه نیای سنگسارت میکنم برو از جلوی چشمم دور شو,خیلی دور..., و در پاسخ ابراهیم برایش دعا میکند..., و میره... دورِدور..., بعد خدا به او جایزه میده, اسحاق و یعقوب,نسلی پاک و مومن و شهره به خوبی در میان مردم (41-50)

- اشاره ای کوتاه به برخی پیامبران و بیان ویژگیهای اخلاقی و روحی آنان: موسی,هارون, اسماعیل و ادریس علیهم السلام) (51-57)

- ذکر بسیار جالب و هوشمندانه قرآن از 124 هزار پیامبر و وصی انها و بیان شدت خضوعشان دربرابر خدا (58)

- همه... بدون استثنا... وارد جهنم میشوند... ... ... ( روایات زیادی هست که میگن, همه وارد میشوند تا عبور کنند و آتش بر مومنان سرد و امن میشه... طبیعیه که بحث خیلی زیادی درباره این آیه بین مفسرین وجود داشته باشه...) (71)

- کسی که پاشو تو راه هدایت قرا داد, خدا به هدایتش مدام اضافه میکنه... فقط یه قدم بیا... بقیش با خداست... (76)

- شیطانها را بر کافران گماشیم.......... تا مدام تحریکشون کنند...... (83)

- صاحبان عهد... اجازه شفاعت دارند... (87)

- هر کسی که مومن باشه,کارهای خوب هم انجام بده... خدا محبتش رو تو دل بقیه میندازه......... (یا امیرالمومنین...) (96)

- قران آسونه... (از نظر لفظ روان است, با وجود محتوای عمیق قابل درک و فهم است,...) (97)

 

 

سوره طه:

- ... ... ... طه جان, ما قرآن رو نفرستادیم که تو اینقدر خودت رو به سختی بیندازی... (2)

- یکی از مفصلترین سوره هایی که به داستان حضرت موسی(ع) پرداخته... فوق العاده زیبا, ریتمیک, کامل با جزئیات و اشارات خاص, نهایت توجه و مهربونی, لحن صحبت همه گوینده ها کاملا در عبارات مستتره و و و ..................

اول از ماجرای بعثتش شروع میکنه و وادی طور و پابرهنه بیا... و من تو رو برای خود خودم انتخابت کردم....... و معرفی عصا و ید بیضاء و .......... و برو نزد فرعون, دعاهای موسی... میشناسه فرعون رو سالها باهاش بزرگ شده حالا برای کار از خدا کمک میخواد..., خدا همه دعاهاشو مستجاب میکنه..., و خاطره تولد خطرناکش رو بهش یاد آوری میکنه..., من محبتی از خودم رو درون تو قرار داده ام ... (که هرکی می بیندت عاشقت میشه)... ,میخوام جلوی چشمای خودم رشد کنی.... (وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای آخه چی بنویسم... قلبم داره پاره میشه... نمیتونم...................................................................................) , دلداری مادر و نقش مهم خواهرت, بعد یکی رو کشتی, تو رو از غصه نجات دادیم, یه مدتی مدین موندی(نزد شعیب نبی(ع)), بعد سر وقت مقرر شده اومدی اینجا(وادی طور...) ,  ... تو رو برای خودم پرورش دادم..................., بروباداداشت برید نزد فرعون اما نرم و اروم باهاش صحبت کنید ها, گفتند میترسیم..., نترس من باهاتونم میشنوم میبینم..., برید توی سه چارتا جمله همه حرفتون رو بزنید,... (رفتند...) ..., فرعون خواست که خدا رو معرفی کنن..., و چه قشنگ معرفیش کردند, بعد معجزه ها رو نشون دادیم که همش رو تکذیب کردند و تهمت سحر زدند, قرار مسابقه با ساحران..., نزدیک به ظهر روز عید..., شلوغ کاری و تحت تأثیر قرار دادن مردم قبل از شروع مسابقه..., اول ساحر ها شروع کردند, موسی نگران شد...(نکنه مردم چنان مسحور بشن که دیگه راهی برای هدایتون نباشه...)..., نترس(پسر...)... تو پیروزی..., عصاتو بنداز تمومه..., ساحران به سجده افتادند و ایمان آوردند..., بی اجازه من؟؟؟؟؟؟ معلومه این کله گندتون بوده حالا نشونتون میدم... قطع دست و پا در جهت مخالف بعد هم دار ..., دعاهای فوق العاده ساحران...(این ماجرا همیشه خیلی ذهن منو مشغول خودش میکنه... ایمان قوی اونها رشک برانگیزه...) , موسی همراه بنی اسرائیل شبانه از مصر خارج بشید, فرعونی ها دنبالشون کردند و غرق شدند, ذکر نعمتهای امنیت و اسایش و غذاهای خاصی که خدا بعد نجات به بنی اسرائیل میده, ... , موسی چرا زودتر از قومت آومدی طور؟, از شدت عشقت... اونها حالا میان..., آزمایش سخت بنی اسرائیل و گمراه کردن سامری, خشم و غصه عمیق و شدید موسی از این اوضاع قومش..., تعریف ماجرا برای موسی و هشدارها و یادآوریهای موسی برای آنها و آموزش توحید..., حرف هارون رو هم گوش نکرده بودند... تهدید به مرگش کرده بودند... برای موسی دردل میکنه............................................ ترسیدم بگی بین قومم تفرقه انداختی................., بازجویی از سامری, گفت بوسیله قسمتی از "آثار رسول" ...(عین عبارت قرآن رو نوشتم چون تفاسیر متنوع و البته جالبی داره...), عجب نفرینی میکنه سامری رو..., گوساله رو هم میسوزونه... (9-99)

- روز قیامت چهره ها و صدا ها مقابل خدا خاضع میشوند...(108  و  111)

- عجله نکن, قبل از اینکه وحی قرآن برایت تموم نشده اون رو نخون... (تفاسیرش خیلی جالبه...)(114)

- آفرینش آدم... عزمش راسخ نبود...!!! بهشت و نخورید و خوردند و اخراج و هبوط و زمین و پیامبری...(115-123)

- هرکس خدا رو یاد نکنه,زندگیش سخت میشه... معیشت... یعنی اثر مستقیم عبادت بر روزی مادیِ ما... ... ... (124)

- خدایا من که بینا بودم چرا کور محشورم کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(125)

- نمازهای پنجگانه و نماز شب... برایارامش و دلداری پیامبر خدا او را به صبر ونماز توصیه میکنه... همیشه و اینجا...(130)

- خانواده ات را به نماز امر کن......... برای انجام آن صبوری کن........ (132)

- همه بشینید به انتظار... (135)

 

 

 

هدیه و صلوات امروز به حضرت علی اکبر علیه السلامِ....

نمیتونم هیچی بنویسم... هیچی...

فقط...

  • narjes srt

سلام

سمانه تنها زنی بود که حتی بیشتر از من درصد "آرتمیس" داشت.

یه دختر ِ جنگل واقعی و مطلققق...

خیلی ساله که میشناسمش و به خوبی روحیاتش رو میدونم.

از همون اوایل که از "علی" تعریف میکرد، بوی عشق مشامم رو نوازش میداد. اما... هرگز فراموش نخواهم کرد که توی دفترم نوشتم:" دلم برای سمانه میسوزه. بدجور درگیر پسره شده. و این پسر اساسی داره باهاش بازی میکنه..."

سالها گذشت و نوسان این ماجرا به شدت زیاد بود.

تا اربعین پارسال (95) که هرگز فراموش نمیکنم شدت خشمش رو. و اینکه جلوی هر ضریح فقط میشست و زااار میزد و هیچ دعایی نمیخوند. هیچ نمازی نمیخوند. هیچ زیارتی نمیخوند... و میگفت من فقط اونو میخوام و همین...

...

امشب، بله بران سمانه و علی بود...

معلومه که باور نمیکنم. در حالی که در جریان روز به روز ماجراهای چندین ساله ی اینها هستم. ولی هنوز باور نمیکنم!

هرکی هم که سمانه رو میشناسه اگه بشنوه باور نخواهد کرد. از بس این دختر در مقابل اینجور حرفها بدجور جبهه گیری میکرد...

من به معجزه ی "عشق" ایمان دارم. اما این ماجرا اصولا یه چیز دیگه ست...

عوض شدن یک آدم رو تا این حد هرگز ندیده بودم و فقط شنیده بودم.

تفاوت بین سمانه ای که سالها میشناختم و اصولا دوست سفرهام بوده و سمانه ای که الان هر روز تماس میگیره یا میاد که یه چیزی از ما بگیره یا خرید کنه، شبیه تفاوت بین دریا و کویر هست...

عاقبتشون بخیر..


و این داستان ادامه دارد...



  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره اسراء و کهف تا آیه 74


- پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی ای که اطاف آن را پر برکت قرار داده ایم, برد... چرا؟؟؟؟؟؟؟ تا آیات خود را به او نشان دهیم..... چه آیاتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چی فکر میکنی؟ چی ارزش این همه ماجرا رو داره؟؟؟... خداوند خوب میشنود و خوب میبیند....

- ما در تورات اعلام کرده ایم که بنی اسرائیل دو بار ... در زمین فساد و برتری جویی میکنند..........

- تو وعده اول, مردانی جنگجو را به سراغتون میفرسته که خونه ها و شهرها رو هم برای یافتن مجرمان تفتیش میکنند... این یه وعده واقعیه...     بعد شماها(بنی اسرائیل) بر اونها پیروز میشید و جمعیتتون اضافه میشه... خوبی یا بدی کنید به خودتون کردین... بعد از وعده دوم,با چهره هایی اندوهگین مثل دفعه اول وارد بیت المقدس میشید و هرچی رو که بدست آورده بودید, از دست میدید...   اما...  شاید خدا بهتون رحم کرد..........  (4-8)

- بدرستیکه این قرآن هدایتگر و بشارت دهنده است (9)

- اعمالت, به گردنت آویزونه ها..... میدونستی؟؟؟؟ بعد روز قیامت باز میشه و اونها رو میبینی... بخونش... هیچ کس به اندازه خودت بهتر نمیتونه از خودت حسابکشی کنه....... (13-14)

- ثروتمندان بی خدای هر شهر, مامور فراهم کردن شرایط نزول عذاب بر اون شهر هستند...(16)

- هر کس دنیا رو بخواد... بهش میدیم , هرکس هم آخرت رو بخواد بهش میدیم..... عطای پروردگارت از هیچ کس منع نشده.... (18-20)

- توصیه خاص و بی نظیر برای رعایت احترام پدر و مادر: 1- بلافاصله بعد از اطاعت خدا میاد... 2- همیشه مهربونی کنید به خصوص موقعی که پیر شدند... 3- اُف نگید هرگز... (میدونید اُف یعنی چی؟ هرچیز کثیف آلوده, چرک زیر ناخن,چیز کم, ناراحتی و ملامت, بوی بد, مقدار کمی خاک که روی لباس ادم ریخته و با یک فوت میرود, صدای فوت, اظهار ناراحتی و تنفر از چیزی کوچک, کوچکترین صدایی برای اعتراض... برخی روایات میگن,اگه صدایی کمتر از این بود, حتما خدا از اون لغت استفاده میکرد... حالا متوجه شدید مطلقا اجازه بیان ناراحتی نداری حتی در حد یک فوت...)  4- پرخاش هم نکن... (دوحد پایین و بالای اعتراض...) 5- آرام و لطیف حرف بزن 6- چنان خاضع باش که انگار بالهایت را برایشان از روی لطف پهن کرده ای... 6- براشون دعا کن به یاد بچگیت..........    حالا این حرف خدا خیلی باحاله... خدا میدونه تو دلتون چی میگذره (یعنی ممکنه نتونید این دستورات رو عمل کنید...) اما اگه آدم خوبی باشید و توبه کنید, خدا توبه کنندگان رو میبخشه.... (اگه خدا این عبارت رو تو قرآن نذاشته بود, چند تا از ما میتونست به بهشت رفتن,اندک امیدی داشته باشه... خدایا, بچه خوبی نبودم... منو ببخش...) (23-25)

- به داد فقرا برسید... اسراف و تبذیر نکنید... (میدونید فرق این دوتا با هم چیه؟ تبذیر,استفاده نادرست از یه چیزیه در کار باطل و ناحق و غیر منطقی... مثلا برای دو نفر مهمان غذای 10 نفر را درست کنیم و بقیه را دور بریزیم...   اسراف یعنی, استفاده از یک چیز بیش از حد اعتدال وبدون اینکه چیزی ضایع شده باشه. مثلا تهیه غذای دو نفر برای دو نفر ولی خیلی گرانقیمت و لوکس...) این دوگروه برادران شیطانند... وشیطان کفران نعمت پروردگارش رو کرد... کافر شد... (26-27)

- اگه خواستی به فقیری کمک نکنی, حداقل با روی خوش و مهربونی ردش کن... توهین نکن... (28)

- نه طوری انفاق کن که خودت دیگه هیچیِ هیچی نداشته باشی... نه طوری که یه چیکه آب از کف دستت به زمین نرسه... (29)

- از ترس بی پولی,بچه هاتون رو نکشید... ( کشتن که فقط جسمی نیست... میشه روح و جان بچه رو کشت, بخاطر بی پولی...) (31)

- یه کارهایی در قرآن,نه تنها از انجامش نهی شدیم... بلکه از نزدیک شدن به اون مقوله هم به شدت نهی شده ایم... انگار یه آتیش خیلی خیلی بزرگه که نزدیکش هم بشی,نابودت میکنه... یکیش اینجاست: (32)

- خونی رو که خدا حرام کرده نریزید... مظلوم را نکشید... اگر این کار رو کردید, خونخواهانش حق قصاص دارند.... اما تو این قصاص, اسراف نکنید...(اضافی نکشید...)  (33)

- به مال یتیم هم نزدیک نشید... از همون آتیش بزرگ بزرگاست... به عهدهاتون وفا کنید,ازتون دربارشون سوال میکنند... (34)

- درست وزن کنید... (مثل آدم...) (35)

- الکی هرچی شنیدی رو بهش عمل نکن....(درباره اش تحقیق کن...) گوش و چشم و قلبت مسولند...(36)

- متکبرانه راه نرو...(37)

- همه اینهایی که در بالا گفتیم... گناهان منفوری نزد خدا هستند...(38)

- آسمانهای هفتگانه و زمین و هرچه در آنهاست و همه چیز... خدا رو تسبیح میگن... تو نمیفهمی... ( یاد شعر سعدی افتادم... دوش مرغی به صبح مینالید...) (44)

- وقتی قرآن میخونی بین تو و اونهایی که به آخرت ایمان ندارند,یه حجاب نامرئی میکشیم... (نمیفهمند...) (45)

- وقتی ما استخوانهای پوسیده و پراکنده شدیم, خدا میتونه دوباره درستمون کنه؟؟؟؟ بـــــــــــــــله... حتی اگر از جنس سنگ و اهن هم باشید... یا حتی یه چیز سختتر و محکمتر... (49-51)

- آن رویایی که به تو نشان دادیم و درخت ملعونی که در قرآن ازش یاد کرده ایم... ,برای ازمایش مردم بود... (60)

- دوباره خط و نشون های ابلیس پس از ماجرای سجده... و باز هم لغات سخت... خدا میگه, هرکدوم از بنده هامو که میخوای با صدات با لشکریان پیاده و سوارت با مشارکت در اموال و بچه هاشون و سرگرم کردنشون با وعده های سرگرم کننده  که همش هم دروغه, تحریک کن... (تفاسیر جالبی برای مصادیق هر کدام از نکات بالا وجود داره...)    اما... هیچ تسلطی بر بنده های من نداری... یعنی نمیتونی مجبورشون کنی که اطاعتت رو بکنن... همون ماجرای یه سوت و... دویدن... (64-65)

- در خطرات دریایی و خشکی, خدا را میخوانید...(67-69)

- انسان, گل سرسبد موجودات...(70)

- هرکی اینجا کور باشه,اونجا هم کوره و گمراه تر... (72)

- درباره این آیه حواستون به مقام عصمت پیامبر باشه... این مقام مانع از هرگونه انحراف میشود. نه اینکه انحرافی حتی بسیار جزئی یا قلبی ایجاد شود و بعد خداوند پیامبرش را نهی کرده باشد...(73-75)

-  5 وعده نماز... ظهرو عصر, مغرب و عشاء و صبح... نماز صبح مورد مشاهده فرشتگان صبح و شب است... (میگن لحظه طلوع فجر فرشته های کاتب ما جابجا میشوند(تغییر شیفت) حالا کسی که تو این زمان در حالا عبادت باشه هم تو دفتر فرشتگان شب نوشته و هم صبح... انگار یک روز تمام مشغول عبادت بوده...) (78)

- نماز شب........ مقام محمود............ , نافله یعنی کار اضافی..., و مقام محمود... مقامی در خور ستایش... , روایات بسیاری میگن, مقام شفاعت کبری است که به پیامبر داده شده... سوره ضحی... (79)         (ای خـــــــــــــدا....)

- به به, موقع خروج از خانه, این ایه را با خود زمزمه کنید و به معنیش فکر کنید... خدایا, مرا در هر کار صادقانه وارد و خارج کن و از طرف خودت برایم راهنما و یاوری بفرست......... (80)

- قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا ... اساسا باطل نابود شدنی است... یعنی این قانون خداست...(81)

- قرآن برای مومنان شفا و رحمتِ...  و برای ظالمان وسیله ای برای افزایش زیانکاریشان...  (82)

- روح چیست؟...     امر خداست...    یه ذره علم به شما داده شده... (قبلا درباره روح نوشته ام... چه لذتی برده ام... سوره قدر...   (85)

- بهانه های مشرکان: چشمه دربیار, باغِ سرسبز و آباد داشته باش, از اسمان برما سنگ ببار, خونه طلایی داشته باش, از اسمان بالا برو نامه بیار ما بخونیم....... بابا این آدمه مثل شماها... اگه روی زمین فرشته ها هم راه میرفتند و قرار بود پیامبر بفرستم, یکی مثل خودشون رو میفرستادم... (90-95)

- به موسی نُه معجزه روشن دادیم (درباره فرعونیان)... (101)

- ایه نزول تدریجی قرآن....  قرآن را آرام آرام و ایه آیه نازل کردیم تا با آرامش برای مردم بخوانی (تا خوب جذب بشه...) (106)

- "الله"   یا   "رحمن"  را بخوانید...  اسمهای خدا قشنگه... نمازت رو نه خیلی بلند بخون و نه خیلی آهسته, یه چیزی بین این دوتا... (110)

 

سوره کهف

- نزدیکه اینقدر برای اینا غصه خوردی, خودت رو بکشی... اگر به این گفتار ایمان نیاورند... (الهی بمیرم... مهربون...) (6)

- زینتهای روی زمین برای آزمایش آدمهاست...(7)

- قصه اصحاب کهف... اولا دلیل نزول این ایات پاسخ خدا به سوال برخی از علمای یهود بود, که برای اثبات پیامبری, از ایشون پرسیده بودند... جوانمردانی که به غاری پناه بردند و از خدا راه نجات خواستند..., بر گوشهایشان پرده ای انداختیم و سالها خوابیدند..., بعد بیدارشون کردیم..., اول ایمان آوردند و بعد به هدایتشون اضافه کردیم و قلبشون رو محکم کردیم, وقتی که قیام کردند جملات توحیدی عمیقی گفتند و خدا هم راه غار را نشانشان داد..., شرایط حفظ سالم و کامل بدنشون رو هم فراهم کرد با غلتیدن و وزش باد و جهت تابش نور خورشید, بیدار که شدند از هم پرسیدند چقدر خوابیده ایم و بیش از یکروز تصور نمیکردند..., خرید غذای حلال با دقت شدید که لو نروند..., مردم متوجه آنها شدند و دلیلی برای ایمان به معاد را به چشم خود دیدند, بحث سر اینکه با مزار آنها چه کنیم... مسجد میسازیم..., بحث سر تعدادشون کارگشا نیست...(تعداد کمی میدونن...) (9-22)

- یک ایه بسیار بسیار بسیار مهم... قابل توجه همه مون... هرگز نگو فردا یه کاری رو انجا م میدم... مگر اینکه بگی, انشا الله........ اگر هم یادت رفت, هروقت یادت اومد بگو  و بگو  امیدوارم خدایم به راهی روشنتر از این هدایتم کنه....( 23-24)

- آیه ریاضی: چند سال خواب بودند؟   300+9    (25)

- پیامبر هوای مسلمانان واقعی ولی فقیر رو داشته باش... (28)

- نعمتهای بهشت... بهشتهای جاودان, رودها جاری,دستبندهای طلا,لباسهای حریر نازک و ضخیم, تکیه برتختها...(...) ... چه پاداشهای خوبی... چه جمع خوبی....(...) ...   (31)

- مثال مرد باغبان در باغی که از نعمت چیزی کم نداشت ولی کافر به آخرت بود و دوست فقیرش که مومن به آخرت بود  ... عذاب همه چیزش را نابود کرد و تازه به خدا ایمان آورد... (32-44)

- روزی که کتاب گذارده میشود... گنهکاران میگن... وای بر ما, این چه اوضاعیه... هیچ کم و زیادی از اعمالمان از قلم نیوفتاده...  (49)

- یک قصه جالب و جدید از حضرت موسی(ع):  (...) ماجرای همراهی خضر و ... این ایات هم مثل قصه اصحاب کهف جواب سوال علمای یهود بوده...  , وقتی موسی به رفیقش گفت باید هرچقدر هم که شده بریم تا به محل تلاقی دو دریا برسیم..., وقتی رسیدند ماهیشون رو که برای نهار آورده بودند فراموش کردند, ماهیَم راهشو کشید و رفت تو دریا..., وقتی از اونجا رد شدند موسی به دوستش گفت غذامونو بیار خسته شدیم..., دوستش گفت یادته اونجا خسته شده بودیم به یه صخره تیه دادیم تا استراحت کنیم, ماهیه همونجا راه افتاد رفت تو دریا, خواستم بهت بگم اما یادم رفت... این کار شیطونه که فراموش کردم..., موسی گفت این همونیه که من میخواستم و راه اومده رو برگشتند و حواسشون بود که دوباره ردش نکنن, وقتی رسیدند دوباره به محل تلاقی دو دریا, یکی از بنده های صالح خدا رو دیدند که خدا بهش رحمت خاصه و علم بسیار داده بود, موسی بهش گفت میشه منم باهات بیام تا هرچی رو که یادگرفتی و به درد منم میخوره (باعث رشد و صلاحه) بهم یاد بدی؟,گفت, تو هرگز نمیتونی منو تحمل کنی.. چطور میتونی در برابر چیزی که اسرارش رو نمیدونی تحمل کنی؟..., موسی گفت انشالله صبوری میکنم و مخالف خواست تو کاری نمیکنم..., خضر گفت, اگه میخوای همراه من بیای نباید هیچ سوالی بکنی تا خودم بهت بگم..., راه افتادند تا سوار یه کشتی شدند خضر کشتی رو سوراخ کرد موسی گفت سوراخش میکنی که غرق بشه؟ این چه کار بدیه که میکنی؟؟؟, خضر گفت مگه نگفتم نمیتونی تحملم کنی..., موسی گفت یادم رفت ببخشید حالا خیلی دعوام نکن, رفتند و رفتند تا به یه بچه ای رسیدند, خضر بچه رو کشت..., موسی گفت این که گناهی نکرده بود چرا کشتیش؟این چه کار زشتیه که انجام دادی؟؟؟؟  (60-74)

.... (بقیه قصه رو فردا براتون تعریف میکنم... انشاالله...[چشمک])

 

به به چهاردهم رمضان و عباس در آسمان کامل و هدیه ما امروز به اوست...   به قمر العشیره, عبد صالح, ابالفضل العباس بن امیر المومنین علیه السلام... صلواتی هدیه میکنیم... از ته ته ته دلمون و حسی که قابل بیان نیست و در لغات و عبارات و کلمات و تصاویر و محسوسات جا نمیشه... ... ...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

 آقا اصلا من این عکس رو میپرستم...

دلم میخواد اینجا هم بذارمش..



  • narjes srt

سلام

یه بار دیگه شهید آوردند. اما نه از راه دور... از همین نزدیک. همین شهر. همین تهران...

شهیدی که با گلوله کشته شده بود. نه بر اثر سوانح شغلی...

شهیدی که تازه بود و خون آلود...

آخ...


پی نوشت:

اینکه همه بودند... اینکه خانواده های شهدا هم بین مردم بودند... اینکه شهید ها اینبار آدمهایی بودند از همه قشر و لزوما خیلی ظواهر مذهبی ای شاید نداشتند... و هزارتا اینکه ی دیگه.... یعنی:

ماها هستیم... هستیم... هستیم...


  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره حجر و سوره نحل


- گفتند: آی کسی که ذکر (قرآن) بهت نازل شده,تو حتما دیوونه ای... (6)

- ما خودمون ذکر (قرآن) رو نازل کردیم و خودمون هم حتما ازش محافظت میکنیم... (9)

- اگه از اسمون یه دری رو بروی انها باز کنیم که مدام ازش بالا برن, حتما میگن, چشمامون سحر شده... (14-15)

- صور فلکی... زیبایی آسمان شب... (16)

- خوب چون حالا حالا ها با ماجرای اجنه وشیاطین کار خواهیم داشت مفصل... اینجا فقط یک اشاره کلی میکنم: امر خدا برای چرخاندن عالم که به فرشته ها داده میشد, آنها باید آن امر را به سمت زمین میآوردند... در این میان همه خبرهای آسمان و زمین جابجا و منتقل میشد. جن ها, میرفتند یه جاهایی که بیشتر محل رفت و آمد فرشته های مجری اوامر بود, گوش وایمیسادن, تا خبرهای مخفی رو بگیرند و بیان به رفقای کاهن آدمشون بدن... بعد از تولد حضرت مسیح(ع) جن ها دیگه اجازه نداشتند از اسمان چهارم بالاتر بروند... و بعد از تولد پیامبر اسلام (ص), کلا پاشون از اسمانها قطع شد. هربار هوس میکردند برن فضولی, فرشته ها با تیر شهاب اونها رو شکار میکردند... برای همین,دست کاهنان یهودی بعد از تولد پیامبر برای خرابکاری خیلی خیلی بسته شد... (همه آنچه نوشتم یه خلاصه ای بود از معنی ظاهری ایات مربوط به راندن اجنه از اسمان... حالا این ایات تفاسیر متعدد و هیجان انگیزی هم دارند که... مطالعه اونها,فعلا دیگه با خودتون...) (17-18)

- برای شما و موجوداتی که شماها نمیتونید بهشون روزی بدید... وسایل زندگی در زمین رو قرار دادیم... فکر کن... (20)

- آدم... گِل خشکیده سیاه بدبو....                   جن.... آتش سوزان بی دود...

دستتون رو بزنید به لباستون, خاکی شد؟ نه؟ خوب جنس جن هم یه جور آتیشه که احتمالا دست بزنه به یه پارچه,نمیسوزه...  (خاک... آتش...)

- آدم آفریدم... روحم را در آن دمیدم...  سجده کنید... چرا سجده نکردی؟....  من؟؟؟... برو بیرون... ملعونی تا روز قیامت... تا روز قیامت بهم مهلت بده... تا یه زمان مشخصی مهلت میدم... (روایات میگن,تا رجعت امیر المومنین), همشون رو گمراه میکنم..., الا بنده های مخلَصت... (روی لام فتحه داره... درجه ایمان و خلوص خیلی بالاست خیلی...), هیچ تسلطی بر بنده های من نداری مگر گمراهاشون... جای همتون هم تو جهنمه... (28-43)

- جهنم هفت در داره و از هر در گروه خاصی وارد میشوند...(44)

- بهشتیها...با سلامت و امنیت وارد بهشتهای سرسبز و چشمه سارها میشوند... هرگونه حسد,کینه,عداوت و خیانت رو از دلهاشون خارج میکنیم(یعنی ممکنه یه ذره از این چیزها تو دلشون مونده باشه, اما بهشت که جای این چیزها نیست... پس به لطف خودش پاک پاک میشی... مثل...) برادرانه روی تختها روبروی هم مینشینند...([چشمک].........), نه رنجی بهشون میرسه,نه خسته میشن, نه از اونجا خارج میشن... ... ... (45-48)

- وای وای وای عجب آیه ای... به بنده هام بگو... (باور کنیدکه)منم من امرزنده و مهربان... البته عذابم هم خیلی سخته... (تاکید بسیار زیاد...)  (49-50)

- داستان مهمانهای ابراهیم(ع)...  فقط گمراهان از رحمت پروردگارشون مأیوس میشوند... (51-60)

- قصه قوم لوط(ع): ... باز این ایه های غصه آور... واقعا حالم گرفته میشه... اینا مهمونای منن آبروریزی نکنین از خدا بترسید منو شرمنده نکنین... مگه نگفته بودیم حق نداری با کسی رفت و آمد کنی... ببین اوضاع چه وحشتناکه که خدا به جان پیامبر قسم میخوره که: به جون تو اونها تو مستیِ خودشون سرگردان بودند... این ماجرا,نشانه ایست برای هوشیاران... (61-77)

- اشاره ای کوتاه به قصه اصحاب ایکه: برخی میگن قوم شعیب هستند اما من تفسیر امام رضا(ع) رو تو کتاب عیون اخبار الرضا از همه بیشتر میپسندم... (77-78)

- قصه قوم ثمود: تو کوه خونه میساختند... (80-84)

- سبع مثانی... بیشتر تفاسیر و روایات میگن, منظور سوره حمد با 7 ایه است که در هر نماز دوبار خوانده میشود... (78)

- پیامبر... بال و پرت رو برای مومنین پهن کن... (88)

- خدا حسابی از تقسیم کنندگان قرآن بکشه که حض کنند... کسانی که هر قسمت از قرآن رو که به نفعشون بود, پذیرفتند و هرجا به ضررشون بود, رها کردند.............. (...) (90-93)

- ما شر مسخره کنندگان رو از تو دفع میکنیم...(95)

-ما میدونیم خیلی غصه دارِت میکنن... (برای آرامش به تسبیح و سجده پناه ببر...) و تا هنگام مرگ پروردگارت رو عبادت کن...(این آیه آخر خیلی روش بحث میشه... برخی فرقه ها هستند که تو مراحل سلوکشون یه مرحله یقین دارن... وقتی اعضا به این مرحله میرسند, براساس این ایه قرآن, نمازو عبادات ظاهری رو ترک میکنن و میگن ما به یقین رسیدیم, خدا هم همینطوری به پیامبرش توصیه کرده... تا به یقین نرسیدی, عبادت کن!!!!!!)(97-99)

 

سوره نحل

- ملائک همراه روح میان... (بهترین تفسیر درباره "روح" رو از المیزان خواندم با ترکیب همه ایات مربوط به اون...,سخت بود ولی بلاخره فهمیدم... و چه لذتی بردم از این فهمیدن...) (2)

- آدمی که از نطفه بی ارزش افریدیم... دشمن اشکاری شد... (4)

- استفاده های چهارپایان: پوشش, منافع دیگر, خوراک, لذت و شکوهی که هنگام رفتن و بازگشتن صحرا به آدم میدهند, باربری, زینت... مثل اسب و قاطر و الاغ و یه چیزهایی که شما نمیدونید(مثل ماشین, هواپیما,شاتل,و و و )... (5-8)

- استفاده های باران: نوشیدن شما و گیاهان و حیوانات,باعث روییدن گیاهان,   نشانه برای متفکران(...) ...  (10-11)

- شب و روز و ماه و خورشید,به فرمان خدا مسخر شمایند..., نشانه برای عاقلها...(...) (12)

- مخلوقات رنگی رنگیِ خدا..., نشانه ای برای تذکر گیرنده ها...(...) (13)

- استفاده های دریا: خوراک, وسایل زینتی, کشتی و تجارت... شاید شکر کنید... (14)

- کوهها و دره ها حرکات زمین رو آرام میکنند, رودها و راهها... تا هدایت بشید...(15)

- علامتهایی و ستاره ای که هدایت میکند (تفسیر ظاهری آیه میگه منظور صور فلکی و ستاره قطبی یا شباهنگ است... اما روایات خیلی زیادی میگن... پیامبر و امامان علیهم الصلوات و السلام... هستند...) (16)

- نمیتونی نعمتهای خدا رو بشماری... (18)

- رهبران گمراهی... هم بار سنگین اعمال خودشون رو میکشند و هم یه بخشی از بار پیروانشون رو که از روی جهالت مرید اینها شدند...(25)

- مشرکان گفتند: اگه خدا میخواست, نه ما و نه پدرانمون غیر از او را عبادت نمیکردیم و بی اجازه او چیزی رو تحریم نمیکردیم... قبلی های اینها هم همین کار ها رو میکردم. اما مگر پیامبر وظیفه ای غیر از انذارو هشدار داره...(نمیتونه مجبور کنه ایمان بیارید که یا سنگتون کنه...) (35)

- من این آیه های "سیروا فی الارض" رو خیلی دوست دارم.... خیلی... باید تجربه کنی تا بفهمی خدا چی میگه...(36)

- امام رضا (ع) : ما اهل ذکریم,از ما باید سوال شود... چی بپرسیم؟؟؟؟ از نشانه ها, از کتب آسمانی,از این قران... براشون بگو,شاید فکر کردند... (43)

- عذاب دنیا چطوری میاد؟ در زمین فرو میرود..., یا از جایی که انتظارش رو ندارند..., یا تو رفت و آمد..., یا آروم اروم و با هشدارهای تدریجی... (45-47)

- باز هم سایه... اینبار به راست و چپ حرکت میکنند و برای خدا سجده میکنند.............................................. (48)

- سجده میکنند: جنبندگان زمین, جنبندگان اسمان, ملائک...(49)

- باز ماجرای دعای در سختی و کفر در نعمت... ( 53-56)

- دختر ها برای خدا.....                 پسرها برای ما.....  (57)

- مژده فرزند دختر, پدر را تا حد مرگ خشمگین و منزوی میکرد ... (58-59)

- گر حکم کنند که مست گیرند... در شهر هر آنچه هست گیرند... (...)     اگر قرار بود خدا مردم رو بخاطر ظلمشون مجازات کنه که روی زمین جنبنده ای باقی نمیموند... اما مهلت دادیم... (61)

- شیر چطور تولید میشه؟؟؟(66)

- از خرما و انگر, میتونید ماده مست کننده بسازید,میتونید خوردنی خوب تهیه کنید... نشانه برای عاقل ها...(...) (67)

- خدا یه زنبور عسل وحی کرد...    عسل با رنگهای مختلف... نشانه برای اهل تفکر...(...) (68-69)

- آلزایمر... (70)

- خدا برخیادمها رو بر برخی برتری داد... پولدارها به فقیرها کمک نمیکنید؟؟؟؟؟ نعمت خدا رو انکار میکنید؟؟؟؟؟؟(71)

- همسر, فرزند, نوه...  کفران نعمت میکنید؟؟؟؟؟؟ (72)

- میگن, این آیه, درباره ظهوره... تو دعای الهی عزم البلاء هم هست... مثل چشم برهم زدنی یا حتی کمتر... (77)

- چه کسی پرنده ها رو تو آسمون نگه میداره؟؟؟ نشانه برای مومنان...(...) (79)

- تا حالا سه چیز داشتیم که خدا فرموده,نزد آنها آرامش داری... همسر,شب, خانه... (80)

- پوست و پشم و کرک و موی حیوانات, وسیله ای برای ساختن خانه و وسایل زندگی... (80)

- باز سایه... (امثال من به سایه گیر دادما...) براتون سایه آفریده... ,از کوهها سرپناه, لباس برای محافظت از گرما و سرما, نعمت تموم کرده... شاید تسلیم بشید...(81)

- نعمت خدا رو میشناسند... اما انکارش میکنند... اکثرا کافرند(کفران نعمت میکنند)... (83)

- هر امتی یه گواه از خودشون دارند(پیامبرشون) و تو بر همه اونها گواهی... (89)

- زنی که پشم را باز میکرد... بعد دوباره بهم میتابید... مثل عهد شکن... یاد مختار افتادم... واماندگان بعد از اینهمه جهاد... واااااااااااااااااای اصلا معنی این ایه توصیف اون لحظات ایناست... عجب......... (سوگندهاتون رو وسیله تقلب و خیانت میکنید, چون گروهی از گروه دیگه بیشتر (و قوی ترند...), خدا میخواد ازمایشتون کنه... (وای وای وای), روز قیامت حتما آنچه که سرش اختلاف داشتید رو براتون روشن میکنه...[گریه] خواهش میکنم معنی این چند ایه رو از روی قرآن بخونید... (92-96)

- اعوذ بالله من الشیطان الرجیم... (98)

- شیطان بر کسی که مومن باشه و به خدا توکل کنه,هیچ تسلطی نداره, تسلطش روی رفقاشه و اونهایی که مشرک هستند(شیطان شریک خدا!!!) (99-100)

- توضیح خدا درباره نسخ ایات... یعنی یه آیه ای دیگه اجرا نشه و به جایش یه آیه جدید که مطابق شرایط روزه اجرا بشه... (2-3 مورد داریم) (101)

- عرب... عجم... قرآن را یه ادم عجم به پیامبر یاد داده!!!!!!!!!!!!! نه این قران به زبان عربی واضحی است...(103)

- آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــِی الهی بمیرم... این ایه درباره عمارِ... وقتی مسلمانهای اولیه رو خیلی شکنجه میدادند و مامان و بابای او زیر شکنجه شهید شدند... او آنچه را که مشرکان میخواستند به زبان اورد... مسلمانها کلی کنایه بهش زدند... خبر به پیامبر رسید که عمار کافر شده... پیامبر گفتند,نه, من عمار رو میشناسم, از سر تا به پایش مملو از ایمانه و با گوشت و خونش آمیخته شده... کمی بعد عمار گریه کنان آمد... گفت که چی شده... پیامبر اشکهاشو پاک کردند و گفتند,اگه بازم تحت فشار قرارت دادند,باز هم به من توهین کن و بتهاشون رو به نیکی یاد کن... تا جونت رو نجات بدی...(پیامبر دیگه این رو نگفتند اما من میگم که,علی... در صفین بهت نیاز داره... باید حالا حالاها بمونی...) (106)

- باز هم مثالی از یک شهر بسیارآباد و پر نعمت که بخاطر کفران نعمت و اعمال بد, خدا لباس ترس و گرسنگی به آنها پوشانید... ببینید خدا از کلمه "لباس" استفاده کرده... یعنی بدبختی بهشون چسبیده بود... (112)

- اگه خدا رو میپرستید... از روزی های حلالش بخورید و شکر نعمت کنید...(114)

- بلاخره مردار و خون و گوشت خوک و انچه بی اسم خدا کشته شده... حرام شد... اما کسی که مجبور بشه, میتونه بخوره...(115)

- الکی واسه خدا حلال و حرام درست نکنید... (116)

- ابراهیم یک امت بود............ (120)

- با منطق و حرف خوب , راه خدا رو نشون بده... از یه راه نیکو با اونها بحث کن... خدا میدونی کی راه گم کرده و کی هدایت شده...(125)

- مجازات هم خواستید بکنید, به اندازه ای که بهتون ظلم شده مجازات کنید... تازه اگه صبر کنید براتون بهتره... (126)

- صبر کن, فقط بخاطر خدا صبر کن, غصه نخور, دلسرد نشو, از توطئه های آنها در تنگنا قرار نگیر...  خدا همراه با تقواها و نیکوکارانه...(128).


به به. بلاخره به روز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رسیدیم و چه خوب که جعه ست... میخوام امشب بعد از صلوات که میفرستید یه بخش از دعای افتتاح رو بنویسم... (کاملا اتفاقی به تازگی هم نوشته بودمش...)

خدایا، به تو شکایت می کنیم:

از نبود و فقدان پیامبرت. درود های "تو" بر او و فرزندانش..

و از غیبت امام مان.

و از زیادیِ دشمنان مان.

و کمی تعدادمان.

و غلبۀ روزگار و محیط برما. 

پس بر محمد(صلوات الله علیه و آله) و خانواده اش درود فرست.

پیروزی سریعی از جانب خود برما ارزانی دار، و در این امور یاری رسانمان باش.

با رفع رنج و سختی ها

با پیروزی با اقتدار و عزّت

با سلطنت به حق

با رحمتی که به لطفت شامل حال همۀ مان می کنی

و با لباس سلامتی که بر ما می پوشانی.

به حق رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.

 

خودم میدونم و اوی قیدار خان... که اونجا ها که تو پرانتز( ... ) گذاشته ام یعنی چی؟

و آنجا که روبروی هم مثل برادر...

چشمک...

90.5.22

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 53 سوره یوسف و سوره رعد و سوره ابراهیم


- بقیه داستان حضرت یوسف(ع): پادشاه گفت یوسف را نزد من آورید, من برای خزانه داری مورد اعتماد و دانا هستم,برادران میآیند ولی نمیشناسند, برادر دیگر کجاست؟ او را بیاورید, پول گندمها را از مخفیانه یه آنها برگرداند, پدر بگذار برادر را ببریم, نه,یک بار تجربه کرده ام... , باید قول بدهید, بروید ولی جلب توجه نکنید, برادر را در آغوش میفشارد..., ترفندی برای نگه داشتن برادر... جام را در بار او پنهان میکنند, برادرش هم دزد بوده... (چقدر دلش را میشکنند...), پدرش پیره یکی از ما رو نگه دار, برادر بزرگتر میگه من میمونم روم نمیشه برگردم, صبر و غصه پدر و سفید شدن چشمش از فراغ, برید و یوسف رو پیدا کنید,واااااااااااااای من عاشق این آیه ام..." یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر وجئنا ببضاعه مزجاه و اوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین..." ای عزیز به ما و خانوادمون سختی رسیده و سرمایه کمی هم اورده ایم به اندازه احسان خودت بر ما بیفزا و به ما لطف(تصدق)کن بدرستیکه خدا صدقه دهندگان رو دوست داره..., میدونید با یوسف و برادراش چکار کردید؟؟؟, نکنه تو یوسفی؟؟؟, بـله, شما رو بخشیدم, لباسم را برای پدر ببرید, بوی پیراهن از دور می آید, و خودش چشم را روشن و بینا میکند..., پدر ما را ببخش, آمدند نزد یوسف و پدر را سخت در آغوش گرفت, وارد مصر شوید, سجده, یادآوری نعمتهای خدا در طی این سالیان..., و تمام... حالا پیامبر, این ماجراها رو قبلا کسی با این جزئیات نمیدونست... (53-102)

- چقدر نشانه های خدا از جلوی چشماشون رد میشه و روشون رو از اونها برمیگردونن... (105)

- راه رو با بصیرت انتخاب کن نه از روی تقلید کورکورانه... (108)

- همه پیامبرها, شهری بوده اند.... یعنی متمدن... یعنی بیابونی نبودند و از پشت کوه اومده...[چشمک]  (109)

- برای عاقلها... تو این قصه ها... پر از عبرته.... برای عاقلها... (111)

                                                           

سوره رعد:

- آیات اول سوره, آخرِ درس توحید است از روی پدیده ها و البته کلی هم قوانین علمی ر ابیان میکند که قرنها بعد دانشمندان کشف میکنند... آسمان را بدون ستون برافراشت... جاذبه بین کرات... حرکت ماه و خورشید در مدار... کشیدگی زمین...  خروج زمین از آب...  زوجیت در میوه ها... نشانه هایی برای اهل تفکر...   قطعه های زمین... تکتونیک... اینهمه میوه ها و روییدنیهای مختلف, تک پایه و چند پایه... امکان پیوند گیاهی... همه از یک اب استفاده میکنند... بعضی گیاهان از بعضی برترند... نشانه هایی برای عاقلها... ... ... هر عبارتش اعجاز قرآنه... بینظیر و عظیم... میشه روی هر نعمت ساعتها و سالها فکر کرد... فکر کرد... فکر کنیم... (2- 4)

- خدا میدونه تمام موجودات مؤنث عالم که باردارند, چی تو شکمشونه... و آیا آنها زنده به دنیا میان یا مُرده... خدا اندازه همه چیز عالم رو میدونه... (89

- خدا برای هرچیزی یک سری نگهبان قرار داده که از جلو و پشت مواظب او باشند که اتفاقی براش نیفته... (119

- رعد و برق هم میترسونه و هم امید بخشه... (12)

- رعد و برق و همه ملائک از ترس قهر خدا,او را ستایش میکنند...(13)

- همه آنان که (موجودات صاحب شعور...) در اسمانها و زمین هستند همراه سایه هایشان هر صبح و شب با اشتیاق یا به اجبار به خدا سجده میکنند... (ظل: سایه..., اثری وجودی... نبود نور..., تسلیم تکوینی... نه نه نه  وااااااای مدتهاست این آیه ذهنم رو مشغول خودش کرده... تفاسیر جوابم رو نمیدهند... یه چیز دیگه است آیه... میخواد یه چیز دیگه بگه... نمیفهمم... ولی میدونم خیلی عمیقه خیلی...) (15)

- به به ایه زَبَد... من عاشق این ایه ام... باز خدا در قالب یک مثال کلی حرف مهم مهم زده... :     آبی از اسمان نازل میشه, هر رود و دره ای به اندازه خودش آب میگیره و سیلابی جریان پیدا میکنه..., روی این سیلاب کف درست میشه... ,مثل کفی که موقع ذوب فلزات روی ظرف قرار میگیره..., خدا مثال حق و باطل رو اینجوری میزنه..., بعد این کف کنار میره تا چیزی که برای مردم فایده داره روی زمین بمونه, خدا اینطوری مثال میزنه... (تمام عبارات ترجمه قرآن بود چیزی اضافه نکردم... حالا چیزی از مفهوم ایه متوجه شدید؟؟؟ کف که بره کنار چیزهای مفید باقی میمونه...) (17)

- توصیف پیمان شکنان و آنان که وفای به عهد با خدا میکنند...(20-25)

- الا بذکر الله تطمئن القلوب... (28)

- اگر با اعجاز قرآن, کوهها به حرکت بیان, زمین شکاف برداره, یا مرده حرف بزنه...., بازم ایمان نمیارن... (31)

- باز ماجرای سایه... ای خدا... سایه یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ... (رفتم سحری خوردم,فکر کردم سایه ها وجه الله اند... و پیوسته اند... قطع شدنی در کار نیست... زمین بی ولی خدا نمیمونه, هرگز... فکر کنم به نتیجه خوبی رسیدم خدایا ممنون باز هم منتظرم...) سایه ها تو بهشت دائمی اند... و این از نعمتهای بهشته... (35)

- همه پیامبران زن و بچه داشته اند و بی اذن خدا, معجزه ای نمی اوردند... (39)

- ما پیوسته از اطراف زمین کم میکنیم............ (روایات میگن, یعنی فقدان علما و دانشمندان و نیکان هر جامعه ای,کم شدن زمین است....) (41)

- خدا و کسی که علم کتاب نزد اوست... برای گواهی دادن به پیامبر بودن من, کافی هستند... (روایات میگن, کسی که علم کتاب نزد اوست, امیر المؤمنین و اولاد پاک ایشون علیهم السلام هستند...) (43)

 

سوره ابراهیم:

- هر پیامبری به زبون مردم قوم خودش صحبت میکرد... (4)

- موسی... روزهای خدا رو به یاد مردمت بیار... (ایام الله...) (5)

- چرا به خدا توکل نکنیم... او راه رو نشونمون داده...(12)

- گردنکشان لجباز... جرعه جرعه آب چرکین سرمیکشد ...  خودش هم تمایلی به آشامیدن آن ندارد... مرگ از هر سوی به سمت او میاید... اما نمیمیرد...(تا این عذاب تموم بشه...) تازه بعد از این عذاب شدیده شروع میشه... (پس تا حالا چی بود؟؟؟؟ پناه بر خدا...)  (17)

- اعمال نیک کافران مثل خاکستری است در مقابل باد گرفته باشی اون هم تو یه روز طوفانی... چی ازش میمونه؟؟؟؟؟ (18)

- وای وای وای وای باز حرف شیطون,همون آیه سختها... و این یکی چه دردناکه... شیطون وقتی ماجرا تموم شد... (حساب و کتاب)میگه, خدا به شما یه وعده راست داده بود, من هم بهتون یه وعده دادم که دروغ بود... من هیچ تسلطی به شما نداشتم... فقط صداتون کردم (به قول بچه ها, یه سوت زدم...) شما ها هم جواب دادید (بدو بدو امدید...) منو سرزنش نکنید, خودتون رو ملامت کنید... نه من الان میتونم به داد شماها برسم و نه شماها به داد من... من از این شرک شما بیزارم... (شراکت من با خدا!!!) حتما عذاب سختی برای ظالمان هست... (22)

- وااااااااااااااااااااای خدای من... آیه کلمه طیبه... باز خدا در یک مثال کلی حرفهای مهم میزنه... حالا بحث اینکه کلمه چیه... بماند... کلمه پاک خدا... شبیه یه درخت پاکه, که ریشه هاش ثابت و مستحکمه و شاخه هاش رو به آسمان... این درخت به اذن پروردگارش همیشه میوه میده... و خدا مثال میزنه شاید متذکر بشید...    کلمه پلید و خبیث... مثل درخت پلیدیه, که ریشه اش روی سطح زمین قرار داره و هیچ ثباتی نداره... ( اونقدر روایات درباره این آیه قشنگ و زیبا هستند که نمیشه ازشون گذشت... یکی از اونها اینه: امام صادق در کتاب کافی در تفسیر اینایه میفرمایند: پیامبر(ص),ریشه آن,    امیر المومنین(ع), شاخه اصلی آن,     امامان بعدی(ع), شاخه های فرعی ان,       علم امامان, میوه آن,      شیعیان, برگهای آن هستند..... با تولد هر فرد با ایمان یک برگ به این درخت اضافه میشود و بامرگ هر فرد با ایمان یک برگ از این درخت میافتد...........      یکی دیگه: امام صادق (ع): میوه همیشگی, علم امامان است که هر سال در هر منطقه به شما میرسد.........

آخری: شجره طیبه, امیر المومنین و حضرت زهرا و فرزندانشان هستند.... و شجره خبیثه, بنی امیه اند.... (24-26)

- خورشید و ماه در گردشی منظم حرکت میکنند...(33)

- به به... دعاهای معروف حضرت ابراهیم(ع): خدایا, این شهر را امن قرار بده , من و بچه هام رو از پرستش بتها حفظ کن, قلب مردم رو به سمت فرزندانم متمایل و علاقمند کن..........., آنها را از ثمرات... روزی ده , من و فرزندانم رو از برپادارندگان نماز قرار بده...., دعاهایم را مستجاب کن..., من و پدرو مادرم و همه مومنان رو در روز حساب و کتاب بیامرز... (میگن یک جلوه از استجابت این دعاهای حضرت ابراهیم, نماز ظهر عاشورای امام حسینه...  و  محبت اهل بیت که تو دل همه آدمهای پاک دنیا بدون توجه به دین و مذهب وجود داره...) (35-41)

- روزی که زمین و اسمانها به یه زمین و اسمون دیگه تبدیل میشن.... و در مقابل خدای یکتار مسلط, ظاهر میشن.... (48)

- اوضاع مجرمان در ان روز: در غل و زنجیر, با لباسهایی از قیر مذاب, صورتهای پوشیده از آتش... (تو دنیا اینطوری بوده اند ها... اونجا ولی حسش میکنند... پناه بر خدا...) (49-50)

- این یه اعلان عمومی برای همه مردمه, تا همه انذار شوند و بدانند که خدا معبود یکتاست و تا عاقلها پند گیرند... (52)

 

 

صلوات امروز هدیه میشود به... امام حسن ابن علی العسکری, روحی له الفداء[قلب]... علیه و علی آبائه و ابنه السلام...  [گل] (آقا جونم, خودتون میدونید پشت این سه نقطه ها چیه...)

  • narjes srt

سلام

من توی سالهایی بزرگ شده ام که واژه ی ترور, یکی از کلید واژه های جامعه اون روزها بود.
و بعدا جنگ هم به این وضع دامن زد و شدیدترش کرد.
روی که بدنیا آمدم، روز جنگ مسلحانه در تهران بود. روزی که هر مردی که ریش داشت رو با تیغ موکت بُری سر می بُریدند...
ده روزه بودم که پدرم غروب با شهید بهشتی  قرار ملاقات داشت و نزدیک ظهر حزب جمهوری رفت هوا...
یک ماهه بودم که رئیس جمهور و نخست وزیر کشته شدند.
خودم با چشمهای خودم تیکه های آدم رو روی درختهای دانشگاه تهران بعد از انفجار نماز جمعه دیدم...
دبستان میرفتم که توی همین خیابان مجاهدین اسلام روبروی مجلس، انوبوس شرکت واحد منفجر شد و مردم جزقاله شدند.
همیشه بهمون هشدار میدادند که اگه ساک یا چمدان بی صاحب دیدید اطلاع بدید.
توی مدرسه کلی مامان و باباهای همکلاسی هام رو منافقین کشته بودند به وضع های فجیع.
و و و...
اینها جدای خاطراتم از جنگه....
بعد ماجرای کشتار حاجی ها در مکه... که همکلاسی هایم که فرزند شهید بودند و به انتظار که مادرهاشون براشون از مکه عروسک سخنگو بیارن... با خبر بی مادر شدن مواجه شدند...
بعد ماجرای فجیع ناو وینسنس... و نقاشی  دردناکم که توی برنامه کودک نشون دادند...

من با تروریسم بزرگ شده ام.
اتفاق امروز* برای من اتفاق فجیعی نبود. گرچه به شدت دردناک بود. چون به هر حال امنتیتی که سالها عزیزان زیادی رو به پاش قربانی کرده بودیم در معرض نگاه بد قرار گرفته بود.
اما، نترسیدم. نمیترسم. گرچه که منتفرم که دوباره زبانم لال بخواد اون اتفاقها بیفته.
من قدر "وحدت" رو میدونم. اینو میدونم که مهمترین کاری که باید انجام بدیم اینه که نترسیم و دستهامون رو محکمتر به هم قفل کنیم و حواسمون رو خیلی بیشتر به اطرافمون جمع کنیم.
این روزها هم میگذره و یه روزی به اون لیست بالا اضافه ش خواهم کرد...
ولی آرزو میکنم که ریشه ترور و جنگ و کشتار بیگناهان از سراسر عالم خشک بشه و محو بشه.
آمی


اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا، صلواتک علیه و اله، و غیبه ولینا، و کثره عدونا، و قله عددنا و شده الفتن بنا، و تظاهر الزمان علینا، فصل علی محمد و اله و اعنا علی ذلک بفتح منک تعجله و بضر تکشفه و نصر تعزه و سلطان حق تظهره، و رحمه منک تجللناها و عافیه منک تلبسناها، برحمتک یا ارحم الراحمین.

بارالها ما به درگاه تو شکایت می کنیم از فقدان پیغمبرت و از غیبت امام ما و بسیاری دشمن ما و کمی عدد ما و فتنه های سخت بر ما و غلبه محیط روزگار بر ما پس درود بر محمد و آلش فرست و ما را در همه این امور یاری کن به فتح عاجلی از جانب خود و برطرف ساختن رنج و سختی و نصرت با اقتدار و عزت و سلطنت حقه که تو آشکار گردانی و رحمتی از توجهت که بر همه ما شامل گردد و لباس عافیت که ما را بپوشاند به حق رحمت نامنتهایت ای مهربانترین مهربانان عالم.
(فرازی از دعای افتتاح)


* امروز 96.3.17 چند فرد مسلح در ساختمان اداری مجاور مجلس و در محوطه بیرونی حرم امام، اقدام به تیراندازی کردند و تعدادی از هموطنان عزیزم رو کشتند یا مجروح کردند. خودشون هم یا تیر خوردند یا خودشون رو منفجر کردند.

نمیتونم از بین این عکسها انتخاب کنم... هممشششش مربوط به این پست هست. ممنونم "خبر آنلاین"
  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

ایات 6 تا آخر سوره هود و سوره یوسف تا آیه 52


- عرش خدا روی اب قرار داره تا شما را بیازماید که کدامتان عمل بهتری انجام میدهید... خوب از همین اول خدا یه تست هوش مطرح میکنه..., عرش روی آبه؟؟؟, آب یعنی چی؟؟؟, تازه این کار رو کرده برای اینکه ما رو بسنجه؟؟؟؟؟؟؟ بهش فکر کنید... (7)

- باز هم گلایه خدا از آدمها که وقتی دچار سختی میشن, با تمام وجود موحد میشن اما وقتی مشکلشون حل میشه, انگار نه انگار که خدایی هم هست... مگر کسانی که صبوری میکنند و کار خوب انجام میدهند... (8-11)

- نکنه بخاطر این حرفهایی که میزنند غصه بخوری... نه عزیـــزم, وظیفه تو فقط هشدار دادن به اونهاست... (12)

- یه آیه تهدی دیگه... اما اینبار برای 10 سوره مثل قران, اگه راست میگید, بسم لله... (13)

- داستان حضرت نوح(ع): تو که یه آدمی مثل ما, دور و وریاتم که یه مشت اراذلند, شماها برتری خاصی ندارید که بخوایید فرستاده خدا باشید..., من چیزی از شما نمیخوام, اینا رو هم از خودم نمیرونم..., ای نوح بحث و جدل بسه, این عذابی که وعدشو میدی بیار ببینیم چیه..., ای نوح اینا دیگه ایمان نمیارن, بخاطر کارهاشون نا امید نشو, جلوی چشم ما کشتی بساز..., دیگه هم با اینا حرف نزن, مدام رفتند و اومدن و تیکه انداختند..., امر که عذاب که آمد, اول آب از تنور جوشید..., سوار آن شوید به نام خدا روان میشود و متوقف میگردد (لفظ بسم الله), ارتفاع موج اندازه کوهها بود..., پسره رفته بالای بلندی فکر هم میکنه غرق نمیشه..., داشتند باهم حرف میزدند که یه موج میاد و ... , کل ماجرای پایان یافتن طوفان در 4 عبارت در حد بالای ادبی... , پسرم جزو اهل بیت من نبود؟؟؟؟؟؟؟, نه نبود.... ببخشید درباره چیزی که نمیدونستم سؤال کردم, اگر به من رحم نکنی و منو نیامرزی حتما از زیانکاران هستم ها...,بیایید پایین و خوش و خرم زندگی کنید..., پیامبر این جزئیات ماجرای نوح رو قبلا کسی نمیدونسته و من برای اولین بار به تو وحی کردم... (حضرت نوح 950 سال پیامبری کرد و در این مدت فقط 80 نفر به او ایمان آوردند....,یعنی حدودا هر 100 سال یک نفر... و تو این مدت نسلهای زیادی آمدند و رفتند همه کافر... و هرکاری هم کردند که نوح رو از سر راه بردارند... نشد...) (25-49)

- داستان حضرت هود(ع): برادرشان... اگر استغفار کنید و توبه نمایید, باران فراوان بر شما خواهد بارید و بر قدرت و توانتان خواهد افزود... (تأثیر گناهان بر وقوع بلاهای جوی و محیطی...), خدایان ما خُلِت کرده اند... (ببخشید اینطوری نوشتم ها, همینطوری گفته اند...) (51-60)

- داستان حضرت صالح(ع): برادرشان..., تو قبلا آدم خوب و مورد اعتماد و راستگویی بودی..., این ناقه خداست..., پِی اش کردند... (شتر را سر نمیبرند, از دور چیز تیزی به گردنش پرتاب میکنند, خون سریع میرود تا حیوان جان بدهد, به این نوع کشتن میگن,پِی...), سه روز مهلت برای توبه..., با صیحه طوری مردند که گویا هرگز نبودند... (61-68)

- داستان کوتاهی از حضرت ابراهیم(ع): فرستادگانی همراه با بشارت پیش ابراهیم امدند... سلام علیک کردند و نشستند... خیلی زود یه گوساله بریان سر سفره آورده شد... ابراهیم وقتی دید به غذا دست نمیزنند, ترسید... نکنه دشمن هستند, نباید تعارف رو رد میکردند..., گفتند نترس, ما فرستادگانی هستیم با دو مأموریت ,یکی برای عذاب قوم لوط, ساره انجا ایستاده بود و خندید, و دیگری برای مژده پسری به شما به نام اسحاق و بعد از او یعقوب..., ساره گفت مگه ممکنه؟, گفتند از کار خدا و رحمت و برکتی که به خانواده شمات داده,تعجب میکنی؟, وقتی ترس ابراهیم ریخت, شروع کرد با فرشته ها درباره قوم لوط بحث کردن, آخه ابراهیم خیلی صبور و دلسوز و بازگشت کننده به سوی خدایش بود..., ابراهیم, کوتاه بیا, امر عذاب حتمی انها صادر شده... (69-76)

- داستان حضرت لوط(ع): وقتی فرستاده ها پیش لوط آمدند, خیلی غصه خورد و (پیش خودش گفت) امروز چه روز سختیه..., قومش به سمت مهمونها حمله ور شدند, لوط اومد جلو و گفت تورو خدا آبرومو نبرید, بیایید این دختران من رو بگیرید, بین شما یه جَوون مرد نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟ , قومش گفتند ما هیچ میلی به دخترای تو نداریم, خودت خوب میدونی ما چی میخواهیم..., لوط با غصه فراوون گفت, کاش یه قدرتی داشتم یا پناهگاه محکمی بود که بهش پناه ببرم... (امام صادق (ع) میفرمایند: منظور لوط از "قوۀ" , حضرت صاحب الزمان (عج) و از "رکن شدید" , 313 نفر یاران ایشونه...., لوط برای ظهور دعا کرده.... ,آرزو کرده که کاش کمک و یاری داشت..., الهی بمیرم... من هروقت این ایات رو میخونم, خیلی خیلی دلم میگیره... ترس از آبروریزی برای یه آدم محترم خیلی سخته چه برسه که با مهمون غریبه و یه همچین ماجرایی باشه... لوط خیلی دلش شکسته خیلی... تصورش هم سخته... ... ... ), فرشته ها بلاخره خودشون رو معرفی میکنند, , خودت و خانوادت غیر از همسرت ( بنابر روایات, همسر لوط خودش هرگز الوده و ناپاک نبوده و فقط بخاطر همکاری شدید با گناهکاران شهر عذاب شده) , شب حرکت کنید و این شهر رو ترک کنید که وعده عذاب آنها صبحه.... و صبح چه نزدیکه...................., زیر ورو شدند..., با سنگهای نشاندار... (سجیل یعنی گِل خشک شده, میگن از دو کلمه فارسیِ سنگ+ گِل گرفته شده که باهم جمع شده و عربی شده اند...)) (یکی از بچه ها پرسیده بود چرا به قوم لوط مسرف میگن؟ تفاسیر میگن چون از نعمتی که خدا به بشر داده درست استفاده نکردند و میل طبیعیشون رو از راه درست خودش منحرف کردند و زیاده روی کردند...) (77-83)

- داستان حضرت شعیب(ع): انحرافات اقتصادی..., (بلاخره دوباره رسیدم سر بقیه الله...) سرمایه حلالی که خداوند برایتان باقی گذاشته,براتون بهتره, به شرطی که مومن باشید... روایتِ تفسیرِ عبارتِ بقیه الله به وجود مبارک حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از امام باقر  و سایر امامان (علیهم السلام)نقل شده است که اولین جمله پس از قیام ایشون, این ایه است و همه مردم هم با عبارت "السلام علیک یا بفیه الله فی ارضه" به ایشان سلام میکنند... (پاسخ کامل و کافی بود؟؟؟ فکر کنم به 4 ساعت تاخیر می ارزید...[لبخند]) , نمازت بهت دستور داده بیای ما رو منع کنی؟,هشدار عذاب اقوام گذشته,به خصوص قوم لوط که خیلی با شما فاصله زمانی ندارند..., ما نمیفهمیم تو چی میگی..., اگه قبیله قدرتمندت نبودند, حتما تا حالا سنگسارت کرده بودیم,در میان ما احترامی نداری..., ارزش خدا بیشتره یا قبیله من؟؟؟, عذابشون بسیار شبیه عذاب قوم لوط بود... وجه مشترک... اسراف... (84-95)

- داستان خیلی مختصری از حضرت موسی(ع): فرعون روز قیامت جلو میره و پیروانش پشت سرش وارد جهنم میشوند... (96-99)

- همه این اقوامی که گفتیم... خودشون به خودشون ظلم کردند... ما ظالم نیستیم... (101)

- تا اسمان و زمین هست.... انسانهای سعادتمند دو بهشت هستند... (این بین اعراب یه اصطلاحه, یعنی همیشه...) (108)

- (از ابن عباس روایتی هست که میگه, این ایه سخت ترین آیه برای پیامبر بود و بعد از نزول آن موی ایشون به سرعت سفید شد... میگن هرگز بعد از نزول این ایه نخندید) : ای پیامبر و آنان که از تو تبعیت میکنند,استقامت کنید در انچه به آن امر شده اید و سرکشی نکنید... ... ... خدا کارایی رو که انجام میدید, میبینه... بار خیلی سنگینی روی دوش پیامبر گذاشته شد... (112)

- وقت نماز صبح و مغرب و عشاء... (114)

- خدا آدمها رو فقط بخاطر محبت و رحمت خودش افریده... (یه شعری هست که این مضمون رو داره... , دوستان ادیب به داد برسید... [چشمک]) (119)

- ما اینهمه داستان برای تو تعریف میکنیم تا دلت گرم بشه و برای مومنین هم تذکر ویادآوری باشه... (120)

 

 

سوره یوسف(ع)

- ما بهترین قصه ها را توسط وحی برایت تعریف میکنیم, تو قبلا اونها رو نمیدونستی... (3)

- آغاز داستان حضرت یوسف(ع)... خواب خورشید و ماه و یازده ستاره,(خوابتون رو برای هرکسی تعریف نکنید... از روی خواب, نعمت فراوانی که به او داده خواهد شد معلوم شد...) , چرا خدا میگه, در داستان یوسف و برادراش نشانه هایی برای سؤال کنندگان هست؟؟؟؟؟ حسادت, نقشه برای نابودی, به چاه بیندازید,درخواست از پدر, میترسم, در چاه انداختند (خدا به یوسف میگه, اونها رو از عاقبت کارشون آگاه کن, نمیفهمن دارن چکار میکنن...) , پیراهن خونی, یوسف را کاروانیان میبرند, عزیز مصر میخرد (معرفی پله پله خانواده عزیز مصر اول هیچ اسمی نمیاد و اشاره به موقعیت خانوادگی میشه), به سن رشد که رسید به او حکمت و علم اموختیم, ماجرای همسر عزیز و یوسف... ریتم آیات و وزن اونها فوق العاده بی نظیره... البته مواظبه که دچار هیجان اضافی هم نشی و فقط از قصه حیا و تقوا لذت ببری..., عبارت (همّ بها... یعنی یوسف هم میل کرد... امکا بلافاصله خدا میگه ,اگه برهان روشن پروردگارش را نمیدید... میگن این برهان همون ماجرای پوشاندن روی بتِ حاضر در اتاق بوده... خدا که حاضر است و میبیند..., فرار, پاره شدن لباس از پشت, مواجه با عزیز,اصرار و انکار, شهادت شاهد,یوسف ماجرا را به کسی نگو, خاله زنک بازی زنان شهر,ماجرای ترنج و چاقو, درخواست مجدد و تهدید به زندان, زندان بهتره..., ماجراهای دو مرد زندانی, اعلام پیامبری برای زندانیان, مرا نزد پادشاه یاد کن...( روایتی از امام صادق(ع) هست که قرار بود یوسف همون موقع آزاد بشه اما بخاطر این حرف خدا هفت سال به زندانش اضافه کرد... چرا به خدا نگفتی؟), خواب پادشاه, معبرین را بیاورید, خواب پرشان بوده, یادش آمد..., بیا خواب را تعبیر کن, تعبیر خواب,خودت بیا, نمیام, برو بپرس چرا به زندان افتاده ام, از زنها بپرسید...,اعتراف به پاکی یوسف و گناه خودش... (بقیش جزءبعد...) (4-52)  

 

 

هدیه امروز صلواتی است به پدر بزرگ مهربان..., غیر از علاقه خصوصی ای که به ایشون دارم, خیلی بهشون مدیون هستیم خیلی. حتی اگر تنها کارشون روایت زیارت جامعه باشه... پس صلوات میفرستیم بر حضرت علی بن محمد امام هادی علیه و علی ابائه و ابنائه السلام. آخرین علیّ اهل بیت...[قلب][گل]

  • narjes srt

سلام

دنبال یه راه حل میگردم.

دنبال یه جواب محکم و روشن

باید غیر مستقیم اما به شدت واضح و مشخص حرفم رو بهشون بزنم

خدایا کمکم کن و یه راهی جلوی پایم بذار


پی نوشت:

بلاخره نوبت به من رسید برای وویس چت. و من... لال شده ام!


  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

(بسم الله ندارد...)

آیات 94 تا انتهای سوره توبه و سوره یونس و سوره هود تا آیه 5


- خدا به پیامبر میفرماید که به  آنها که نرفتند جهاد و الکی بهانه آوردند بگه, بهانه بی خودی نیارید, خدا واقعیت شما رو به ما خبرداده که تو دلتون در واقیعت چه خبره... بعد آیه بعد, خبر خدا رو میگه. (94-96)

- اعراب بادیه نشین, از لحاظ کفر و نفاق و بی توجهی به حدود خدا به خاطر جهل عمیق, خیلی شدیدتر از بقیه هستند... برخی از اونها فکر میکنند حالا که مثلا به اسلام یه کمکی کرده اند, چه ضرر بزرگی بهشون خورده و مدام براتونآرزوی شر میکنند... اما بعضیاشونم هستند که به خدا و روز قیامت ایمان واقعی آورده اند و آنچه رو که انفاق میکنندوسیله ای برای نزدیکی به خدا می شمارند و جلب دعای خیر پیامبر, به زودی اونها رو در رحمت خودمون وارد میکنیم... (97-99)

- بعضی از شهریها(اهل مدینه) هم منافقند ها... خیلی هم سرسختند, شماها نمیشناسیدشون, اما ما خوب میشناسیمشون... دوبار تو دنیا,عذابشون میدیم, بعد هم قیامت که... وای وای وای... (101-102)

- بعضی های دیگه هم هستند که قاطی دارند, یه ذره کار خوب, یه ذره کار بد... امید است که خدا اونها رو هم ببخشه... (خدا میشه ما رو هم ببخشی...) خدا آمرزنده و مهربونه...  حالا پیامبر, از این گروه, صدقه بگیر , با این کار پاک میشن... بعد دعاشون کن... دعای تو دلشون رو اروم میکنه... خدا هم, هم میشنوه و هم میدونه.... (عجب ایه ای بود... صدقه میدم؟؟؟ پاک میشم؟؟؟ پیامبر برام دعا میکنه؟؟؟؟ دلم اروم میشه؟؟؟؟ خدایا تو کمک کن, همه اینها میشه, میشه...)(103) (شان نزول این آیات درباره ابو لبابه است... انشاالله همه قسمتون بشه مدینه,مسجد النبی پشت ستون توبه یا ابولبابه نماز بخونیم...)

- نمیدونید خداست که توبه ها و صدقات رو قبول میکنه؟؟؟؟؟؟ خدا خیلی توبه پذیره خیلی مهربونه... (104)

- (یه چیز دیگه رو هم بدونید...) هرکاری رو که انجام میدید, خدا میبینه, پیامبر هم میبینه, مومنان هم میبینند... (مومنان کی هستند؟؟؟ عمده روایات میگن, ائمه علیهم السلام. اینکه هر روز و هفته ای چندبار تمام اعمال به آنان عرضه میشود را حتما شنیده اید... پناه برخدا...) بعد روز قیامت خودتون هم همه کارهاتون رو مشاهده خواهید کرد...  (105)

- آیه مسجد ضرار... مسجدی که با نیت ضرر زدن به اسلام و ایجاد کفر و تفرقه بین مسلمونها  و کمینگاهی برای دشمنان خدا و پیامبر ساخته شد ولی در ظاهر قسم میخوردند که نیتمان فقط خیر بوده, خدا که میدونه دارید مثل ... دروغ میگید... حالا دستور به پیامبر, هرگز در آن قدم نگذار... یه مسجد دیگه هست که پایه هایش بر روی ایمان و ترس از خدا ساخته شد و آدمهایی درونش هستند که آرزو میکنند پاک شوند,خدا هم پاکان رو دوست داره... حالا این مسجد بهتره یا اون یکی که لب پرتگاه جهنم ساخته شده؟؟؟ این منافق ها بخاطر کاری کردند تا ابد تو شک و حیرت میمونند تا مرگشون فرا برسه... وای وای وای پناه برخدا...   ( 107-110)

- خرید و فروشی بسیار پر منفعت... جان و مالِت رو بفروش به خدا, بهشت بخر... این وعده حقیست که خدا داده, تو تورات و انجیل و قرآن هم اومده... (آیات مشترک) کی از خدا بیشتر به عهدهاش وفا میکنه؟  بشارت باد بر شما, به این معامله, این رستگاریِ بسیار بزرگیست... ( می ارزه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) ( 111)

- مومنان نباید برای مشرکان حتی اگر از خویشاوندانشان باشند... طلب مغفرت کنند... ابراهیم هم که برای عمویش دعا کرد, بخاطر این بود که بهش قول داده بود, اما تا فهمید درست بشو نیست و دشمن خداست, ازش تبری جست ... آخه ابراهیم خیلی صبور و خداترس بود... (113-114)

- تو این ایه دوبار عبارت " تاب الله" و "تاب علیهم" اومده... یعنی خدا توبه کرد. خدا توبه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی چی؟ خب میگم... صبر کنید... اولی بیان لطف خداست, خدا لطف کرد به پیامبر و مهاجر و انصار که همراهش بودند در ساعتهای سخت جنگ تبوک... نزدیک بود (بخاطر فشار شدید) برخی از اونها دلشون بلغزه و فرار کنند. بعد خدا انها را آمرزید... چون بهشون خیلی لطف و محبت داره. اول با لطفش از لغزش حفظشون کرد, بعد هم امرزیدشون... چون دوسشون داره... (117)

- اهل مدینه و اعراب بادیه, حق ندارند از دستور پیامبر سرپیچی کنند, حق هم ندارند برخلاف میل او به میل خودشون رفتار کنند.  دربرابرش, بخاطر هر رنج و تشنگی وخستگی و گرسنگی و هر قدمی که برداشتند که دشمن رو عصبانی کرد و هر ضربه و صدمه ای که از دشمن خوردند و هر مالی رو که کم یا زیاد بخشیدند و در راه خدا, هر راهی رو که پیمودند ...  همه اینها ثبت میشه, همه اینها براشون عمل صالح حساب میشه... خدا که اجر احسان کننده ها رو ضایع نمیکنه... تازه اجر اضافه هم میده...  الهی قربونت برم... مهربون خدا...[قلب] (قلبم الان داره تو حلقم میزنه...)  (120-121)

- این ایه خیلی باحاله, یه بنده خدایی میگفت اسم این ایه اینه: ممنوعیت خدمت مقدس سربازی برای طلاب و روحانیان...  فرمان جهاد که اومد, همه بلند نشید برید. از هر طائفه ای یه عده بروند جنگ و یه عده بمانند و فقیه شوند تا وقتی رفقاشون برگشتند, علمشون رو به آنها اموزش بدهند. تا همه از نافرمانی خدا و رسولش حذر کنند...  (122)

- آموزش تاکتیک فرماندهی جنگ: آی مسلمانها, با دشمنانی که به شما نزدیکترند, اول بجنگید تا به قدرت شما پی ببرند و بدونید که خدا با متقین است... ( خطر دشمنی که از نظر موقعیت جغرافیایی نزدیکتره طبیعتا بیشتر از دشمن دورتر است... و این دستور خداست...) (123)

- عکس العمل دو گروه مثلا مسلمان مقابل شنیدن ایات قران: میپرسند, این آیه چیزی به ایمان هیچ کسی افزوده؟؟؟  1- مومنان واقعی, با شنیدن ایات قرآن, هم به ایمانشان افزوده شده و هم بشارت گرفته اند   2- کسانیکه تو قلبشون مرض دارند... (تو جزء یک گفتم که این مرض شک و شبهه است که وقتی بدخیم و مزمن شود به نفاق تبدیل میشود و چه عوارضی هم بر بدن و روح میگذارد...) با شنیدن ایات قرآن, به خباثتهای قبلیشون اضافه میشه و میمیرند در حالیکه کافر هستند...  (125)

- یه ایه فوق العاده مهم و قابل توجه... نمیبینند در هر سال یکی دوبار, آزمایششون میکنیم... سالی یکی دوبار... اما باز هم توبه نمیکنند و متذکر نمیشوند... (126)

- به به... براتون از خودتون یه پیامبر فرستادیم که فقر و فلاکت و پریشانی و جهل شما, خیلی برایش سخته... و برای ایجاد اسایش و آرامش و نجات شما, خیلی حریصه.... و برای مومنان خیلی مهربون و دلسوزه... (صفت خدا, برای پیامبر استفاده شده... رئوف و رحیم... در حد خدا... ... ... )[قلب] (128)

دیدید سوره ای که با کلمه بیزاری تموم شده بود با رحم و مهربانی تموم شد...

 

 

سوره یونس

بسم الله الرحمن الرحیم

- برای ماه منزلگاه های قراردادیم که حساب سال و ماهتون رو بدست بیاورید... (بخوام الان توضیحات نجومی این آیه رو بدم باید تا ظهر حرف بزنم... پس میگذرم... با اجازه... شاید هم تو ایات دیگه توضیح دادم...) (5)

- در تفاوت میان شب و روز و انچه که خدا در آسمانها و زمین خلق کرده... (پر از) نشانه هایست برای آدمهایی که اهل تقوا باشند) (6)

- وقتی به آدمیزاد یه رنج و سختی ای میرسه, در حالت نشسته و خوابیده و ایستاده, خدا را میخواند, اما... وقتی مشکلش رو حل کردیم... میره... انگار نه انگار که ما را برای دفع ضررش صدا کرده بود... (12)

- مشرکان, بهانه میارن که اگه تو واقعا پیامبری, یه قرآن دیگه برای ما بیار یا این رو تغییر بده!!!! پیامبر میگن, من که نمیتونم خودم قرآن رو عوض کنم, من همونی رو میخونم که بهم وحی میشه, من از سرکشی امر پروردگارم میترسم... اگه خدا نمیخواست, من این آیات رو برای شما نمیخوندم و شما رو با واقعیاتش اشنا نمیکردم... عقلتون رو بکار بیندازید... مگه من سالها میان شماها زندگی نکردم؟؟؟؟؟ (15-16)

- خدا همه مردم رو در یک امت آفرید,  ولی خودشون باهم به اختلاف افتادند و هزار و یک فرقه شدند...  (19)

- خداست که شما رو در خشکی و دریا حرکت میده... میشینید تو کشتی و یه باد اروم میوزه و شما به آرامی حرکت میکنید و خیلی هم ذوق میکنید... اما یهو یه باد شدید میاد و امواج,کشتی رو از هر طرف میکوبند و شما احساس میکنید همین الانه که بمیرید... بعد با تمام خلوص نیت خدا رو صدا میزنید که اگر ما رو نجات بدی, حتما شکر گذارت خواهیم شد... (نوکریتو میکنم خدا...)... بعد از اینکه نجاتشون دادیم, پاشون که یه زمین سفت رسید, شروع میکنند به ظلم و ستمگری... بابا آدمها, برای مال دنیا به خودتون ظلم میکنید, بعدا میایید پیش ما و باخبرتون میکنیم از کارهایی که انجام دادید... (23)

- یک مثال برای بیان فانی بودن دنیا: مثل بارانی که همه زمین را متنعم میکند و ناگهان با یک فرمان خدا, این همه ابادی و خوشی از بین میره,انگار که هیچوقت نبوده... (24)

- روی چهره ادمهای نیکوکار هیچ گرد خجالت و ذلتی نمیشینه اما روی چهره بدکارها, ابری ظلمانی قرار گرفته که سیاهشون کرده... (26-27)

- اکثر ادمها از گمان باطل و خیالات و موهومات تبعیت میکنند در حالیکه این چیزها, کسی رو از حق بی نیاز نمیکنه... (36)

- دومین آیه تهدی است (اولیش تو جزء یک است) تهدی یعنی به مبارزه طلبیدن خدا, میگید این دروغه؟؟؟ خوب یه سوره مثل اینها بیارید... (38)

- بعضی از اینهایی که به تو نگاه میکنند و به تو گوش میکنند, در واقع کر و کورند... تو میتونی به یه ناشنوا حرفی رو بفهمونی یا یا نابینا رو هدایت کنی؟؟؟ (نمیشه دیگه... پس خودت رو ازار نده...) ما که به اینها ظلم نمیکنیم, اینها خودشون به خودشون ظلم میکنند... (42-44)

- روزی که همه در محشر جمع میشوند, میگنع انگار یک ساعت از روز رو تو دنیا بودیم... اونجا همدیگه رو میشناسند... (45)

- با فضل و رحمت خدا, خوشحال باشید... (قران مایه آرامش و شادی قلب میشه...) (58)

- اشاره ظریف خدا به ذرات ریز عالم که هنوز ناشناخته اند... کوچکتر از کوارکها و نوترینوها حتی... (61)

- یه نکته مهم دیگه هم در بسیاری ایات قرآن اینست که خدا از ساکنان یا موجودات در اسمانها صحبت میکنه. که لزوما ملائک نیستند... مثل آیه 66)

- اشاره ای بسیار کم و گذرا به داستان حضرت نوح (ع)  (471-73)

- اشاره ای به داستان حضرت موسی (ع) بیشتر بخشی که مربوط به مبارزه با فرعون است... خدا به موسی و هارون دستور میده, خانه هایتان را قبله کنید... یعنی محل عبادت, معبد... نماز برپا دارید... تا وقتی از رود عبور میکنند... فرعون داره غرق میشه, جیغ و داد میکنه, ایمان آوردم, ایمان آوردم که خدایی نیست جز کسی که بنی اسرائیل به آن ایمان آوردند و من از تسلیم شدگان هستم...   اِاِاِاِ..., الان که داری میمیری؟؟؟... اما بدن بی جانت رو از آب بیرون می اندازیم که نشانه ای بشه برای غفلت زده ها... (75-93)

- هر کس درباره آنچه به تو نازل میشود, شک داره... بره از علمای اهل کتاب بپرسه... (اونها خواهند گفت که) تو برحقی و به او شک نکنید... (94)

- تنها قومی که به موقع توبه کردند و عذاب خوار کننده رو از رویشان برداشتیم... قوم یونس بودند... (98)

- نجات اهل ایمان, وظیفه ایست که خدا برای خود واجب کرده... (103)

 

سوره هود

- بدونید, اونهایی که سرشون رو انداختند پایین و لباسهاشون رو کشیدند روی سرشون, تا خودشون رو پنهان کنند,خدا آنچه رو که مخفی یا آشکار میکنند رو میدونه... خدا به اسرار دلها آگاهه... (5)



خب, هدیه امروز, صلواته به میوه دل امام رضا جونم... جوانترین امام, که الهی من قربونشون برم... [قلب] حضرت جواد الائمه, محمدبن علی علیه و علی آبائه و ابنائه السلام...  [گل]

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

ایات 41 سوره انفال تا انتها و سوره توبه تا آیه 93


- آیه خمس. هر غنیمت و فایده ای که به شما برسد, 1/5 آن برای خدا و پیامبرش و خویشاوندان و ایتام و فقیران و در راه ماندگان است, اگه به خدا و انچه که در روز جنگ بدر بر بنده مان نازل کردیم ,ایمان دارید. (41)

- توضیح موقعیت جغرافیایی محل جنگ بدر... (42)

- یکی از الطاف خدا در جنگ بدر (قبلا هم گفته بودم) کم نشان دادن شپاه دشمن در چشم مسلمانان و زیاد نشان دادن مسلمانان در چشم کفار بود... (44- 43)

- خدا توسط پیامبر یه دستورات تکنیک جنگی و راهکارهایی برای افزایش روحیه هم به مسلمانها میده, مثلا دندونهاتون رو روی هم محکم فشار بدید, یا یک لحظه از ذکر گفتن غافل نشید, یا با هم درگیر نشید, صبر پیشه کنید و ... (45-46)

- تو تفاسیر میگن, شیطان به صورتی پیرمردی بر سران کفار ظاهر شد و به شدت بهشون روحیه داد... اما وقتی شکست خوردند, گفت, من از شماها بیزارم, من یه چیزهایی رو میدونم که شما ها نمیدونید (قدرت ملائک برای انجام برخی کارها) من از خدا میترسم, عذاب خدا خیلی سخته... (48)

- تو جزء قبل بدترین موجود رو معرفی کردیم, حالا برای همون توضیح, کافرانی که ایمان نمی آورند... ( یکی از منابع کفر, کفران نعمتهای خدا رو کردنه, حالا پناه بر خدا, نکنه که من جزو بدترین موجودات خلقت باشم...) (55)

- بچه هایی که متولد اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 باشن, به شدت این ایه براشون خاطره انگیزه. خواهشا سیاسیش نکنید, تو همون حال و هوای جنگ و برنامه تلویزیون بخونید... روی تیتراژ و پرچم یه گروهی بود... (کشتم خودمو که اسم نیارم ولی دقیق توضیح بدم, گرفتید مطلبو؟) و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه... یعنی, هرطوری که میتونی, با هرچی که دم دستته, با هرچی داری, هرجور بلدی, (جهادگران) رو کمک کنید... امروزه روز, رسانه هم خوب چیزیه ها, حتی فیس بوک و حتی تر, یه پوستر, یه شعر, یه موسیقی, یا یه ... ( 60)

- وقتی دشمن دست دوستی و صلح دراز کرد, تو هم با توکل به خدا,  دست دراز کن... (61)

- خدا یه جوری بین قلبهای مومنان رفاقت قرار داده, که تو ای پیامبر, حتی با تمام ثروتهای روی زمین هم نمیتونستی اون رو بوجود بیاری... (63)

- پیامبر, اونها رو برای جهاد تشویق و تحریک کن... اگه 20 نفر جنگجوی صبور باشید, میتونید بر 200 نفر پیروز بشید و اگر 100 تا باشید, بر 1000 نفر پیروز میشید... اگه صبور باشید... (65)


- اما الان, خدا بهتون تخفیف داده, فهمیده, ایمانهاتون ضعیف شده, برای همین اگر الان 100 نفر جنگجوی صبور باشید, بر 200 نفر پیروز میشوید و اگر 1000 نفر باشید, بر 2000 نفر پیروز میشوید, به اذن خدا. خدا با ادم صبورهاست... ( به اعداد دقت کردید؟ جمعیت کم, ایمان قوی تری دارند و کمک خاص تری (10 برابر)رو دریافت میکنند...) (65-66)

- صفحه آخر سوره انفال, همش وعده های خوب خوب به مهاجر و انصار و جهادگران است... (72-75)

 

 

سوره توبه

بسم الله ندارد... میدونید چرا؟؟؟ دو نظر است, اولی میگه, چون با آیات خشم و تهدید علیه کفار شروع میشه دلیلی نداشت خداومند رحم و مهربانیش را ذکر کند...  و دومی میگه, این سوره ادامه سوره انفال است و با همان بسم الله سوره قبلی خوانده میشود ( چون مضمون ایات بسیار شبیه هم هستند...)

- بیزاری جست خدا و پیامبرش از کسانی از مشرکین که پیمان بسته بودند ( و شکستند). 4 ماه مهلت دارند تا از مکه خارج شوند. این مسأله در روز حج اکبر (روز عرفه یا عید قربان) به مشرکین اعلام شد. اگر مسلمان بشوید برای خودتون بهتره... با کسانیکه عهد نشکسته اند, کاری نداریم, مهلت هم که تموم بشه, مشرکین رو هرجا پیدا کردید, بکشید. حالا اگر یکی از مشرکین ازتون وقت خواست که درباره اسلام تحقیق کنه, بهش وقت بدید (1-6)

- چطوری میشه با این بدقولها, وفای به عهد کرد, درحالیکه اگه زورشون و دستشون بهتون برسه, مراعات هیچی رو نمیکنند (8)

- لازم نکرده مشرکانی که به شرک خود شهادت میدهند, مساجد رو تعمیر کنند... این کارِ افراد مومن به خدا و روز قیامت و نمازخون و اهل پرداخت زکات که از کسی غیر از خدا نمیترسد, است... ( ببخشید یه سوال, مسجد النبی به خصوص و سایر مساجد مهم دو شهر مکه و مدینه رو عموما و مسجد الحرام رو... چه کسی عمارت کرده؟؟؟؟ مستندش رو سالها قبل دیدید؟؟؟این گنبد در سوئیس, این لوستر در چک, این سنگ در ایتالیا, این خط در آمریکا, این فلان در بهمان جا و و و معمارها همه خارجی و حتی مسیحی , که چون اجازه ورود به شهر رو نداشتند, نقشه ها و ابزار ساخته شده رو می فرستادند, بعد نصابهای مسلمان نصب میکردند... الان که دیگه هیچییییییییییییییییییییی... اه) به اونها گیر ندیم, متولیان مساجد خودمون چندتاشون این خصوصیات رو دارند, به خصوص اخریشو... (17-18)

- اگر پدرانتون, پسرانتون, برادرانتون, همسرانتون, فامیلتون, اموالی که جمع کردید, تجارتی که از کسادیش نگرانید, خونه هاتون که داخلش خوش گذروندید... براتون از خدا و رسولش و جهاد در راه او محبوبتر باشه... منتظر عذاب خدا باشید... ... ... (24)

- خدا خیلی اوقات و روز جنگ حنین کمکتون کرد, وقتی که زیادی جمعیتتون, باعث تعجبتون شد... اما عرصه که تنگ شد, همه فرار کردند... چند نفر معدود ماندند, اما خدا اول دل آنها رو آروم کرد و بعد لشکریان فرشتگان رو فرستاد تا کافران رو عذاب کنند... (26)

- مشرکان نجس هستند, بعد از این سال دیگه حق ورود به مسجد الحرام رو ندارند (28)

- یهود میگن, عُزیر پسر خداست...      نصاری میگن, مسیح پسر خداست.... (30)

- میخوان نور خدا رو با دهنهاشون (با فوت) خاموش کنند... (32)

- کسانیکه گنجینه های طلا و نقره ذخیره میکنند و انفاق نمیکنند رو به عذاب دردناک بشارت بده... یه روزی با همین سکه ها که خوب تو آتیش گداخته شده اند, پیشانی ها و پهلوها و پشت اونها رو داغ میکنند... (34-35)

- تعداد ماههای سال نزد خدا 12 ماه است از روی که آسمانها و زمین را خلق کرد, بین اونها 4 ماه حرام هستند, در این ماهها طلم نکنید, این دستور محکمو پابرجای خداست... ( خوب من یه تفسیر فوق العاده بی نظیر درباره این ایه خوندم که هوش از کله ام برده... الان سندش دم دستم نیست, اما پیدا خواهم کرد... الان نمیدونم از کدوم امام روایت شده: 12 ماه, 12 امام هستند و 4 ماه حرام, 4 علیّ اهل بیت... علی بن ابیطالب, علی بن حسین, علی بن موسی و علی بن محمد... علیهم السلام. چون اسم انها, تنها اسمی است که خودِخودِخودِخودِ اسم خداست و هیچ مشتقی از آن نشده... الهی من قربونتون برم... [قلب]) (36)

- زمان جاهلیت هروقت میدیدند, لازمه جنگ کنند یا بهش ادامه بدهند, ماههای حرام رو برای خودشون جابجا میکردند...!!! خدا بدجور دعواشون میکنه (37)

- آی مومنان, چتون شده که بهتون گفتند, بی معطلی در راه خدا برای جهاد از شهرتون خارج بشوید, به زمین چسبیدید... زندگی دنیا رو بیشتر از حیات ابدی آخرت دوست دارید؟؟؟ (38)

- ماجرای فرار از مکه به سمت مدینه (هجرت) و پناه گرفتن در غار ثور به همراهی ابوبکر... و یاری رسانیهای خاص خدا به پیامبر... (40)

- پیامبر اگه بهشون بگی, بیایید باهم یه سفر ِ تفریحی بریم... همشون پایه اند... اما برای جهاد, چه بهانه هایی که نمیارن... قسم هم میخورند که نمیتونیم بیاییم (42)

- (چه بهتر که) منافقان باهاتون برای جهاد نیومدن, اومدنشون همش ضرر بود...  (47)

- برخی از نشانه های منافق: کافر به خدا و پیامبرش (با معنی کافر بالا بخونید,کفران نعمت) , کسالت در نماز, انفاق بی میل و به سختی... (54)

- اینهمه مال و فرزند اونها تو را به تعجب نیندازد... میخواهیم اونها رو با این چیزها تو دنیا عذاب کنیم و در حالیکه کافر هستند, جان بدهند... (55)

- کاربرد زکات: فقیر, مسکینِ بی چیز, مأموران جمع آوری زکات, جلب قلب غیر مسلمانان به اسلام, آزاد کردن بردگان, پرداخت قرض قرضداران, در راه خدا (تبلیغ دین), در راه مانده (60)

- منافقان میترسند سوره ای نازل شود و درونیات قلب آنها را فاش کند... (64)

- منافقان زن و مرد, یکدیگر را یاری میدهند در:   امر به منکر, نهی از معرف, مانع شدن در انفاق... وعده های وحشتناک ما آنها... (67-68)

- مومنان زن و مرد, یکدیگر را یاری میدهند در:   امر به معروف, نهی از منکر, اقامه نماز , دادن زکات, اطاعت از خدا و پیامبرش... وعده های فوق العاده ما به آنها... (71-72)

- اگر به خدا قول بدی که, اگر به من نعمت بدی آدم خوبی میشم و بعد که خدا بهت نعمت داد از حق رویگردان بشی... تا روز قیامت دچار نفاق میشی... (75-77)

- براشون استغفار نکنی یا هفتاد بار هم استغفار کنی... من ... اونها رو... نمیبخشم... 80)

- آتش جهنم داغ تره یا جهاد تو روزهای گرم عربستان... (یا روزه تو روزهای بلند و گرم تابستان؟؟؟؟)... (81)

- پس بسیار گریه کنید و کم بخندید... (چه نفرینی کردید بانو... همچنان در آن میسوزند...) (82)

- هرگز بر آنها نماز میت نخوان و بر قبرهایشان نایست...اونها کافر شدند و درحالیه فاسق بودند, مردند... (84)

- بر ناتوان, بیمار, کسی خرج سفر یا زندگی نداره, یا خرج تهیه ابزار آلات جنگ نداره تکلیفی برای جهاد نیست, به شرطی که بیکار نشینه و مردم رو برای خدا و پیامبرش نصیحت کنه... (یعنی آدم بیکار نداریم... به هیچ بهانه ای...)  (91)

- بعضی ها وقتی خودشون ابزار جنگ نداشتند, پیامبر هم چیزی نداشت که بهشون بده, با چشمانی اشکبار برمیگشتند, چون نمی تونستند جهاد بروند... (92)

 

 

صلوات امروز هدیه میشود به السلطان, ابالحسن, علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء امام رئوف, امامِ جان, ...

الهم صل علی علیّ بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید صلواه کثیره تامه زاکیه متواصله مواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک... [قلب] + 8 تا گل [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] + کلی عشق و احساس و نیاز که شکل ندارند که بگذارم و به کلام هم نمیایند...

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

سلام

بخش زیادی از سرو صداهای فکرم این روزها درگیر موضوع این پست هست. میخوام که اینجا ثبت بشه. دونستنش ضرر نداره.





برگرفته از: سایت مدرسه مهارت های رهبری، مدیریت و رشد شغلی

نوشته: مهدی فتاحی

اخیرا برای خرید لباس به یکی از مراکز خرید معروف تهران رفته بودم. بعد از مدتی گشتن، از پشت ویترین یکی از مغازه ها لباسی دیدم و خوشم آمد. وقتی داخل مغازه رفتم فروشنده با خوشرویی به سمت من آمد و خوشامد گفت. در ادامه نیر با خوشرویی لباسی که خواسته بودم را برایم آورد. نکته ای که به نظرم عجیب بود این بود که فروشنده در تمام مدتی که از این لباس تعریف می کرد، به چشم های من نگاه نمی کرد. حدس زدم شاید لباس آنطور که فروشنده تعریف می کرد، نباشد و برعکس جنس نامرغوبی داشته باشد و این نوع نگاه های فروشنده نشان می داد که چیزی درست نیست. برای بررسی درست بودن حدسی که زده بودم، لباس را خریدم و متاسفانه همانطور که فکر می کردم لباس اصلا جنس خوبی نداشت و بعد از یک بار شستن دیگر قابل استفاده نبود. اینجا بود که مطمئن شدم دلیل رفتار فروشنده چه بوده است. در حقیقت فروشنده برای اینکه من از چشمانش متوجه نشوم که حقیقت را نمی گفته است، نگاهش را از من می دزدید. متوجه شدم که کلام فروشنده و زبان بدن وی با هم سازگاری نداشتند. به بیان دیگر ارتباط کلامی و غیرکلامی وی ناهماهنگ بود.

این یک مثال کوچک از اهمیت درک زبان بدن افراد بود. شناخت زبان بدن که خود زیرمجموعه ای از ارتباط غیرکلامی می باشد، می تواند در درک افراد و ارائه عملکرد مناسب درموقعیت های ارتباطی، بسیار مهم و کاربردی باشد. ایما و اشارات در ارتباط غیرکلامی به اندازه کلام می تواند مهم باشد و حتی در بعضی موقعیت ها می تواند مهم تر نیز باشد. دلیل این امر آن است که افراد کنترل کمتری روی علائم غیرکلامی خود دارند. به بیان دیگر بسیاری از حالت های غیرکلامی به صورت ناخودآگاه رخ می دهند و حالت درونی فرد را آشکار می سازند. در این مقاله قصد داریم ارتباط غیرکلامی و انوع آن را بررسی کنیم.

ارتباط غیرکلامی چهره

تعریف ارتباط غیرکلامی

منظور از ارتباط غیرکلامی، انتقال معنا و مفهوم بدون استفاده از کلام می باشد. بنابراین هر گونه علائم چهره، حرکات بدن، لحن صدا و غیره که سبب شود مخاطب منظور خاصی را برداشت کند، جز ارتباطات غیرکلامی محسوب می شوند. در این رابطه توجه به چند نکته کمک کننده است:

  • متاسفانه اغلب افراد تصور می کنند زبان بدن همان ارتباط غیرکلامی است. در حالیکه ارتباطات غیرکلامی خیلی گسترده تر و فراتر از زبان بدن است. و زبان بدن تنها یکی از دسته های ارتباط غیرکلامی است.
  • تعبیر و تفسیر علائم ارتباط غیرکلامی در زمینه مشخص خود باید انجام شود. یعنی ممکن است یک علامت در زمینه های محیطی مختلف، معانی متفاوتی داشته باشد. مثلا بزرگ شدن مردمک چشم ها در یک شرایط ممکن است نشانه علاقه مندی فرد و در یک شرایط دیگر نشانه دروغ گفتن و استرس فرد می باشد. بخصوص در فرهنگ های مختلف نیز علائم غیرکلامی معنای متفاوتی دارند. برای مثال حلقه کردن انگشت شصت و اشاره در فرهنگ غربی معنای عالی بودن دارد، در فرهنگ ژاپن معنای پول دارد و در کشورهای عربی نشانه تهدید است. بنابراین در تفسیر نشانه های ارتباط غیرکلامی زیاده روی نکنید و همه جانبه به موضوع نگاه کنید. مثال دیگری بررسی کنیم: فردی که دست به سینه نشسته است، می تواند گارد بسته ای نسبت به مخاطب خود داشته باشد. گاهی هم به سادگی وی سردش است و این کار را کرده است و هیچ معنای دیگری هم ندارد.
  • علائم ارتباط غیرکلامی معمولا جداگانه رخ نمی دهند بلکه بصورت یک مجموعه به هم مرتبط رخ می دهند. برای مثال فردی که استرس دارد ضربان قلبش بالا می رود، دست هایش عرق می کند، حالت بی تابی دارد، رنگ چهره اش عوض می شود، صدایش می لرزد و غیره.
  • با توجه به اینکه علائم غیرکلامی اکثرا به صورت ناخودآگاه رخ می دهند، قابل اعتماد هستند. بنابراین اگر بین ارتباط غیرکلامی و کلامی ناهماهنگی وجود داشته باشد، احتمالا پیام های غیرکلامی بیشتر قابل اعتماد هستند. برای مثال اگر کسی می گوید حالم خوب است ولی چشمانش نشان دهنده غمگینی است، احتمالا حقیقت را نمی گوید و غمگین است.
  • فقدان یا نشان ندادن علائم غیرکلامی می تواند نشانه این باشد که فرد کنترل خوبی روی زبان بدن خود دارد و می تواند احساسات و حالات واقعی خود را پنهان کند. سیاستمداران، هنرپیشه ها و قماربازها سه گروهی هستند که به تسلط روی علائم غیرکلامی و زبان بدن معروف هستند.

کارکرد ارتباط غیرکلامی

بعضی از کارکردهای مهم ارتباط غیرکلامی به شرح زیر می باشد:

  • تاکید بیشتر: ارتباط غیرکلامی می تواند برای تاکید بیشتر روی بخشی از پیام کلامی استفاده شود. برای مثال بالابردن ابروها می تواند نشانه تعجب باشد.
  • مکمل ارتباط کلامی: این علائم می تواند مکمل پیام و لحن پیام کلامی باشد. برای مثال نشان دادن علائم بی میلی و دلسردی موقع استدلال برای بیان بی علاقگی به انجام یک کار می تواند مکمل ارتباط کلامی باشد.
  • مغایرت داشتن: گاهی اوقات علائم غیرکلامی می تواند آگاهانه یا ناآگاهانه در جهت مغایر با پیام کلامی باشد. برای مثال می گویم که حالم خوب است ولی چشمانم پر از اشک است و دست هایم می لرزد. این علائم با پیام کلامی من همخوانی ندارد.
  • تنظیم کردن: ما می توانیم از علائم غیرکلامی برای تنظیم نوبت صحبت در جمع و جریان صحبت استفاده کنیم. برای مثال وقتی در حال صحبت هستیم و فرد دیگری هم شروع به صحبت می کند برای اینکه نوبت خود را از دست ندهیم، صدای خود را بالاتر برده و با سرعت بیشتری صحبت می کنیم.
  • جایگزین کردن: گاهی اوقات به جای ارتباط کلامی از علائم غیرکلامی استفاده می کنیم. مثلا پلیس راهنمایی که با نشان دادن کف دست یا تابلو ایست از شما می خواهد که بایستید.
  • تکرار پیام: علائم غیرکلامی می تواند به نوعی پیام کلامی شما را تکرار کند. برای مثال شما می گویید که «من دیگه دارم می روم» و همزمان دسته کلید خود را برای مخاطب تکان می دهید.

در ادامه انواع ارتباط غیرکلامی مورد بررسی قرار می گیرد.

۱- زبان بدن (حالت های بدن و چهره)

زبان بدن شاید مهم ترین نوع ارتباط غیرکلامی باشد که خود شامل سه گروه زیرمجموعه است. ۱)حالت های کلی بدن مثل ایستادن، راه رفتن، نشستن یا کج و راست بودن بودن، ۲) علائمی که با بدن مثل دست و پا نشان می دهیم. مثلا علامت پیروزی که با انگشتان نشان می دهیم یا علامت ایست که با دست نشان می دهیم. و ۳)حالت های صورت از قبیل لبخند، اخم کردن، جمع کردن پیشانی، حالت های لب و دهان و ابرو و غیره می باشد.

ارتباط غیرکلامی - ارتباط چشمی

۲- ارتباط چشمی

چشم ها می تواند برای بیان همدردی، لذت، عصبانیت، ابراز علاقه و توجه، صمیمیت، تایید، سلطه و غیره استفاده شود. حتی بزرگی و کوچک شدن مردمک چشم ها می تواند پیام هایی از قبیل خشم، علاقه مندی یا دروغ را منتقل کند. نوع نگاه مثل خیره شدن، دزدیدن نگاه، ریز کردن چشم ها، نگاه زیرچشمی و حتی پلک زدن نیز در زمینه ارتباطی خود معنادار می باشد. بنابراین ارتباط چشمی نوعی از ارتباط غیرکلامی می باشد.

۳- علائم مرتبط با صدا

این علائم شامل لحن صدا، تن صدا، سرعت صحبت کردن، میزان بلندی صدا و غیره می باشد که نوعی از ارتباط غیرکلامی هستند. با درک علائم صدا ما می توانیم اشتیاق، هیجان، عصبانیت، غم، بی تفاوتی، پنهان کاری، استرس و بسیاری از حالات دیگر را در فرد تشخیص دهیم. درک و تفسیر درست علائم مرتبط با صدا، یکی از مهارت های مهم گوش دادن موثر نیز می باشد.

۴- سکوت

توجه به سکوت در صحبت کردن نیز بخشی از ارتباط غیرکلامی می باشد. در فرهنگ غربی تحمل سکوت بیشتری نسبت به فرهنگ خاورمیانه وجود دارد. شرقی های مثل ژاپن برای سکوت ارزش قائل هستند و آن را نوعی خردمندی می دانند. سکوت ابزار قدرتمندی برای سخنران های حرفه ای است که از طریق آن روی پیام خود تاکید بیشتری بکنند. بنابراین ما باید بتوانیم با توجه به زمینه ارتباطی، سکوت افراد را به درستی تفسیر کنیم. گاهی ممکن است سکوت کسی به دلیل عدم اعتماد به نفس باشد و گاهی ممکن است آگاهانه به عنوان ابزار فشار آوردن روی مخاطب استفاده شود.

۵- فاصله (نزدیکی و دوری)

میزان فاصله ما از افراد به هنگام گفتگو یا حضور در یک محیط اجتماعی بیانگر پیام های زیادی راجع ما می باشد. افراد بسته به موضوع و اهمیت صحبت، اهداف شخصی، فرهنگ خانوادگی و حسی که نسبت به دیگران دارند، فاصله خود را تنظیم می کنند. برای مثال زمانی که شما وارد کلاس درس می شوید و تنها دو یا سه نفر در کلاس هستند، اینکه شما کجا بنشینید نوعی ارتباط غیرکلامی است. افراد برون گرا معمولا دقیقا کنار افرادی که در کلاس حاضر شده اند می نشینند و سرصحبت را هم سریع باز می کنند ولی افراد درون گرا شاید در دورترین نقطه نسبت به افراد حاضر در کلاس می نشینند.

۶- علائم فیزیولوژیک بدن

بدن ما بر اساس تفسیری که از شرایط می کنیم، علائم خاصی از خود نشان می دهد که نوعی ارتباط غیرکلامی محسوب می شود. برای مثال هنگام شرم وخجالت سرخ می شویم، هنگام ترس از سخنرانی رنگ مان می پرد، هنگام اضطراب شدیدا عرق می کنیم یا دستمان می لرزد، موقع عصبانیت رگ های گردن متورم می شود و غیره. بنابراین شناخت و تفسیر درست علائم فیزیولوژیک بدن، گام مهمی در جهت توسعه مهارت ارتباط غیرکلامی می باشد.

ارتباط غیرکلامی - خجالت

۷- ظاهر و شکل بدن

شامل نوع بدن، قد، وزن، مو، رنگ پوست و جذابیت فیزیکی می باشد. مطالعات زیادی نشان می دهند وقتی شما کسی را جذاب تر می بینید، نسبت او خوش برخوردتر خواهید بود و او را باهوش تر و دوستانه تر از چیزی که واقعا هست می بینید. همچنین اصول جذاب به نظر رسیدن در هر فرهنگ نیز متفاوت است.

۸- لباس ، آرایش و جواهرات

چیزی که ما می پوشیم، درمورد شخصیت ما به افراد دیگر اطلاعات می دهد و نوعی از ارتباط غیرکلامی است. لباس، نوع آرایش مو و جواهرات، تاثیر زیادی روی دیگران می گذارد. اینکه هر لباس یا زیور الات را کجا استفاده کنیم نیز معنی دار است. برای مثال لباسی که برای محیط کار مناسب و پسندیده قلمداد می شود، در مهمانی ممکن است بسیار نامناسب باشد. ممکن است برداشت دیگران از شما با توجه به لباسی که می پوشید درست نباشد، اما این یک واقعیت است که به هر حال دیگران  راجع پوشش و آرایش ما قضاوت می کنند. بنابراین نیاز است که هم در لباس پوشیدن خود دقت کنید و هم در تفسیر نوع پوشش دیگران از سطح بالاتری از کلیشه های رایج جامعه عمل کنید.

۹- حساسیت به لمس

تحقیقات نشان می دهد که همه ما نیاز به لمس شدن داریم. این امر در بزرگسالان به تعادل روانی و روابط اجتماعی کمک می کند و در کودکان برای حس امنیت و حمایت ضروری است. با اینحال در فرهنگ های مختلف، میزان لمس در محیط های اجتماعی بسیار متفاوت است و بیانگر نوعی ارتباط غیرکلامی است. برای مثال در فرهنگ های شرقی و خاورمیانه معمولا خانم ها در محیط عمومی اجازه نمی دهند که کسی آنها را لمس کند. حساسیت به لمس در افراد و فرهنگ های مختلف، در حوزه های روابط فامیلی، روابط حرفه ای، روابط جنسی، روابط اجتماعی و غیره متفاوت است.

۱۰- حساسیت به زمان

نوع نگاه ما به زمان و نقش آن در زندگی شخصی و حرفه ای ما نوعی از ارتباط غیرکلامی محسوب می شود. در کشورهای لاتین ارزش زیادی برای زمان قائل نیستند ولی در فرهنگ اروپای غربی و آمریکای شمالی، زمان به عنوان یک عامل بسیار مهم و باارزش قلمداد می شود. به همین ترتیب افراد مختلف نیز نگاه متفاوتی به زمان دارند. بعضی از افراد بسیار خوش قول هستند و همیشه به موقع در قرار ها حاضر می شوند و بعضی دیگر همواره تاخیر دارند.

ارتباط غیرکلامی - بو

۱۱- بویایی

افراد مختلف و فرهنگ های مختلف نسبت به بو واکنش های مختلفی نشان می دهند که بیانگر ارتباط غیرکلامی می باشد. برای مثال در کشور آمریکا نسبت به بوی بدن، واکنش ها بسیار منفی می باشد و به همین دلیل از عطر و اودکلن خیلی بیشتر استفاده می شود. سلیقه افراد نیز بسیار متفاوت است. بعضی افراد خیلی دقت دارند که به هیچ وجه بوی عرق یا دود خیابان را نداشته باشند در حالیکه بعضی دیگر بسیار نسبت به این مساله بی تفاوت هستند. میزان و نوع استفاده از ادکلن نیز بیانگر پیام های غیرکلامی زیادی می باشد. برای مثال آقایان معمولا از اودکلن های با بوی تند و تلخ استفاده می کنند و خانم ها از اودکلن های با بوی شیرین.

۱۲- رنگ

رنگ در فرهنگ های مختلف معنای مختلفی دارد و بیانگر ارتباط غیرکلامی می باشد. رنگ سیاه در کشورهای خاورمیانه و ایران و آمریکان معنای سوگواری می دهد. ولی در ژاپن رنگ مراسم عذاداری سفید می باشد. فرهنگ های هندی یا آفریقایی علاقه زیادی به استفاده از رنگ های تند و گرم دارند. رنگ قرمز نیز در بسیاری از فرهنگ های نشانه مسائل عاشقانه است. افراد مختلف نیز هرکدام ممکن است بیشتر به رنگ های سرد یا گرم علاقه داشتنه باشند که با تفسیر آنها می توانیم اطلاعاتی راجع این افراد کسب کنیم.

آیا می توانیم ارتباط غیرکلامی را یاد بگیریم؟

همانطور که قبلا هم ذکر شد همه ما هم به طور ناخودآگاه از ارتباط غیرکلامی استفاده می کنیم و هم به طور ناخودآگاه تا حدی علائم غیرکلامی دیگران را متوجه می شویم. اما یادگیری کامل ارتباط غیرکلامی می تواند نسبتا سخت ولی بسیار موثر، کاربردی و باارزش باشد. بنابراین با اینکه یادگیری ارتباط غیرکلامی سخت است ولی به دلیل مزایای زیادی که دارد می ارزد. علت سخت بودن آن این است که این علائم زیاد هستند و در زمینه ها و فرهنگ های مختلف تفاسیر متفاوتی دارند. اما اگر بتوانیم علائم غیرکلامی مثل ژست و حالت افراد را درک و به درستی تفسیر کنیم، می توانیم حس و منظور واقعی دیگران را متوجه شویم و این امر می تواند در بهبود ارتباطات ما بخصوص ارتباطات کاری بسیار مفید باشد و در نتیجه به موفقیت ما کمک فوق العاده ای کند.

در حقیقت یادگیری ارتباط غیرکلامی مثل یادگیری یک زبان خارجی است. باید زمان زیادی بگذاریم و تلاش کنیم. اوایل چون قصد داریم آگاهانه این کار را بکنیم، حتی ممکن است با توجه به منحنی یادگیری، نسبت به حالت فعلی مان کمی بدتر هم عمل بکنیم. ولی اگر به اندازه کافی انگیزه و پشتکار داشته باشیم قطعا می توانیم در این حوزه رشد کنیم.

نکته آخر اینکه ما در حقیقت دو حوزه را می آموزیم:

  • اول یاد می گیریم که به درستی متوجه علائم غیرکلامی و زبان بدن دیگران شده و آنها را با توجه به زمینه و شرایط به درستی تفسیر کنیم.
  • دوم یاد می گیریم که چطور خودمان در شرایط مختلف از ارتباط غیرکلامی و زبان بدن به خوبی استفاده کنیم و پیام هایمان را با قدرت و اثرگذاری بیشتری منتقل کنیم.
  • narjes srt

سلام

بعد از 28 سال... این اولین بار هست که توی این ساعتها خانه هستم..


تدبیری که برای تقارن با ماه رمضان اندیشیده رو پسندیده ام. حالا ان شاء الله بریم ببینیم روش برگزاری این ایده ی هوشمندانه چطوریه.


امام جان، مثل همون صبح، مثل همون روزها, مثل همون موقع هستم.

هستمت...




پی نوشت:

ممنون که زنگ نزدی. نمیخوام جوابی بشنوی که ناراحتت میکنه. و حتی شاید نا امید!


بعدا نوشت:

- امروز خلوت بود. خیلی خلوت. و این خیلی طبیعی هست.

- مشتری های امام توی همه ی این سالها قشر مرفه یا حتی متوسط رو به بالای جامعه (عموما) نبودند و نیستند! خساب امام از همون اولش هم با "پابرهنه ها" بود.... مشتری های امام پابرهنه ها بوده اند و هستند و خواهند بود. در همه ی جهان...

- نمیدونم امروز چه ویژگی خاصی پیدا کرده بودم که پشت سر هم برام خواستگار پیدا میشد!!!!!!!!! هه!

- گویا قرار بود افطاری پخش بشه. من که توی راه برگشت بودم...

- امام بر قلبها حکومت میکرد. بر قلبها...

- امروز با گوش تو به حرفها گوش کردم و با فکر تو تحلیلشون کردم... میفهممت... و ... راستشو بخوای برای خودم نگران شدم... (آیا در پیله ای بودم که داره پاره میشه؟ یا اینکه دارم خراب میشم... نمیدونم. پناه بردم به خدا و دامن امیرالمونین...)




  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 88 سوره اعراف تا انتها و سوره انفال تا ایه 40


- برای هر شهری که پیامبر فرستادیم, اول مردمش رو به سختی و مشکلات دچار کردیم تا نزد ما تضرع کنند, بعد (که این اتفاق نیفتاد) به جای اون سختی ها, آنها را در اسایش و خوشی غرق کردیم بعد گفتند, (این قانون طبیعته چون) پدران ما هم اول سختی می کشیدند و بعد به آرامش می رسیدند. وقتی اینطوری شد, ناگهان آنها رو بخاطر همه اعمال زشتشون, مجازات کردیم. اما اگر مردم شهرها, ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند, در برکات آسمانها و زمین رو به رویشون باز میکنیم (94-96)

- فقط زیانکار,  از مکر خدا غافله... (99)

- اکثر مردم این شهرهایی که قصه شون رو برایت تعریف کردم... به عهدشون وفا نکردند... (100-102)

- قصه حضرت موسی (ع).  (( اینجانب نسبت به حضرت موسی علیه السلام حسی فوق العاده و غیر قابل توضیح دارم بنابر این پیشاپیش اگر ناگهان وسط ترجمه یا تفسیر , لغات عاشقانه و قربون صدقه دیدید, خواهش میکنم مرا دعوا نکنید......, خب الان تصمیم گرفتم سعی کنم که خودم را سانسور کنم و خیلی محترم و رسمی صحبت کنم))

و اما...  قصه حضرت موسی (ع): بعد از این پیامبرانی که ذکر شدند, (اگر خاطرتون باشه, آخری حضرت شعیب, پدر خانوم حضرت موسی بودند) موسی را به سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم حالا بشینید و ببینید که عاقبت آدمهای ظالم چی میشه (103)

- موسی خودش را فرستاده ای از پروردگار عالمیان معرفی میکنه (به فرعونی که تا حالا کسی به او نگفته بود که خدای عالمیان , او نیست... و اینکه موسی در کنار او بزرگ شده و حالا آمده چه حرفها که نمیزنه... همه این قصه ها را بعدا تعریف خواهم کرد) و درخواست میکنه که بنی اسرائیل را به همراه او آزاد کند. فرعون اولین کاری که میکنه, نشانه نبوت میخواد... (بلد بوده ها) موسی عصایش را می اندازه و بعد دست تابناکش رو نشون آنها میده, اطرافیان میگن, بابا این ساحره... (به یاد مختار) قصدش هم اینه که شما رو از مملکتتون بیرون کنه, حالا امر شما چیه جناب فرعون؟ دستور داد آنها را نگه دارند و از گوشه و کنار کشور هرچی ساحر کاربلد هست دعوت کنند, به اونها هم وعده های خیلی خوب داد. روز مبارزه, ساحران و موسی بهم تعارف میکنند و قرار میشه اول ساحرها کارشون رو شروع کنن. اونها هم اول چشمهای مردم رو سحر میکنند و در حالت ترس نگهشون میدارند, بعد کارهای عجیب و عظیمی انجام میدهند. بعد دستور خدا به موسی میرسه, که نوبت توئه, عصایت را پرتاب کن که اژدها همه رشته های آنها را میبلعد. ساحران شکست خورده بلافاصله به سجده میافتند و به خدای موسی و هارون ایمان می آورند. فرعون میگه,  بی اجازه من؟؟ , فهمیـــــــــــدم, این نقشه تون بوده که اهالیه این شهر رو از خونه زندگیشون بیرون کنید, حالا نشونتون میدم... دستور میده, دست و پای ساحران رو بطور خلاف جهت هم قطع کنند و بعد همه را به دار بیاویزند. ساحرها میگن, ما به سوی پروردگارمون باز میگردیم و برای خودشون ارزوی صبر میکنند و مرگ در حالت تسلیم حق بودن. اطرافیان فرعون بهش میگن, اجازه میدی این هرکاری دلش خواست بکنه و تو شهر فساد برپا کنه! فرعون میگه نه, پسران بنی اسرائیل رو همه رو بکشید و زنانشان رو زنده نگه دارید, (تا نشونشون بدم که) ما بر آنها غلبه داریم. موسی به قومش میگه, صبر کنید و به خدا توکل کنید, زمین مال خداست و اون رو به هر کی بخواد میده و  عاقبت کار با متقینه. گله میکنند که قبل از اینکه تو بیای اینها ما رو اذیت میکردند, حالا هم که امدی هم که اذیتمون میکنن. موسی دلداری میده که امید است به زودی دشمنتون نابود بشه و شما صاحبان زمین بشید. بعد خدا فرعونیان رو به بلاهای وحشتناک و سختی دچار میکنه. عرصه که خیلی سخت میشه ,میان به موسی میگن, مگه نگفتی پیغمبری؟ خوب بخاطر عهد و پیمانهایی که با خدات داری به او بگو این عذابها رو از ما دور کنه بعد ما هم به تو ایمان میاریم و بنی اسرائیل رو هم ازاد میکنیم. (موسی دعا میکنه) تا عذاب از روشون برداشته میشه, بر میگردن سر خونه اولشون, ماهم (بلاخره) انتقاممون رو ازشون گرفتیم و همشون رو بخاطر کذیبها و غفلت از نشانه هامون, در دریا (رود نیل) غرق کردیم و بنی اسرائیل ضعیف شده رو وارث مشرق و مغرب زمین (سرزمین مصر) کردیم چون صبوری کردند و هرچی هم بناهای باشکوه مال فرعونیان بود, خراب کردیم. این اقایون بنی اسرائیل وقتی از رود رد شدند, ( و حس آزادی کردند) فیلشون یاد هندستون کرد و تا چشمشون به یه قوم بت پرست افتاد, از موسی بتی مثل بت اونها خواستند!!!!!! موسی گفت (شما ها دیگه کی هستید) واقعا که خیلی نادانید... دنبال یه خدای دیگه غیر از کسی میگردید که شما رو بر همه برتری داد و از دست فرعون نجاتتون داد؟؟؟ (رفتند و رفتند تا) خدا با موسی 30 شب وعده گذاشت (برای مناجات و کار مهم دیگه ای در کوه طور) وقتی این مدت گذشت, خدا ده روز دیگه هم بهش اضافه کرد و شد 40 شب... ( به اعداد دقت کنید...). موسی قبل از رفتن, برادرش هارون رو به عنوان جانشین با تفویض همه اختیارات, معرفی کرد و به او هشدار داد در بدترین شرایط هم از فاسدان تبعیت نکند. وقتی موسی آمد سر قرار گفت, خدایا میشه خودت رو به من نشون بدی؟ خدا فرمود تو نمیتونی من رو ببینی ولی به کوه نگاه کن, من جلوه ای به او میکنم, اگه تونست تحمل کنه و سرجایش ایستاد, تو هم میتونی من رو ببینی... وقتی خدا به کوه جلوه کرد, کوه از هم پاشید و موسی غش کرد...(یاد شعر معروف مولانا می افتم) وقتی به هوش آمد گفت واااای اشتباه کردم من رو ببخش و من اولین تسلیم شده به تو هستم... بعد خدا او را به عنوان عنوان پیامبر بنی اسرائیل مبعوث میکنه و تورات را به او میدهد (دیروز روزی... تنها کتاب اسمانیِ مکتوب و ثبت شده ...) که در ان هر چیزی که لازم بود نوشته شده بود و دستور میدهد که موسی با قدرت انرا بگیر و به قومت هم امر کن که به بهترین وجه آنرا حفظ کنند (عمل مهم است). تو این فاصله ای که به قرار موسی اضافه شده بود و بنی اسرائیل خبری ازش نداشتند, با طلاهاشون یه مجسمه گوساله ساختند که از توش صدا در میومد... موسی که بعد از 40 روز با کتاب خوشحال و خندان برگشت و این اوضاع رو دید, به شدت عصبانی و ناراحت شد, گفت چه بدچیزی رو جانشین من کردید... کتاب را انداخت و رفت سر برادرش رو گرفت و به سمت خودش کشید. هارون گفت, داداشی, اینا منو خوار کردند, حتی نزدیک بود منو بکشند, منو جلوی اینا ضایع نکن, منو از ظالمان قرار نده... موسی گفت, خدایا من و برادرم رو ببخش و ما را وارد رحمت خودت کن.خدا میگه, کسانیکه گوساله را پرستیدند مشمول خشم خدایشان شده اند و در زندگی دنیا, خوار میشوند. اما کسانیکه توبه کنند و ایمان بیاورند خدای تو انها را خواهد بخشید... (چه مهربون...) وقتی خشم موسی فروکش کرد کتاب رو برداشت که در آن هدایت و رحمت برای کسانی است که از خدای خود میترسند. (میگذره و میگذره تا یه روزی) موسی مجبور میشه 70 نفر از بزرگان قوم رو ببره تا خدا رو با چشم ببینند (اول موسی از خدا اجازه گرفته بود و خدا هم اجازه داده بود) وقتی میان به محل قرار ,خدا یه صاعقه میفرسته و همشون میمیرن.موسی میگه, خدایا اگر میخواستی, میتونستی قبلا اونها و من رو هلاک کنی. ایا ما را بخاطر کار احمقهامون مجازات میکنی؟(من میدونم که) این ماجرا  فقط یه آزمایشه. تو هرکس که رو بخوای هدایت یا گمراه میکنی, تو ولی و سرپرست مایی, ما رو بیامرز و به ما رحم کن, برای ما در این دنیا و آخرت ثواب ثبت کن چون به سوی تو آمده ایم. خدا میگه, من برای هرکسی که بخوام مجازات میرسونم و برای کسی هم که پرهیزکار باشه و زکات بپردازه و به نشانه های ما ایمان داشته باشه, رحمتم رو قرار میدم...    (103-156)

- بعدها که بنی اسرائیل بلاخره مستقر شدند, آنها را به 12 قبیله تقسیم کردیم و به موسی امر کردیم که با عصایش به سنگ بزند و از آن 12 چشمه جوشیدن گرفت که هر قبیله برای خود چشمه ای داشته باشد, بعد بر روی انها ابرها را سایبان قرار دادیم و برایشان خوردنی های بهشتی فرستادیم که بخورند ولی ظلم نکنند... ولی آنها ظالم بودند... وقتی به آنها امر شد که به شهر بیت المقدس وارد شوند و کلمه ای خاص رو تکرار کنند و بر آستان در به سجده بیفتند تا خدا از گناهانشان بگذرد,آنها ظلم کردند و آن کلمه را تغییر دادند... خدا هم عذابی خوار کننده از آسمان بر ایشان فرستاد. (پیامبر) از این یهودی های اطرافت بپرس, از ماجرای مردم شهری ساحلی که به عهدی که با خدا داشتند درباره ممنوعیت صید ماهی در روز شنبه, وفا نکردند و وقتی که خدا در این روز  برای امتحانشان, ماهی بسیاری به اطراف انها میفرستاد, در حالیکه در روزهای دیگه, هیچ ماهی ای نبود (به صید پرداختند)..., خدا هم بخاطر این سرکشی آنها را بصورت میمون, مسخ کرد... بعد از آن بنی اسرائیل در زمین به فرق گوناگون پراکنده شدند, برخی صالح بودند و برخی نه, و انها را با نیکی و بدی ازمودیم, شاید که به سوی ما برگردند... (160- 168)

- ماجرای بلعم باعورا, یکی از علمای بنی اسرائیل که اسم اعظم را  اموخت ولی با تبعیت از هوای نفسش, از گمراهان شد. مثل کسانیکه آیات خدا را تکذیب کنند, مانند سگی است که اگر او را تعقیب کنند یا رهایش کنند,در هردو حال عوعو میکند... (176)

- آنان که از قلب و چشم و گوششان استفاده نمیکنند, مثل چهارپایانند, بلکه پست تر... (179)

- خدا, اسمهای نیکویی دارد, او را با انها بخوانید... (180)

- سنت املاء و استدراج خدا... ( اول مهلت میده تا هرکاری خواستند بکنند, بعد آرام آرام هلاکشون میکنه, طوری که اصلا نفهمند, چه بدبخت شده اند...) ( 182-183)

- زن, خلقتی برای آرامش بخشی...  بار سبکش, آرام آرام سنگین میشود... بعد خدا را میخوانند که اگر کودکمان صالح (و سالم) باشد قطعا سپاسگذارت خواهیم بود... وفتی به آنها کودکی صالح (و سالم) عطا کردیم, برای خدا شریک قرار میدهند (می دونید, مواظب خودم بودم, منو پدرش سالم هستیم خوب بچه هم سالم میشه, دکترم خوب بود, بیمارستان خوبی رفتم, و و و , نمیگه خدایم خوب است...) پس خدا برتر است از آنچه که برایش شریک قرار میدهند... (189-190)

- تا شیطون خواست قلقلکت بده, به خدا پناه ببر... (200)

- زمانیکه قرآن قرائت میشود, ساکت باشید و با دقت به آن گوش فرا دهید, باشد که مورد رحمت قرار گیرید... (204)

- خدا رو در دلت, با خضوع و بطور پنهانی, بدون داد و فریاد در صبح و شب, یاد کن... (205)

 

سوره انفال

- میپرسند انفال چیست؟ بگو, انفال برای خدا و پیامبرش است. (غنائم و هر مال بدون صاحب مشخص) (1)

- مومن کیه؟ کسی که وقتی اسم خدا بیاد, قلبش بلرزه و وقتی آیات خدا خونده میشه, به ایمان قلبش اضافه بشه و همیشه به خدا توکل داشته باشه و نماز برپا داره و از روزی ای که خدا نصیبش کرده انفاق کنه. (2-3)

- وعده ها و امدادهای عجیب و غریب خدا در قبل, هنگام و پس از جنگ بدر, اولین جنگ مسلمانان (خیلی خیلی کم بودند, اما میزان بالای ایمانشان هرگز در تاریخ تکرار نشد تا کربلا و بعد تا...) (7-19)

- بدترین موجود نزد خدا کیه؟؟؟؟ کرو لالی که بی عقلی کنه... (آیات خدا را نبیند, نشنود, نیندیشد) (22)

- بین تو و قلبت چقدر فاصله است؟؟؟ خدا اونجاست... (24)

- یادتونه چقدر کم بودید,ضعیف بودید, از حمله دشمن تون میترسیدید  اما خدا پناهتون داد, با یاری خودش پیروزتون کرد و روزیِ پاکیزه بهتون داد, شاید تشکر کنید... (26)

- به خدا و پیامبرش و امانتهایی که نزدتونه, خیانت نکنید... چه امانتهایی دستته؟؟؟ ( 27)

- آی مومنان, اگر تققوا پیشه کنید, بهتون فرقان میده, وسیله ای برای شناخت حق از ناحق , بهتون بصیرت میده, دیگه تو دوراهی نمیمونید ... و گناه هاتون رو میپوشونه و میبخشدتون... خدا صاحب فضل خیلی زیادیه... (29)

- عذاب سختی در کار نیست... تا وقتی که...  1- تو در میان مردم هستی    2- استغفار میکنند.... (33)

- نماز کفار کنار کعبه, فقط سوت کشیدن و کف زدن بود!!!!  تازه انفاق هم میکردند اما برای اینکه راه خدا رو برمردم ببندند (35-36 )

- با آنها بجنگید تا دیگه هیچ فتنه ای روی زمین نباشد و همه آئینها, خدایی شود... (39)



صلواتِ هدیه امروز به حضرت موسی بن جعفر, باب الحوائج, امام کاظم علیه و علی آبائه و ابنائه السلام[قلب] . کاش که شفاعتمان کنید... [گل]

 

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 111 تا انتهای سوره انعام و سوره انفال تا آیه 87


- آنها چنان بر کفرشان اصرار دارند که اگر فرشتگان را بر آنها بفرستیم یا حتی مرده ها برایشان حرف بزنند یا هر چیز عجیب دیگه رو برایشان حاضر کنیم, باز هم ایمان نمیارن, مگر اینکه خدا بخواد... ولی اکثر مردم نمیدانند (111)

- همه پیامبران, دشمنانی از انسان و جن داشتند (112)

- فقط اجازه دارید گوشتهایی رو که نام خدا بر آنها برده شده, بخورید (118-121)

- معنی ایه 122 و 123 رو گلی هم نوشته, اما میدونید این آیه در توصیف چه کسانی نازل شده؟ دو عموی پیامبر ; کسی که مرده بود و زنده شد و بهش نور هدایت هم اهدا شد, حمزه سید الشهداست و کسی که تو تاریکییه که بیرون آمدنی هم تو کارش نیست و رئیس بدکاران قبیله اش هم هست و مردم رو فریب میده, ابوجهل ملعون است.

- تنها آیه قران که دوبار لفظ جلاله در ان کنار هم و بدون هیچ فاصله ای تکرار شده. (وقتی بچه بودم, تو جلسات ختم انعام وقتی خانمها به این آیه میرسیدند, یک وقف طولانی میکردند و یک دعای مفصل رو میخوندند, همیشه برام سوال بود چرا؟ که بعدا فهمیدم. اما بزرگتر که شدم, با حکم فقهی ای اشنا شدم که ایات قرآن را نباید قطع کرد و وسطش حرف دیگه ای زد. مثل این دعا در اینجا و صلوات در آیه آخر سوره فتح.) (124)

- معنی این آیه رو هم گلی گفته اما آیا شما سنگی رو میشناسید که تو آسمون بایسته و نیفته؟؟؟ نظرتون درباره هواپیما چیه؟؟؟ خدا تو این آیه یه اشاره به این تکنولوژی قرن بیستم نکرده؟؟؟ (125)

- تقسیم کردن اموال دنیایی توسط کافران بین خدا و شریکان خدا!!! تازه تو اون هم عدالت رو برقرار نمیکردند و سهم خدا رو کم میذاشتند, (مثلا برای قربانی یا هدیه به بتخانه)... چه بد حکم میکنند (136)

- روی این لحن خدا خیلی میشه فکر و بحث کرد البته, عالمان به علوم قرآنی و دینی نه امثال من... خدا میفرماید: من کشتن فرزندانشون رو براشون جلوه دادم, که ذوق کنند و بهش افتخار کنند... چرا؟ خدا میفرماید : تا هلاکشون کنم و در دینشون به شک و اشتباه بیندازمشون. اگه میخواستم, این کارها رو نمیکردند... اونها و انچه که به دروغ خدا میبندند رو رها کن... !!!!! (137)

- یکسری کارهای اشتباه دیگه کفار و مشرکان (138-140) خوردن سهم بتها, حرامه!!!

- معرفی انواع گیاهان و روییدنی ها: آنها که بوته ای هستند, درختی هستند, دانه هایی که کاشته میشوند و محصولات خوردنی مختلف میدهند, خرما و زیتون و انار, میوه هایی که بهم شبیه هستند( هلو و زردآلو  یا  گیلاس و آلبالو) یا شکل عجیب و متفاوتی دارند... (آناناس) بخورید, حق و حقوقش رو هم بدید ,اسراف هم نکنید چون خدا اسراف کارها رو دوست نداره (141)

- هشت جفت چهارپای حلال: گوسفند, بز, شتر, گاو (143-144)

- حیوانات ناخن دار مثل پرندگان, چربی گاو و گوسفند مگر دنبه, چربی اطراف روده یا مخلوط با گوشت, بر یهود حرام است... الان هم حرامه ها... و خیلی چیزهای جالبه دیگه, شاید یه روز براتون گفتم... حالا میدونید چرا حرامه؟؟؟ بس که ظلم کردند... بعد خودشون (هم اینها و هم مشرکان, الکی از خودشون یه سری چیز اضافی به خدا میبندد که حرامه... خدا هم هشدار میده ) (146)

- اما حرامهای واقعیه خدا, همون یازده شماره ای که گلی گفته. (151- 152)

- این ایه رو به یه دلیل خیلی خصوصی خیلی خیلی خیلی خیلی دوست دارم...    [چشمک] (153 انعام[قلب])

- به موسی یه کتاب کامل دادیم برای هدایت,  بعد این کتاب نازل کردیم تا ازش تبعیت کنید... تا بعدا نگید, ما که کتاب نداشتیم تا هدایت بشیم یا اگه برای ما هم مثل یهود و نصاری کتاب میومد, او اونها دیندار تر میشدیم... حالا هرکی تبعیت نکنه, حالشو میگیریم... (155-157)

- هرکی یک کار خوب کنه, ده تا جایزه میگیره , اما هرکی یک کار بد بکنه, فقط یکی تنبیه میشه... اِی خدای مهربــــــــــــــون... (160)

- این عبارت رو خیلی دوست دارم, اولین بار تو نمازهای دبستان یاد گرفتم و بعدها معنیشو فهمیدم و حالا هم لذت میبرم... بگو , این نماز و عبادتم و مرگ و زندگی ام برای خدای پرورگار جهانیان است, کسی را برای او شریک قرار نمیدم و به این مسأله امر شده ام و من اولینِ تسلیم شدگانم... (162-163)

- شماها, جانشین آدمهای گذشته هستید, بعضی هاتون رو بر بعضی دیگه برتری دادیم تا... درانچه که بهتون دادیم, آزمایشتون کنیم... بدرستیکه خدای تو هم زود عذاب میکنه و هم بسیار مهربان و بخشنده است... (165)

 

سوره اعراف

- کلی شهر رو وقتی تو خواب بودند, نابود کردیم... (4)

- قصه خلقت... آفرینش ادم... ماجرای سجده... تکبر ابلیس... قسم او از کینه و حسادت... سفارش به آدم و حوا... وسوسه... نافرمانی... قسم خورد به دروغ... خوردند و ... پوشاندن با برگ... مگه نگفته بودم این دشمنه... پشیمانی... هبوط کنید... تا زمانی مشخص (یعنی برمیگردی...) آی آدمها براتون لباس نازل کردم... (نازل شده... به معنی نزول فکر کن... یعنی بالا که بوده, خیلی عظیم بوده, تا بیاد زمین,کم وکمتر شده... البته خیلی درباره نزول تفسیر متفاوت داریم...) و بعد بلافاصله, لباس تقوا بهتره... (اصلا لباس یعنی چی؟ منظورم معنی ظاهریش نیست...) خودم رفتم تو فکر... (11-26)

- شیطان و رفقا و فک و فامیلش, شما ها رو میبینند, اما شما ها اون رو نمیبینید... فریبتون نده ها... بشید مثل والدینتون... (27)

- در مساجد از زینتهاتون استفاده کنید... زینت چیه؟؟؟ (31)

- کی استفاده از زینتها و رزق حلال رو حرام کرده؟ اینها برای آدمهای مومن در دنیاست تازه تو قیامت از این بهترش هست...(32)

- این صحنه رو تصور کنید... جهنمه, یه سری تو آتیش اند و دارند عذاب میشن بعد یه گروه رو میارن , تا چشمشون به هم میوفته شروع میکنن به ناله و نفرین همدیگه و هر کدوم از خدا میخوان که عذاب اون یکی ها رو اضافه کنه... جیغ و داد و بساط... بعد بهشون گفته میشه, هرکی به اندازه خودش عذاب داره که بچشه. بفرمایید سهمتون رو نوش جان کنید... (اون گروه اول فریب حورده ها بودند و گروه دوم رؤسا و کله گنده های فریبگر... هرکدوم گناه خودش رو گردن اون یکی میاندازه...) وقتی این ایه رو خوندم, فکر کردم... خونه بعضیها, چقدر شبیه جهنمه... (38-39)

- شتر از سوراخ سوزن رد میشه؟؟؟؟؟؟ نمیشه؟؟؟؟ درهای اسمان هم با همین قاطعیت بروی  تکذیب کنندگان ایات خدا باز نخواهد شد... عجب مثلی میزنه خدا... (40)

- خدا در بهشت هر آنچه کینه و حسد در قلب ها مونده باشه, پاک پاک میکنه... مدام خدا رو شکر میکنند... خونه کیا شبیه بهشته؟؟؟ (42-43)

- آیات اعراف... دوباره آیه تصویریه. باید تصور کنید. ما اینجا سه گروه آدم داریم. هرکدوم جای مشخصی دارند. یه گروه داخل بهشت هستند, یه عده داخل جهنم هستند بین این دو گروه یه دیواره,  هرکدوم خبر دارند که پشت دیوار چه خبره و صدای همدیگه رو میشنوند . حالا یه گروه سومی این وسط هستند در اعراف (اعراف یعنی جای مرتفعی که بین بهشت و جهنم قرار داره). درباره اینکه اونها چه کسانی هستند تفاسیر مختلفی وجود داره اما عمدتا میگن ترکیبی هستند از دو گروه , عده بیشتری از آنها,  نه بهشتی صد در صد هستند و نه جهنمیه صد در صد, اینجا موندن تا تکلیفشون معلوم بشه اما هر دو گروه رو میبینند. و دسته دوم که تعداد کمتری دارند و افراد بانفوذ و صاحب قدرتی هستند که جهنمی ها رو سرزنش میکنند و واماندگان رو کمک میکنند که از آن بگذرند و به سعادت برسند (اولیای خدا و شفیعان و گواهان). حالا کلی دیالوگ داریم. 1- بهشتی ها  به جهنمی ها میگن, ما هر چی خدا بهمون وعده داده بود رو دریافت کردیم شما چطور؟  2 - بعد جهنمی ها که بخاطر انحراف از راه خدا و کج و کوله نشون دادن اون به مردم و تکذیب آخرت کارشون به اینجا رسیده, جواب میدن بله, ماهم...   3- بعد یه ندا دهنده ای (روایات بسیاری هست که میگن, او امیر المومنین (ع) است) ... کافران رو لعنت میکنه.    4- بعد  این ادمهای گروه سوم به بهشتی ها خطاب میکنند که سلام خدا بر شما باد. اینها وارد بهشت نشده اند (گویا یه موانعی سر راهشونه) و ارزوی اونجا رو میکنند.   5- وقتی این گروه سوم چشمشون به جهنمی ها میفته میگن, وای خدایا ما رو از اینها قرار ندی ها...    6- بعد یه گروهی رو تو جهنم میشناسن, به اونها میگن, دیدید مال و تکبرتون هیچ بدردتون نخورد...    7- بعد جهنمیها به بهشتی ها میگن, میشه لطف کنید یه ذره به ما اب بدید یا از اون چیزهای خوب خوب که بهتون میدن؟   8- بهشتی ها میگن, نه, این نعمتها برای شما حرامه.   تموم شد... تونستم خوب تصویر سازی کنم؟ جای اقای میرباقری خالی...  [چشمک](44-50)

- بعد از اینکه زمین اصلاح شد, توش فساد نکنید... یعنی چی؟؟؟ (56)

- زمین پاک و سالم, آنچه درونش کاشته شده رو خوب عمل میاره, اما زمین بد بایر میمونه و خیلی کم بار میده... زمین دلت پاکه یا خرابه؟؟؟ (58)

- قصه حضرت نوح(ع). (خوب چون اینجا اولین باره که سری قصه پیامبرها پشت هم میاد یه کلیتی باید درباره اش بگم... 5 پیامبر داریم که خدا قومهای انها را عذابی سخت کرده. غذابی که در همه کتب آسمانی ذکر شده و بسیار آموزنده هستند و شباهتهای بسیاری هم با هم دارند. حالا ما طی سوره های بسیاری, ماجرای این اقوام رو داریم که به اشکال گوناگون و از جنبه های گوناگون بیان شده, به ترتیب تاریخی یا بدون رعایت ترتیب. البته در این میان داستان انبیای دیگه هم ذکر شده اما نه به اندازه اقوام, حضرات نوح و صالح و هود و لوط و شعیب  علی نبینا و اله و علیهم السلام) من گمراه نیستم...( 59-64)

- قصه حضرت هود (ع) و قوم عاد... (اِی خدا وادی السلام قسمت کن...) برادرشان بود...  خدا در نعمت و هیکل برای شما کم نگذاشته... من سفیه نیستم... (65-72)

- قصه حضرت صالح (ع) و قوم ثمود... (آه وادی السلام...) ناقه خدا رو رها کنید... من پیامبر هستم... (73-79)

- قصه حضرت لوط (ع), گناهی رو میکنید که قبل از شما احدی از انسانها مرتکب اون نشده؟؟؟ از شهر بیرونشون کنید چون پاکند!!!! (80-84)

 

- قصه حضرت شعیب(ع),  توصیه های اقتصادی (85-93) (بقیه اش تو جزء بعده...)



صلوات امروز هدیه میشود به, حضرت امام جعفر بن محمد, صادق آل محمد علیه و علی ابائه و ابنائه السلام. [گل] کاش شیعه جعفری ای باشیم که بهمون افتخار کنید آقا جان.[قلب]


یه روایت جالب دیدم: پیامبر (صلی الله علیه و‌ آله) فرموده اند : بهنگامی که پسرم جعفر بن محمد بدنیا آمد او را صادق بخوانید بدان خاطر که در تداوم امامت ، فرزندی به دنیا می آید که به همین نام ( جعفر) موسوم می شود ، بدون حقی دعوی امامت میکند و او را جعفر کذاب مینامند. (برگرفته از کتاب, در مکتب احیاگر تشیع امام جعفر صادق (ع) نوشته: علی قائمی امیری)

  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 82 سوره مائده تا انتهای سوره و سوره انعام تا آیه 110


همیشه, دشمن ترین و کینه توز ترین مردم را به مومنان , یهود خواهی یافت و بامحبتترین و نزدیک ترین مردم را یه ایشان, نصاری خواهی یافت, این بخاطر این است که برخی از آنها پارسا و دانشمند هستند و بر حکم خدا تکبر و گردنکشی نمیکنند...(82)

(برخی  از مسیحیان) وقتی آیاتی را که بر پیامبر نازل شده, میشنوند, میبینی که اشک از چشمانشان جاری میشود چون حق را شناخته اند, و ارزو میکنند که خدا آنان را از جمله گواهان روز قیامت قرار دهد و جزء گروه صالحان محسوبشان کند. خدا هم دعای انان را مستجاب میکند و آنها را وارد بهشت جاودان خواهد کرد که این جزای نیکوکاران است... (83-85)

ای مومنان حلال خدا را برخود حرام نکنید (87)

خدا بخاطر قسم های سهوی که خورده اید مؤاخذه تان نمیکند اما بخاطر سوگندهایی که از روی عقیده قلبی خورده اید ( و آنها را شکسته اید) باید کفاره بپردازید:   1- غذا دادن به 10فقیر      یا 2- تهیه لباس برای 10فقیر     یا 3- آزاد کردن یک برده     هرکس نتونست 4- سه روز روزه       سوگندهاتون رو نشکنید... (89)

 یادتونه گفتم خدا آروم آروم فرهنگ و عادت رو تغییر میده. حالا میگه,شراب و قمار و بت پرستی و شرط بندی  کارهای زشت وپلیدی هستند. کار شیطون هستند. این کارها رو نکنید تا رستگار بشید...   هنوز حرام نشده... (90)

در حالت احرام صید ممنوعه و کفاره داره (95)

در حالت احرام صید آبی حلاله اما صید بیابونی حرامه.... (96)

ای پیامبر, پاک و ناپاک پیش خدا برابر نیستند. اگر چه زیادی جمعیت ناپاکان تو را به تعجب وادارد... ای خردمندان از خدا پروا کنید تا رستگار شوید...(100)

مومنان, درباره چیزی که دونستنش ناراحتتون میکنه, سؤال نکنید...(101)

کفار یک سری گوشت رو حرام اعلام کرده بودند و اون رو به خدا نسبت داده بودند. خدا میگه... چرا دروغ میگید؟؟؟(103)

مومنان, ایمان خدتون رو سفت بچسبید, اگر همه عالم هم کافر بشن, ضرری به ایمان شما وارد نمیشه اگر اهل هدایت باشید(105)

دستور حضور دو شاهد بر وصیتنامه (106-108)

ای عیسی نعمتهایم را بر خودت و مادرت به یاد آور: سخن گفتن در گهواره و بزرگسالی, اموزش کتاب و حکمت و تورات و انجیل, جان دادن به پرنده گِلی, بینا کردن کور مادر زاد, شفا دادن برص, زنده کردن مرده, حفظت از دست بنی اسرائیل,  همه و همه به اذن من بود... (110)

حواریون یاران باوفا و مومن مسیح... (111- 113)

با این دعای عیسی, از خدا طلب روزی کنید... خدایا برایمتن مائده ای اسمانی بفرست تا برای همیشه ما ,عید شود. (114)

خدا هشدار داد, هشداری بی سابقه در قرآن... مائده میفرستم اما هرکس پس از آن کافر شد, عذابی بر او فرود میآوردم که احدی ندیده باشد...(115)

 روز قیامت خداوند به حضرت عیسی میفرماید, تو گفتی من و مادرم خداییم؟؟؟ نه سبحان الله. تو شاهدی . خدایا هرکار دلت میخواد با اونها بکن چون بنده تواند.امروز راستگوییِ راستگویان به دردشون میخوره... بهشت جاودانه. (116-119)

 

سوره انعام

ندیدید به قومهای قبلی نعمتهای فراوان دادیم از اسمان و زمین اما با گناه هاشون همش رو از بین بردند. ما هم نابودشون کردیم و قومی دیگر رو به جای اونها آوردیم... (بعضیا میگن این که بخاطر اینکه گناه زیاد شده, وضع زمین بهم ریخته و باران کم میاد و اگه بیاد سیل میشه و غیره و غیره, همش خرافاته... این مدت خیلی این حرف رو شنیده ام. به مرور طی ایات , به اینگونه افراد پاسخ میدهیم انشا الله ...) (7)

به پیامبر میگفتند چرا پیامبری از جنس فرشته برای ما نمیاد؟ خدا میگه چون باید پیامبر از جنس خودتون باشه. به فرض هم که میخواستم پیامبری از ملائک بفرستم, حتما شبیه مردی بود که مثل شماها لباس میپوشید... (8-9)

خدا رحمت و بخشایش رو برای خودش ,واجب کرده... (12)

 بعضی از اونها رو میبینی که به حرفهات گوش میدن, اما هیچی نمیفهمن. چون گوششون رو سنگین کردیم و در ورودی قلبشون رو بستیم... (35)

ما میدونیم اونها یه حرفهایی میزنند که دل تو رو میشکونن, اونها تو رو تکذیب نمیکنند بلکه نشانه ای خدا رو انکار میکنن. پیامبرهای قبلی هم تکذیب شدند تا بلاخره امداد ما به سراغشون اومد, حکم خدا که عوض نمیشه. اگر رویگردانی اونها برات خیلی سخته, تو زمین کانال بکّن یا به آسمون نردبون بکش تا براشون یه نشا نه ای بیاری (تا بلکه ایمان بیارن...) اگر خدا میخواست همه رو هدایت میکرد... (33)

هر جنبنده ای در زمین و هر پرنده ای در اسمان همه طایفه هایی مثل شما هستند... ما در کتاب افرینش از ثبت هیچ چیز فرو گذار نکرده ایم... (38)

برای به راه آوردن مردم, خدا چند راه داره, اول به سختی و مشکل می اندازه تا به او رو بیارن, بعد اگه آدم نشدند, درهای اسمان و زمین رو به رویشون باز میکنه که تا ممکنه از نعمتهای خدا استفاده کنند و غرق بشوند و کلا خدا رو فراموش کنند, بهد یهو ناگهانی به خاک سیاه می اندازتشون (43-44)

 پیامبر بگو من نگفتم, خزائن خدا دست منه, یا از غیب خبر دارم, یا فرشته هستم, من فقط هر دستوری بهم میدن عمل میکنم. ادم کور و بینا مثل هم نیستند فکر نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (50)

وقتی برخی فقرای بسیار مومن که پیش پیامبر میومدن, اشراف پیامبر رو سرزنش میکردند که تا این فقیر فقرا دور و برت هستند, کسی از بزرگان به تو متمایل نمیشه. خدا هشدار میده, اگه آنها رو از خودت برانی, ظالمی... (یاد ماجراهای قصاص و دور شدن اشراف کوفه از اطاف مختار افتادم و کنایه های ناریه... ) (52)

 پیامبر بگو, اگه فرمان امدن عذاب الهی دست تو بود که تا حالا کل ماجراها تموم شده بود... اما خدا به اوضاع ظالمان آگاه تره. (58)

(رفقایی که اهل نماز غفیله هستند با این ایه بسیار اشنا هستند. در رکعت دوم...) کلید گنجهای اسمانها و زمین در دست خداست او انچه در دریا و خشکی هست رو میدونه, برگی از درخت نمیفته که او ندونه, و هیچ دانه ای در تاریکی زمین نیست که او از حالش بیخیر باشه و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب علم خدا ثبت شده باشه...  (59)

 ادامه ایاتی از نشانه ها و قدرتهای خدا در عالم افرینش... (60- 65)

خدا میتونه زندگیتون رو( در دنیا )بهم بریزه: عذاب از زیر پا, عذاب از بالای سر, تفرقه و اختلاف, بعضی مردم گرفتار بعضی دیگه... ببین چطوری نشانه ها رو براتون توضیح میدیم شاید یه چیزی بفهمید... (65)

کسانی رو که دینشون رو به بازی گرفتند, رها کن... (70)

قصه حضرت ابراهیم درباره دعوت عمو به خداپرستی, روشهای دعوت گروهای مختلف مشرک ستاره پرست و ماه پرست و خورشید پرست... نه, من کسی رو میپرستم که همه اینها رو آفریده....(74-83)

جایزه ابراهیم ,فرزندان و نسلی صالح که همه پیامبران اینده از اویند... خدا او و آنها را هدایت کرده ( 84-90)

یهود تورات موسی را ورق ورق کردند و اکثر اون رو پنهان کردند و بخش کمی  رو به مردم معرفی کردند... (  91)

تنهایی میرید, همونطور که تنهایی اومدید... (94)

او کسی است که... اینهمه خلقت کرده , بعد میگید جن کمک کار خدا بوده؟؟؟ و برای او دخترو پسر میسازید؟؟؟ سبحان اللهو او منزه است از آنچه به او میبندید... او کسی است که ... (95- 103)

به خدای آنان توهین نکنید, چون از روی نادانی به خدای شما توهین میکنند. کار هرگروهی برای خودش,زینت دادیم ... یه روزی همه به سوی خدا میایید و او شما را از کارهاتون با خبر میکنه (108)


هدیه امروز به شکافنده علم, حضرت امام محمد باقر علیه السلام. کاش که قلب ما را با نور علم واقعی روشن کنند...


  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 148  تا پایان سوره نساء و سوره مائده تا آیه 81


- نباید عیب و ایراد مردم رو فریاد بزنید مگر کسی که بهش ظلم شده. خدا میشنوه و میبینه (148)

- یه خلاصه ای از تقاضاهای عجیب و غریب بنی اسرائیل از حضرت موسی, برای دلداری دادن به پیغمبر...(153-155)

- گفتند, مسیح را کشتیم, درصورتیکه نه او را کشتند و نه به دار آویختند بلکه تصور کردند که اینکار  را کرده اند( امر بهشون مشتبه شد)... اونهایی که سر این ماجرا باهم به اختلاف افتادند, همه از روی شک و تردید سخن میگویند, حتما(شماها بدانید که او را نکشتند, بلکه ما او را به آسمانها بردیم....خدا مقتدر است و همه کارهایش از روی حکمت میباشند... (157-158)

- چون یهود خیلی ظلم کردند و خیلی از مردم رو از راه خدا منحرف کردند و رباخواری کردند در حالیکه از آن نهی شده بودند و اموال مردم رو به ناحق خورده بودند, ما هم یکسری چیزهای حلال رو برای آنها حرام کردیم ( 160-161)

- خدا برای پیامبر قصه میگه... خودش از لفظ قصه استفاده میکنه... "قصصناهم علیک" (164)

- اهل کتاب درباره دین خودتون غلو نکنید و درباره خدا جز به حق سخن نگویید, عیسی کلمه خدا بود که به مریم القا شد, نگید خدا سه تاست... خدا یکتاست, فرزند نداره, همه آنچه در اسمانها و زمین است متعلق به اوست,خودش هم وکالت همشون رو برعهده داره...( 171)     (شاید یه روز درباره"کلمه" حرف زدم...)

- ای مردم برای شما از سوی خدایتان "برهان" و "نور اشکار" فرستادیم... برخی مفسرین میگن, در این آیه منظور از " برهان" وجود پیامبر (ص) و منظور از " نور اشکار" وجود امیرالمومنین (ع) است... [قلب] (174)

- قبلا گفته بودم که دو جا توضیح درباره ارث و شرایط تقسیم آن آمده, اینجا دومی ش هست. درباره برادر و خواهرها: ( 176)

 

سوره مائده

- آیات اول همش دستورات دینی و اخلاقی و فقهی فوق العاده ای است. شامل: وفای به عهد, مصرف گوشت قربانی, حرمت شعائر خدا رو نگه دارید, و حرمت ماههای حرام رو, و حرمت قربانی های علامت گذاری شده برای حج رو, و زائران بیت الله رو نگه دارید,  مجوز مصرف صید وشکار بعد از خروج از احرام, به کسانی که در خانه خدا بهتون ظلم کردند,تعدی نکنید, تقویت حس تعاون در کارهای خیر, معرفی 11 خوردنی حرام تا.... یهو این وسط... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــِی خدا... آخه چطوری دیگه بهتر از این میتونستی امر به این مهمی رو اعلام کنی؟ به قول معلممون یکی از مهمترین چراغ قرمزهای چشمک زن قرآن اینجاست... الهی قربونت برم خدا... " امروز کافران از نابودی دین شما نا امید شدند... از اونها نترسید,از من بترسید..., امروز... دینتان را کامل کردم... ونعمت را بر شما کامل... و پسندیدم... که اسلام دین شما باشد..." (به خدا چهار ستون بدنم داره میلرزه... هروقت این عبارتها رو میخونم... واقعا حالم یه جوری میشه...) بعد ادامه صحبتهای قبلی... (عجب ...) هرکس ترسید از گرسنگی بمیره نه که قصد گناه کردن داشته باشه, عیبی نداره از این گوشتهای حرام بخوره... (1- 3)

-  این آیه هم خیلی جالبه, توضیح درباره گوشت شکاری که توسط سگهای شکاری صید شده... (4)

- یک حکم فقهیه جالبه دیگه: غذای اهل کتاب برای شما حلاله و غذای شما برای اونها...  ,  ازدواج با زنان مومن اهل کتاب هم برای شما حلاله به شرطی که مهرشون رو بدید و آنها هم پاکدامن باشند.(5)

- آیه وضو... هر وقت این آیه رو میخونم,به تفاوت شیوه وضو گرفتن شیعه و سنی فکر میکنم و به تفاوت برداشت فقهای مختلف از یک آیه قرآن... این چیزها خیلی آموزنده است... (6)

- وای از دست این بنی اسرائیل... میدونید چرا خدا اینقدر ماجرای بنی اسرائیل رو تو قرآن آورده؟؟؟ (12-13)

- هم یهود وهم نصاری با خدا عهدی بسته بودند که زدن زیرش... هر کدوم هم یه جور تاوان این عهد شکنی رو تا قیامت میدهند... مال نصاری جالبه: تا قیامت بینشون آتش جنگ و دشمنی افروختیم... تا قیامت... (14)

- خدا با دلایل دندان شکنی جواب خودبزرگ بینی ها و خودپرستی ها یهود ونصاری رو میده...(17-19)

- واااااااای این هم از اون ماجراهای عجیبه این آقایون بنی اسرائیله, وقتی حضرت موسی بهشون فرمان میدن که وارد بیت المقدس بشید... و نمیشن... میگن یه گروه ظالمی تو این شهرند, تو و خدات........ برید باهاشون بجنگید, پیروز که شدید , ما میاییم تو.... (واقعا که..... دلم میخواد....) بعد حضرت موسی اونقدر دلش میشکنه که به خدا شکایتشون رو میکنه و میگه, خدایا ,من غیر از خودم و برادرم... اختیار کس دیگه ای رو ندارم... من رو از اینها جدا کن... خدا هم حسابی حالشون رو میگیره... اول موسی و هارون رو ازشون میگیره... بعد 40 سال آواره بیابونها میکندشون... تا هِی دور خودشون بچرخند و به هیچ آبادی ای نرسند... البته این وعده رو به حضرت موسی میده و میگه غصه این قوم فاسق رو نخور, عزیزم...(درباره این "عزیزم" بعدا خواهم گفت انشا الله ...) شما یاد غصه های دل یک مرد نیفتادید... او که تنها بود و کسی رو نداشت... و با چاه... و مردم را نفرین کرد... و خدا او را از مردم گرفت... و شد, آنچه که نباید میشد.... وااااااااای از تکرار تاریخ...  (20-26)

- غصه فوق العاده آموزنده هابیل و قابیل... چقدر خدا قشنگ قصه میگه... با جزئیات... قشنگ و احساسی و آموزنده... (27-31)

- هر کس یک نفر را بکشد, گویی همه مردم را کشته و هر کس یک نفر را از مرگ نجات دهد, گویی همه مردم را زنده کرده... (این عبارات در کتاب تورات هم آمده. بعدا شاید برخی عبارات مشترک در کتب مقدس را گفتم... ) (32)

- حکم فقهی برای محارب و مفسد فی الارض ... 1- قتل  2- دار یا صلیب  3- قطع دست و پا بطور خلاف جهت هم  4- نفی بلد و تبعید  این تازه خواری مجازات آنها در این دنیا است, و در آخرت با عذابی بزرگتر مواجه خواهند شد.... (33) مگر کسی که قبل از اینکه دستگیرش کنند, توبه کنه, بدونید خدا آمرزنده و مهربونه... (34)

- دوباره از اون آیه باحال که که کلی سرش بحثه... برای رسیدن به خدا, از برخی وسایل استفاده کنید... مفسرین شیعه میگن, مجوز توسل به پیامبر و ائمه علیهم السلام صادر شده... (35)

- دست زن و مرد دزد را قطع کنید... ( یک حکم فقهی که بسیار سخت و با شرایط بسیار خاصی, قابل اجرا است... (یه جای دیگه هم شبیه این حکم هست که انشا الله بعدا میگم) البته در فقه شیعه...) (38)

- دلداری به پیامبر درباره آزارهای یهود... (41-44)

- حکم قصاص: فرد در مقابل فرد, چشم در مقابل چشم, بینی در مقابل بینی, گوش در مقابل گوش, دندان در مقابل دندان,هر زخمی برابر مثل خودش. اما هر کس بگذره, کفاره گناهان خودش میشه, هر کس هم اضافی صدمه بزنه, ظالمه...(45)

- اهل هر دینی باید بر اساس کتاب آسمانی خودشون محاکمه شوند...(48)

- برای چندمین بار... آی مسلمانها... با یهود و نصاری رفیق نشید... (51)

-  خدا به زودی یه قومی رو میاره که دوسشون داره, اونها هم خیلی دوسش دارن, نسبت به آدمهای مومن خاضع  و فروتن هستند و نسبت به کافران سرکش و مقتدر... در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت ملامت کنندگان نمی هراسند... این فضل خداست که به هرکی بخواد میده, خدا دارای رحمت و علم بسیاره... مفسرین میگن این آیه درباره حضرت امیر و شیعیان ایشونه (54)

- به به , به به ...  بدرستیکه ولی شما, خداست و پیامبرش, و کسانی که ایمان آوردند, آنان که نماز را بر پا میدارند و زکات میپردازند در حالیکه در حالت رکوع هستند.... به به, به به... [قلب]. مشت محکمی بر دهان بعضی ها...  [ناخوش]

- حتما حتما حتما , حزب خدا همیشه غالبند... (یک بنده خدایی میگفت, هرجا خدا تو قران از کلمه "اِنّ" استفاده کرده, یعنی این وعده حتمیه حتمیه خداست...)(56)

- با کسانی که دین شما رو مسخره میکنن رفیق نشید... اگر مومنید... (57)

- اصلا خدا هروقت میخواد از یهود صحبت کنه, حتما یکی از خصوصیاتشون, ربا خواریه... (یاد فیلم ملک سلیمان افتادم...) ( 62)

- اگر به تورات و انجیلی که براشون فرستادیم عمل میکردند, از بالای سر و پایین پاشون, نعمت سرازیر میکردیم, بعضیاشون خوبند,اما اکثرا بدکارند...(66)

- وای وای وای... ای رسول ما, ابلاغ کن آنچه را که به تو نازل شده, و اگر ابلاغ نکنی, رسالت و وظیفه خود را به انجام نرسانده ای, خدا تو رو از شر مردم, حفظ میکنه, خدا قوم کافر رو هدایت نمیکنه... (23 سال زجر و زحمت رسالت در برابر ابلاغ یک پیام... معرفی و بیعت گرفتن برای جانشین... تا اسلام بماند... تا مأیوس شوند... عجب خدایی... ) (67)

- ای یهود و نصاری, تابه کتاباتون عمل نکنید, هیچ ارزشی ندارید... (68)

- ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم و براشون پیامبر فرستادیم, اما چون بر خلاف هوای نفس اونها سخن میگفتند, پیامبرها رو یا تکذیب میکردند, یا میکشتند... (70)

- مسیح پسر مریم چیزی غیر از یک پیامبر نبود, که قبل از او هم پیامبران دیگری بودند, مادرش هم زن پاک و راستگویی بود, این دوتا غذا می خوردند, ببین چطوری نشانه هامون رو براشون روشن کردیم, آخه چرا به خدا دروغ میبندند؟؟؟(75)

- کافران بنی اسرائیل از زبان داوود و عیسی لعنت شدند, چون خدا رو نافرمانی کردند و از حکم او سرکشی کردند...(78)


صلوات امروز هدیه به دومین علیِ اهل بیت علیهم السلام, علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام[قلب]. در روزی که ایات ولایت توش موج میزد, دعا میکنیم که ای کاش شیعه واقعی باشیم... 

[گل]

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 24 تا 147 سوره نساء


- توصیه به ازدواج با چندین شرط: 1- با غیر از زنانی که ذکر شده اند, با بقیه مجازید ازدواج کنید  2- اگر به اندازه کافی پولدار نیستید که زنان سطح بالای اجتماعی را به همسری بگیرید (در زمان پیامبر, زنان آزاد) , با زنان مومن و پاکدامن که در سطح پائینتری هستند (در زمان پیامبر, کنیزان مومن) ازدواج کنید. (این فقط برای کسانی است که میترسد به گناه بیفتد) هرگز با زنان ناپاک که رفیق باز هستند... ازدواج نکنید. 3- اگر میتوانید, صبر کنید این برای شما بهتر است. (حالا تعابیری مختلفی برای تفسیر این صبر کردن آمده, از صبر کردن تا وسعت رزق و ازدواج با زن ازاد تا صبر کردن در انجام گناه تاخدا بهترین را روزیتان کند...) قصد خدا از همه این صحبتها, روشن کردن راه برای شما و هدایتتان و آشنا کردنتان با سنتهای پیشینیانتان است (24-26)

- خدا میخواد کارتون رو آسون کنه, آخه آدم ضعیف خلق شده... یعنی در برابر هوای نفس میتونه گول بخوره...(28)

- آیه قدرت... عجب دعواییه تو جامعه سر این آیه, اما کاش منظور خدا رو خوب بفهمیم... مردان بر زنان قوام اند... حالا قوام یعنی چی؟ رئیس؟ حاکم؟ مالک؟ تسلط؟ حق محافظت و نگهبانی از حریم؟ چی؟؟؟ حالا چرا؟ چون خدا برخی رو بر برخی برتری داده... از چه نظر؟ قدرت بدنی؟ فهم و شعور؟ توانیی بیشتر در استدلال؟ چی؟؟؟ و بخاطر اینکه مردان باید از مال خود به همسرانشان خرج زندگی دهند... پس, زنان صالح,خاضع باید آنچه را که خدا حکم به حفظ آن کرده در غیبت مردانشان حفظ کنند (حق همسر) و اگر از نافرمانی زنی ترسیدید, پس او را طی سه مرحله تنبیه کنید:1- موعظه اش کنید... اگر افاقه نکرد... 2- از او دوری گزینید... اگر افاقه نکرد...3- او را بزنید... اوه اوه اوه چه خشن ... نه بابا برای همه این مراحل آنقدر حکم فقهی محدود کننده وجود داره که... مثلا برای آخری زدن باید طوری باشد که طرف نه کبود شود, نه زخمی شود, نه خون بیاید, حتی نباید دردش بیاید... خوب یه کلمه میگفتید نوازش کنند دیگه... (البته این برای تنبه فرزند هم هست) خلاصه باز هم نظرم اینه خدا خیلی هوای خانمها رو داره اما هنوز مونده تا آخر ایه صبر کنید... بعد میفرماید: اگر در هر مرحله, اطاعت کرد دیگه حق ستم کردن ندارید... و اما... آقایون عزیز,حواستون باشه, اگه این اختیارها رو بهتون دادم... بدونید که من,خیلی عظیم الشأن و بلند مرتبه ام... (یعنی قدرت من از همه بیشتره و بدجور هم انتقام میگیرم...) این صفات "علی" و "کبیر" معمولا باهم در قرآن نمی یان و اگر بیان نشون دهنده قدرت نمایی شدید خداست... برای همینه ما به این آیه میگیم, ایه قدرت... (حالا کمی به ناریه خانم فکر کنید و برخوردهای همسر با ایمانش با او...)  (34)

- مرحله بعدی دعوای بین زن و شوهر... اگه دیدید کار داره بالا میگیره و به دعوا می انجامه, از هر دو طرف یه آدم بزرگتر از خانواده که مورد اعتماده بیان و ایندوتا رو آشتی بدن... اگه قصدشون زندگی کردن باشه, خدا هم کمک میکنه و ناراحتی ها رفع میشه... حتما خدا هم دانا است و هم آگاه به اسرار... کاش قرآن در جامعمون اجرا میشد... (35)

- طبقه بندی کمک و یاری رساندن: اول والدین, بعد فامیل, بعد ایتام, بعد فقیرها, بعد همسایه ای که فامیله, بعد همسایه غریبه, بعد رفقا, بعد در راه مانده ها, بعد آنان که برای شما کار میکنند (تو اون زمان کنیزها) بعد خدا میگه کسی رو که خودپسند و بخیل باشه دوست نداره, کسایی که نه تنها خودشون کمک نمیکنن بلکه مانع کمک کردن بقیه هم میشن... (36-37)

- کسی که ریا میکنه, به خدا و روز قیامت ایمان نداره... میدونی چرا؟ چون انتظار پاداش از مردم داره... ( یه نکته: ریا کاملا امری درونی و قلبی است و مطلقا امری ظاهری نیست. اگر قصدم برای انجام کاری "خوش آیند" دیگران است و قصدم از انجام اون کار جلب رضایت خدا و قرب و نزدیکی به خدا نباشد,  اون ریا ست. وگرنه تعظیم شعائر واجب است و به موقعش میگم. باید بدون ترس به ترویج دین و ترویج نماز و بیان اعتقادات و عمل به واجباتمان بپردازیم.)(38)

- دستور غسل و تیمم بدل از غسل...   وقتی مستی نماز نخون تا بفهمی داری چی میگی؟( تا حالا چندتا نماز تو هوشیاری کامل خوندی رفیق؟؟ خوش بحالت...) (44)

- خدا غیر از شرک, هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر گناهی رو میبخشه... (نا امید نشو. ناامیدی شرکه... ) (48)

- دیدی بعضی ها چه دعوت به پاکی و تقوا میکنن اما در عمل... وای وای وای... بگو خدا هرکی رو که بخواد پاک میکنه قد یه شکاف وسط دانه خرما هم ظلم نمیکنه...(49)

- بچه ها شنیدین برخی از علما تفسیر "جبت" و "طاغوت" رو که بسیاری از آیات قرآن و دعاها و زیارات اومده که تبعیت کنندگان اونها چه و چه... به چی تعبیر میکنن؟؟؟ این دو تعبیر در این آیه آمده (51)

- پوستهایی که مدام میرویند و مدام میسوزند و از اول... (56)

- به به, آیه اولی الامر... روح همه علما و مفسران بزرگ شیعه شاد شاد...( 59)

- میگن اون دوره,هرکس گناهی میکده,میومده پیش پیامبر که براش طلب آمرزش کنن از خدا. بر اساس این آیه,خدا هم قول داده این دعای پیامبر مستجاب مشه حتما حتما... حالا پیامبر شما که شاهدی برما و اعمال ما, در این ماه عزیز پیش شما میاییم تا برامون طلب آمرزش کنید... خدا قول داده روی شما رو زمین نمی اندازه... برامون دعا میکنین؟؟؟؟( 64)

- بهترین رفیق: 1- پیامبران 2-صدیقان  3- شهدا  4- صالحین... برای هر یکیشون کلی تفسیر آمده... اما در نهایت خوب رفقائیَن...( 69)

- آی مسلمونا... سلاح جنگتون دستتون باشه, آماده باشید, دسته دسته یا جمعی برای جهاد بزنید بیرون...(71)

- بعضیا... الکی شما رو میترسونن که نرید جهاد  بعد اگه رفتید و صدمه ای خوردید, میگن الهی شکر نرفتیم ها... اگه پیروز شدید, میگن وااااااای کاش میرفتیم از این مزایایی که به اینا میدن به ما هم میدادن...(72-73)

- این آیات تشویق و ترغیب به جهاده...( 74- 78)

- همتون میمیرید... حتی اگر تو برجهای بلند بتونی... باشید... (78)

- بعضیا... وقتی میان پیش تو میگن , نه آقا ما هستیم, شک نکنید پشتتونیم... بعد که از پیشت میرن, یه چیزای دیگه میگن... خدا میدونه اینا چکارن, ازشون دوری کن, به خدا توکل کن. خدا برای وکالت تو کافیِ کافیه... ( 81)

- روی قرآن تأمل و تدبر نمیکنید؟؟؟؟ اگه از طرف کس دیگه ای بود توش یکعالم تناقض پیدا میکردید... ( 82)

- وقتی کسی بهتون سلام کرد یا محبتی کرد, مثل همون یا بهترش رو بهش جواب بدید... خدا حساب همه چیز رو داره... ( 86)

- شرایط برقراری ارتباط با کفار و منافقان در زمانی که دولت اسلامی تشکیل شده... ( 89-91)

- احکام قتل غیر عمد... ( 92- 93)

- اگر کسی به زبان ادعا کرد که مسلمانه, باید قبول کنید... (94)

- مجاهد و خونه نشین هیچ جوری باهم برابر نیستند... هیچ جور... ( 95-96)

- فرشته ها وقتی میخوان به سختی جان کسی رو که به خودش ظلم میکرده بگیرده بگیرن, بهش میگن چرا اینطوری شدی؟ میگه مجبور شدم, میگن چرا مگر زمین خدا بزرگ نبود, خوب میرفتی یه جای دیگه... اما برخی که واقعا نمیتونن هجرت کنن,حالا شاید خدا اونها رو ببخشه. ولی  کسی که در راه خدا مهاجرت کنه تا ایمانش حفظ بشه, حتی اگه تو راه بمیره, اجر زیادی پیش خدا داره... ( 97-100)

- مجوز نماز خوف و آموزش آن به پیامبر... یه ایه کاملا تصویری... خیلی قشنگه... ( 101-102) به یاد نماز ظهر عاشورا...

- پچ پچ هیچ فایده ای نداره مگر اینکه برای کمک به مردم و کار خیر و اصلاح بین اونها باشه.هرکی این کارا رو برای خدا انجام بده, خدا هم خوب جایزه ای بهش میده... (114)

- واااای واااای وااااای , حرفهای شیطان... کسانی که کمی با آیات قرآن آشنایی داشته باشند, میدونن که هرجا کلمات داره از زبون شیطان نقل میشه, لغتهاش خیلی سخت و پیچیده و قلمبه سلمبه هستند... به خدا میگه,  یه قسمت معینی از بنده هات مال منن!!!! بعد میگه: بدون شک سخت گمراهشون میکنم,میاندازمشون تو خیال بافی های دور و دراز , بهشون دستور میدم حیوونا رو اذیت کنن, بهشون دستور میدم خلقت خدا رو دستکاری کنن و تغییر بدن (حالا این خلقت میتونه خیلی چیزها باشه...)!!!! , کمکشون میکنم, به آرزوهای دورشون امیدوارشون میکنم و و و . و خدا هشدار میده, هرکی رفیق شیطون بشه, اوضاعش خیلی خراب میشه... ( 118-121)

- اما جایزه ادم خوبها... بهشت همیشگی(1122)

- اما اگر زنی از بدی شوهرش ترسید, دیگه بزن بزن تو کار نیست... یا صلح یا همون ماجرای حکمیت و یا جدایی... البته تأکید بی حد خدا به صلحه.(128)

- تو آیه 2 در جزء قبل گفته بودم خدا میگه نمیتونید عدالت برقرار کنید... این آیه اش (129)

- یه دلداری... اگه دیگه خیلی کار بالا گرفت و مجبور به طلاق شدید, نترسید, خدا روزیتون رو میده, خدا رحمت بی انتها داره...(130)

- اگه دارید جایی قسم میخورید, با انصاف باشید و درباره نزدیکانتون (پارتی بازی) نکنید. حالا پولدار باشند یا فقیر, حواستون باشه ,خدا به همه کارهاتون آگاهه.(135)

- مسلمونها, کتاب خودشون و کتب پیامبران قبلی رو قبول دارند و بهشون احترام میگذارند.(136)

- فکر میکنید عزت پیش کفاره؟؟؟ نه بابا عزت نزد خداست... همه همش... (139)

- بعضی ها , تا میشینن توی یه جلسه ای شروع میکنن آیات و احکام خدا رو مسخره کردن... شما مسلمونها, بلند شید برید تا از مسخره کردن دست بردارند اگه بشینید, مثل اونهایید... خدا, همه کفار و منافقین رو باهم وارد جهنم میکنه... (140)

- بعضی ها, کاملا مراقب شما هستند... اگه به موفقیتی برسید, زود خودشون رو به شما میچسبونن که ما باهم بودیم... اما اگه موفقیتی برای دشمناتون اتفاق بیفته, میرن پیش اونها که مگه ما نبودیم اخبار مسلمونها رو به شما میدادیم و شما رو از خطرشون اگاه میکردیم؟... خدا روز قیامت بینتون به عدل حکم خواهد کرد ولی حواستون باشه, خدا... هرگز... راه تسلطی ... برای کافرین... علیه مسلمانها... قرار نداده... ( 141)

- من عاشق ریتم و معنیه این ایه ام... بدون حرکت دست اصلا نمیشه خوندش... دستتون رو مقابلتون بگیرید و از مچ کمی به یک طرف و کمی به طرف دیگه حرکت بدید و بخونید..." مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء..." یعنی این وسط موندن, نه اینوریَن,نه اونوریَن...هرکی رو که خدا گمراه کنه, دیگه راهی برای هدایتش وجود نداره... (143)

- برای بار چندم فقط تو این جزء,  بابا  با کفار رفیق نشید تازه به جای مومنین... (144)



اول هدیه میکنیم یه صلوات خوشگل و بلندِ محمدی, به سید الشهداء حضرت امام حسین علیه السلام. انشا الله که یه زیارت بامعرفت نصیبمون کنن.[گل]

 

پی نوشت:

ازتون عذر میخوام که تا این حد عامیانه و خودمونی نوشتم... تا حالا معنی قرآن اینجوری خونده بودید؟؟؟ شرمنده ام...  [چشمک]

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 92 تا انتهای سوره آل عمران و سوره نساء تا آیه 23


- فقط اگه چیزی رو که خیلی دوست داری, به دیگران ببخشی, جزو نیکوران به حساب میای...(92)

-حضرت یعقوب به گوشت شتر حساسیت داشتند و اونو نمیخوردند... بعد آقایون یهود  الکی از خودشون درآوردن که گوشت شتر برای بنی اسراءیل حرام بوده ... خدا میگه, لطفا تشریف ببرید تورات بخونید تا معلوم شه که راست نمیگید (93)

- اولین خانه که در زمین ساخته شد........... کعبه بود...(96)

- ای اهل ایمان, از خدا در حدی که شایستش هست, پروا کنید... (102)

-به ریسمان خدا چنگ بزنید و از هم متفرق نشوید......یادتونه خدا چه لطفهایی بهتون کرده.......(103)

- روز رو سفیدی و رو سیاهی...(106)

- (دشمنان اسلام) محکوم به شکستند و خواری...(112)

- همه اهل کتاب مثل هم نیستند, برخی هاشون نیمه شبها عبادت میکنند و آیات خدا رو میخونند و نماز برپا میدارند, به خدا و روز قیامت ایمان دارند و امر به معروف و نهی از منکر میکنن و تو کارهای خیر پیش قدم میشن... اونها از بنده های صالح خدا هستند...... ( بچه ها, اهل کتاب ها, نه مسلمون... تا حالا چنین آدمهایی رو دیدین... آدم تو دلش میگه واااااااااااااای خدایا اینا چقدر مسلمونن... خیلی بیشتر از خیلی مسلمونهای دیگه... بعد وقتی گریه هاشون رو تو روز عاشورا و تاسوعا هم ببینی پیش خودت میگی... بابا اینا شیعه دو آتیشن... در حالیکه اسم طرف اصلا یه چیز دیگست... ) (113-114)

- اما خدا تاکید میکنه... دوست صمیمی ( به واژه " بطانه" دقت کنید) از غیر هم دین خودتون نگیرید... ما به روشنی نشانه هامون رو نشونتون دادیم اگر... عاقل باشید...(118-120)

- یاد آوری موهبتهای خاص خدا به مسلمانان در جنگ بدر... به ویژگی خاص جنگ بدر نسبت به سایر جنگهای پیامبر دقت کنید... مجاهدین بدر هم برای خدا و هم برای پیامبر تا پایان عمر خیلی خیلی مهم و عزیز بودند...( 123-128)

- باز هشدار درباره آتش ربا...(130-131)

- ویژگی متقین در چند عبارت... انفاق در نهان و آشکار, فرو خورنده خشم, گشت کننده دربرابر خطاهای مردم, اگه گناه کنن یا به خودشون ظلم کنن زود استغفار میکنن, دیگه هم اون کار بد رو تکرار نمیکنن, آگاه اند..., اونوقت خدا جایزه های خوب خوب بهشون میده...(134-136)

- محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) فقط رسول خداست, اگه کشته بشه یا بمیره, باید به گذشتتون برگردید؟؟؟ فکر کردید اگه این کار رو بکنید خدا ضرر میکنه؟ البته خدا جایزه شکر گذارها رو میده...(144)

- یادآوری خاطره تلخ احد... عجب درسی است برای همیشه تاریخ...(152-158)

- ای پیامبر, اگه لطف و رحمت خدا به تو نبود که خیلی خوش اخلاق و مهرون باشی, شکنکن که اگه بداخلاق و تندخو و سنگدل بدی, همه از دورت متفرق میشدند. پس ازشون بگذر, و براشون طلب مغفرت کن و باهاشون تو کارها مشورت کن.هروقت هم خواستی کاری بکنی, به خدا توکل کن. خدا توکل کنندگان به خوشو دوست داره...( 159-160)

- خدا بر سر اهل ایمان منت گذاشته که, یکی از خودشون رو انتخاب کرده تا نشانه هاشو براشون بخونه و کمک کنه تا خودشونو پاک کنن و بهشون حکمت و علم آموزش بده در حالیکه قبل از اون تو تاریکی مطلق بودند...(164)

- معرفی اونهایی که حرف دل و زبونشون دوتاست... در اینجا, در زمان دعوت به جهاد...(167-168)

- باز هم تکرار... شهیدان زنده اند... مرده شان مپندارید... و بدجور نزد خدا داره بهشون خوش میگذره (تا بعدها آنها هم مرگ رو تجربه کنن) (169-171 )

- آدم بدها فکر نکن داره الان خیلی بهشون خوش میگذره, به نفعشونه... نه بابا, مهلت دادیم به گناهاشون اضافه کنن بعد یهو حالشونو بدجور میگیریم...(178)

- قرار نیست همه اسرار غیب رو بدونن (179)

- خدا شماها رو با اموال و جانهاتون سخت آزمایش خواهد کرد و تازه کلی هم زخم زبون خواهید شنید و خیلی خیلی هم اذیتون خواهند کرد ...اما... اما... اگه صبر کنید و از خدا پروا داشته باشید, خیلی کار بزرگی کردین...(186)

- باز هشدار به آدمهایی که گناه میکنن, ذوق هم میکنن و تازه خیلی هم خوششون میاد که بخاطر کارهای نکرده, تشویق هم بشن و بدتر اینکه فکر کیکنن خداهم هیچ کاری باهاشون نداره... وعده عذابشون سخت و دردناکه...(188)

- معرفی خردمندان: آنان که ایستاده و نشسته و خوابیده دارن به خلقتهای خدا در آسمان و زمین فکر میکنن و خدا رو بخاطر این خلق عظیم و عجیب, میستایند و آرزو میکنند که در جوار رحمت خدا باشند... خدا هم اجابتشون میکنه (190-195)

 

سوره نساء

- واااااااااای هشدار شدید خدا به کسانی که با مال یتیم سر و کار دارند... از اون جاهاییه که خدا هیچ شوخی نداره و بدجور از اونها و حقشون دفاع میکنه...

  و  آیه بحث برانگیز بین بعضی ها... : اگه مطمئن هستید میتونید بین همسرانتون عدالت برقرار کنید... خوب تا چهار تا اجازه دارید...( جالبه که خدا یه جای دیگه که وقتی رسیدیم ذکر خواهم کرد میگه, میدونم نمیتونید عدالت برقرار کنید چون من تو دل هر مرد فقط یه قلب گذاشتم...... و البته بحث رعایت عدالت هم که حتما میدونید باز از جاهییه که خدا خیلی بهش حساسه...) ( 2- 6)

- آیات ارث در قرآن دوجا مفثل اومده, یکیش اینجاست برای پدر و مادر, دختر و پسر, زن و شوهر,خواهران و برادران و بعدش خدا میگه اینها خط قرمز خداست حواستون باشه ازش رد نشین...(7-14)

- حکم مجازات زنا در قرآن دوجا آمده که دومی اولی رو نسخ میکنه. اولی اینجاست...(15-16)

- بلافاصله بعدش آیه شرط پذیرش توبه است... (چه خدا مهربونه حتی در برابر چنین گناهی...) کسی که 1- یک گناه بکنه  2- از روی عمد نباشه  3- زودی عذر خواهی کنه ... حتما حتما حتما خدا میبخشتش... (17)

- اما کسی که  1- هی و مدام گناه زیاد زیاد بکنه  2- تازه دم مرگ یادش بیفته باید توبه کنه...  اینها عذاب درناکی منتظرشونه...(18)

- زنهاتون رو اذیت نکنید... الکی بهانه نگیرید... باهاشون خوب برخورد کنید حتی اگر دوستشون نداشته باشید... شاید خدا تو چیزی که اصلا دوستش ندارید, یه خیر خیلی خیلی خیلی زیاد براتون گذاشته باشه.... ( خودمونیم خدا چه طرفِ خانومهاست ها... ;)  )    

- تازه اگه هوس کردید خانومتون رو عوض کنید, حواستون باشه مهرشو کامل و با خوش اخلاقی بدین, چیزی هم ازش کم نکنید. بیخودی هم بهش تهمت نزنید و به گناه متهمش نکنید... (20-21)

- ( تو عصر جاهلیت برخی با همسر پدرانشون ازدواج میکردند... خدا بطور وحشتناکی این کار رو تقبیح میکنه...(22)

- معرفی محارم برای آقایون... : مادر, دختر, خواهر, عمه, خاله, خواهر زاده, برادر زاده, مادر شیری, خواهر شیری, مادر زن, دختران زن از همسر قبلی اش اگر با این زن ازدواج کرده باشید , عروس (همسر پسر خودتان), خواهر زن ( فقط فقط فقط در مورد ازدواج با او, نه حجاب و رابطه آن هم تا وقتی که خواهرش همسر شماست) (23)



صلوات امروز هدیه به کریم اهل بیت, امام حسن مجتبی علیه السلام [قلب]

(اگه یه سری بزنه  یه نگاهی کنه به دل سیاهه منه دیوونه اون لحظه خوب ِ خوب ِ زندگیـــــــــمه  آقام امام حسن کریــــــــــــمه  آقام امام حسن کریــــــــــــــمه  اقام امام حسن کریــــــــــــــمه... [گل])

 

  • narjes srt

سلام

امروز وارد هفتمین سالِ مون شدیم.

عزیز من، تولد رابطمون مبارک



پی نوشت:

و یادم رفت که اول خرداد تولد دو سالگی وبلاگم بود!

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 253 سوره بقره تا انتهای سوره و سورهآل عمران تا آیه 91


- اگر خدا میخواست, بعد از آمدن اینهمه پیامبر و کتاب, مردم دیگه با هم جنگ و دعوا نمیکردند... (253)

- آیه الکرسی... حفظت میکنه از هر بلایی... (255-257)

- احتجاج ابراهیم با نمرود درباره یکتایی و ربوبیت خدا( 258)

- قصه عزیر و خواب صدساله اش برای اثبات معاد (259)

- قصه ابراهیم و 4 پرنده برای اثبات معاد(260)

- با منت و آزار, ثواب کمکت به مردم رو از بین نبر...( 264)

- شیطان شما رو از فقر و بی چیزی میترسونه که به سمت فحشا برید... ولی خدا خیلی خیلی دارا و داناست...(269)

- آیات تحریم و اثرات ربا در زندگی انسان... خیلی خیلی آتیش بزرگیه که تو زندگی بیفته, بی شک نابودش میکنه...(275-281)

- بلندترین آیه قرآن, احکام خرید و فروش... اگر عملی میشد در جامعه مون, خیلی مشکلها حل میشد...( 282)

- آمن الرسول... میگن خوندن این آیات بعد از نماز عشا بخونه و بخوابه, ثواب عبادت تا صبح رو براش مینویسند... پر از دعاهای قشنگه(285-286)

 

سوره آل عمران

-قرآن از آیات محکمات  که اصل و پایه آموزه ها هستند و واضح و روشن مطلب رو بیان میکنند و متشابهات که میشه معانی و مفاهیم بسیار متنوعی رو از توش در آورد  تشکیل شده. حالا کسایی که کارشون شبهه انداختن بین مردمه, هرجور میخوان به نفع خودشون این آیات رو تاویل میکنند و تو ذهن مردم شک ایجاد میکنن اما آدمهایی که علم واقعی به معارف قرآن دارند, میگن: همه اینها آیات خداست, ما به همش ایمان داریم. خدا خودش بهتر تاویل این آیاتش رو میدونه... اما مگر انسانهای خردمند, پندپذیر نیستند.........(7)

- نشانه ای از لطف خدا به مسلمانان در جنگ بدر, کفار اونها رو دوبرابر تعداد واقعیشون میدیدند...(13)

- خدا دنیا رو زینت داده اما وعده نعمتهای خاص بهشتی رو هم داده... حالا بیا و انتخاب کن...(14-15)

- دین نزد خدا؟؟؟   تسلیم اوامر او بودن  یا  اسلام   ... سر اینکه کدام صحیح است, بحث بسیاره...(19 و 85 )

- یهود میگن ما مستقیم میریم بهشت, اگه هم نریم, فقط چند روز میسوزیم بعد زودی میریم بهشت تا ابد...(24)

- با کافر هرگز رفیق نشید... مگر با شرایط خاص تقیه... خدا هم میتونه تو دلت چه خبره ها, حواست باشه...  (29 - 28)

- قصه مریم سلام الله علیها... (به یاد کودکی ام... ) خدا مریم رو مثل یه گیاه خوب پرورش داد... بعد هم قبولش کرد... و رزق بهشتی بهش داد... که دل زکریا رو برد و از خدا فرزندی خواست به این پاکی... و خدا به او یحیی را عنایت کرد... و مریم خودش را در محیطی سراسر مردانه و حتما ناپاک... (دلایلم رو بعدها شاید گفتم...) حفظ کرد ... تا خدا بهش عیسی را هدیه کرد...و او پیامبر متولد شد... و بعد دعوت به همکاری کرد و حواریون به او و خدایش لبیک گفتند... و خدا عیسی را برد پیش خودش... و پیروانش را در درجه ای بالاتر از کفار در روز قیامت قرار خواهد داد... و بعد بینشون حکم خواهد کرد... مثل عیسی نزد خدا شبیه آدم است که پدر و مادر نداشت... پس غیر ممکن نیست... ( 33-60)

- آیه مباهله... عجب ماجرای عجیبیه این مباهله... (61)

- دعوا سر دین ابراهیم...(66-68)

- ذکر برخی از حیله ها ومکاری های یهود... ( 69- 78)


صلوات امروز رو هدیه میکنیم به سرور زنان عالم. حضرت زهرا سلام الله علیها. خانوم هوای ماها رو داشته باشید لطفا. [گل]

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 142- 252 سوره بقره


- آیات تغییر قبله به دلیل دلخوری پیامبر از کنایه های یهود... (142- 150(

- یهود ونصاری پیامبر را از هر نظر مثل بچه هاشون میشناختند... اما تکذیبش کردند...(146(

- شهیدان زنده اند... همش یاد مختار بودم و کامنتهای برخی از بچه ها...(154(

- در امر قصاص برای شما حیات و زندگانی قرار داده شده... ای خردمندان... (179(

- وجوب نوشتن وصیت نامه (181(

- آیات وجوب روزه ماه رمضان واحکام کلی آن (183- 187(

- بندگانم بدانند که من نزدیکم و میشنوم دعایشان را آن لحظه ای که دعا میکنند پس او را اجابت میکنم, آنها هم دعوت مرا را بپذیرند و به من ایمان داشته باشند تا هدایت یابند.........(186(

- از در خانه ها وارد شوید... به یاد حدیث سلسله الذهب امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء و حدیث مدینه العلم پیامبر صلوات الله علیه و آله ... باید از در وارد بشی... ( 189(

- ایاتی راجع به جهاد (190- 194(

- بخشی از احکام قربانی در حج و عمره (196(

- ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار(201(

- آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآاه ... آیه ای فقط فقط فقط برای امیر دلها امیر المومنین روحی له الفداء... آنان که جانشان را به خدا می فروشند... درباره لیله المبیت مولا.... آه عزیز دلم... (206(


- فکر کردید الکی میرید بهشت.... نه خیـــــــــــــــــــــــــــــــر... بهشت را به بها دهند به بهانه ندهند... (214(

- شاید از چیزی بدت بیاد که به صلاحت باشه و چیزی رو دوست داشته باشی که به نفعت باشه...خدا میدونه, تو نمیدونی.........( 216(

- جنگ در ماه حرام خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی گناه بزرگیه... ببخشید محرم حرام نبود؟؟؟؟ کجایید مسلمانها؟؟؟؟؟؟( 217(

- اولین آیه برای ترک دادن مردم زمان جاهلیت و همه معتادین به چیزهای حرام در همه اعصار... خدا آروم آروم فرهنگ جامعه رو عوض میکنه. اول میگه: بله شراب ممکنه یه خوبی هاییم داشته باشه اما بدیهاش بیشتره... بعدا که مردم آماده تر شدند,کم کم اون حکمهای جدی و محکم واجب میشه... خدا چه با بنده هاش راه میاد... ( 219(

- برای پسرها: هرچند زیباییِ زنی هوش از کلّتون ربود... اگر مشرک باشه, کنیز مومن بهتر از اونه... اونها به آتش راهنماییتون میکنن و اینها به بهشت... (221(

- برای دخترها: ... یه مریضیه, رنج و سختیه... (223(

- اسم خدا رو بازیچه قسم هاتون قرار ندید... خدا میشنوه و میدونه... (224(

- احکام طلاق رجعی و خُلع ...( 228- 232(

- آیات مربوط به مدت شیردهی به کودک دوتاست که اولی اینجاست:(233(

- آیه خواستگاری... از زنی که قبلا همسر داشته هرگز نباید تا قبل از تمام شدن مدت عده اش, اعلام خواستگاری کنید. گرچه خدا میدونه تو دلتون چه خبره اما بیان نکنید گناه داره ... تا وقتش. خدا آمرزنده و بردباره... (235(

- مجوز نماز خوف (139(

- قصه گروهی چند هزار نفره که از ترس مرگ از شهرشون زدن بیرون, بعد خدا تو بیابون بهشون امر کرد, بمیرید... بعد زندشون کرد ... تا درس عبرت بگیرند و بگیریم... اما اکثر مردم شکرگذار نیستند...(243(

- هر کی به خدا قرض بده, خدا چند برابر بهش پس میده (245(

- ای جانم, قصه طالوت و پیامبر عصرش و بعد جنگ با جالوت و ماجرای داوود نوجوان... یکی از زیباترین و آموزنده ترین قصه های قرآن که شدیدا در هر دوره, کاربرد داره... یکبار تو زمان مختار بخونیدش و یکبار تو زمان ما و ... ( 246-252(

چه بسیار گروه اندکی که بر گروه کثیری پیروزی یافتند به اذن خدا...


صلی الله علیک یا ابالحسن یا امیرالمونین..... روحی لک الفداء ...... (ایستاده به سکوت...)

  • narjes srt

بسم الله الرحمن الرحیم


سوره حمد و سوره بقره تا آیه 141


بسم الله الرحمن الرحیم

به اسم الله؟؟؟ اسم خدا چیه که خدا بهش قسم خورده؟؟ به اسمم؟؟ اسمش چیه؟؟ وای خداااا...

- انگیزه خدا شناسی... تشکر از کسی که نعمت داده... فطریست..., بهترین راه شناخت: تماشای آفریده ها و نقش آنها در زندگی ما... پس حمد و سپاس مخصوص خداست.... (2)

-اربابی که مهربان و بخشنده است... ارباب... رب... مربی... مربا... ...  (3)

- مالک روز جزا... (حالا هرکاری دلت خواست بکن... یه روز بهم میرسیم...)  (4)

- پرستش و درخواست کمک فقط از تو... فقطِ فقط از تو... (به یاد ایوان مقصوره و ...)(5)

- صراط المستقیم... یکعالم روایت داریم و نقل خود مولاست که ..." انا الصراط..." حالا هربار میخونی بدون داری از خدا چی میخوای... علی (ع) میخوای... راهش و هدفش و وصلش و ... ... ...  (6)

- آنان که نعمت دادی....     آنان که غضب کردی بر ایشان....     آنان که گمراهند....

- خدا اینجا بطور مختصر اشاره میکنه, بعد یه قرآن جا داره تا این سه گروه رو معرفی بکنه... طوری که الان که شما همه قرآن رو خوندید, دیگه خوب خوب این سه دسته رو میشناسید... (خدایا ما رو در راه کسانی که به آنان نعمت ولایت دادی نگه دار...(7)



سوره بقره


 این کتابیست بی هیچ شک برای هدایت پرهیزکاران...(2)

- پرهیزکاران؟ ایمان به غیب, برپا دارندگان نماز, انفاق از روزی ای که خدا داده, مومن به قرآن و کتب آسمانی قبلی, یقین به رستاخیز ..... آنان بر هدایتند... آنان رستگارند... (3-5)

- کفار؟ هشدار ِ عذاب فایده ای برای ایمان آوردنشون نداره..., بر قلب و گوششون مهر خورده و بر چشمهاشون پرده افتاده , اهل عذاب خواهند بود...(6-7)

-منافقان؟ میگه ایمان آورده اما ایمان نیاورده..., برای فریب مردم..., تو دلشون یه جور بیماریه که خدا هم بهش اضافه میکنه... , اهل عذاب بخاطر دروغهاشون خواهند بود..., فساد میکنند, سفیهان بی ایمان..., پیش مومنین مومنند و پیش شیاطین مثل اونها..., خدا مسخرشون میکنه... ... ... توی طغیان نگهشون میداره تا سرگردون بشوند..., تجارت بی فایده هدایت با گمراهی..., شبیه یه  آتش در بیابان هستند. که خدا خاموششون میکنه(با یه طوفان) بعد تو تاریکی میمونند سرگردان..., کور و کر و لال... , شبیه کسی که از ترس صاعقه انگشت در گوشش کرده  در شبی ظلمانی... (مثال اول حالشون و مثال دوم محیطشون رو معرفی میکنه...) با روشنایی هر برق چند قدم جلو میره اما تا خاموش میشه متوقف میشوند...(8-20)

- اولین آیه تهدی در قران... اگه شک دارید یه سوره مثل قرآن بیارید...  (23(

- هر بار که میوه ای از آن باغهای بهشتی به آنها داده میشود, میگویند این همان است که قبلا به ما روزی شده است... (یعنی چی؟ قبلا خورده اند یعنی؟ مفسرین نظرات متفاوتی دارند که هیچ کدام منو راضی نمیکنه... باور نمیکنم که میوه های بهشت مثل میوه های دنیا باشه... باور نمیکنم همان میوه های قبلی باشه اما با طعمی جدید (چون آیه همچین چیزی نمیگه...) , باور هم نمیکنم که بگن آهااا... این نتیجه کارهای دنیای ما بوده... چه ربطی داره... فقط معلومه این میوه ها براشون اشناست... و شبیهش رو خورده اند... نمیدونم... ... ) (25(…

- خدا خجالت نمیکشه که به پشه مثال بزنه... (این مال بعد از آیات "مگس" (...) و "عنکبوت" هست... مشرکان مسخره کردند خدا گفت تازه به پشه هم مثل میزنم... و اینهمه تا حالا گفته که از این مثالها باید درس بگیرید... (اسم کلی حشره دیگه هم داشتیم...) (26(

- اولین آیات خلقت آدم... جانشین خدا روی زمین..., آخه او اهل فساد و خونریزی است..., ما تو رو تسبیح و تقدیس میکنیم..., ... ... ... چیزی میدونم که شماها نمیدونید... ... ..., آموزش علم اسماء... (آآآآآآآه...), برو برای فرشته ها بگو..., ما غیر آنچه تو به ما تعلیم داده ای  نمیدانیم..., یادشون بده..., دیدید گفتم..., حالا بهش سجده کنید...(به خودش ... نه... به علمش... به چی عالم بود؟؟؟... به اون سجده کنید...), من؟ به اون؟؟؟, کافر شد..., تو با همسرت...( یکی میگفت این یعنی نفقه به عهده مرد است...), هرچی میخوایید بخورید غیر از این...(چرا؟ شاید زیادیشون میکرد... overdoz... شاید بنده خدا ابلیس راست گفته باشه... شاید واقعا درخت جاودانگی بوده... جاودانگی... نمیدونم... جاودانگی برای آدم نبود... نباید میخورد... اصلا مال آدم بود... نباید به دستور خدا بی توجهی میکرد... نباید بکنیم... نمیدونم... نمیدونم... ... ...), شیطون گولشون زد, همگی به زمین فرود آیید..., دشمن هم میشید..., خدا باز بهش کلماتی تلقین کرد..., توبه کرد..., پذیرفته شد... (روضه خواندند و گریه کرد... گریه کرد... گریه کرد... ... ... ...), در زمین به هدایتهای خدا توجه کن... (چیزی شنیدم که شاید تابحال نشینده باشید... مدرکش رو هم میتونم بگردم و پیدا کنم... عزیزی روایت میکرد از یکی از ائمه که "هر رنج و عذابی به هر کدام از پیامبران رسید, همه فقط به یک دلیل بود... در آموزشهای اولیه, وقتی خدا براشون از مقام امیرالمومنین (ع) در عالم گفته میشد, یک لحظه یا شاید کمتر از اون, از دلشون عبور کرد, چرا علی؟؟؟ ... و خدا باهاشون کاری کرد که... آدم و یونس و یوسف و یعقوب و ... ... ... ) (30-38(

- شروع آیات بنی اسرائیل... (ما...) ... , (دستورات, اوامر, هشدارها, توبیخها, توصیه ها و و و خدا به آنها (و ما...) و قبلا هم که قصه هبوط آدم را گفته بود... یعنی حواستون باشه... باز سقوط نکنید... (وااای از دنیای دَنی پایینتر... اولئک کالانعام بل هم اذل...)) نعمتهایی که بهتون دادم رو یادآوری کنید..., وفای به عهد..., نشانه ها کاملا با کتابهای شما مطابقت دارد...,  آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید..., حق و باطل رو با هم قاطی نکنید (نیامیزید...), حق رو که میدونید کتمانش نکنید, نماز و زکات و رکوع... (رکوع... ), مردم رو به نیکی دعوت میکنید و بعد خودتون فراموش میکنید در حالیکه خودتون دارید کتاب آسمانی میخونید... اصلا فکر میکنید؟؟؟ ( خطاب مستقیم به من بود...), از صبر و نماز کمک بگیرید... ... ... این کار فقط برای خاشعان آسان است... (خاشعان... آنها که به ملاقات پروردگارشون ایمان دارند), (باز مجدد...) یادآوری نعمتها و وفای به عهد... (الحمد للله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی امیر المومنین و اولاده المعصومین علیهم السلام... آخ جااااانم... (باز قلبم اومد تو حلقم...)), شما را بر جهان برتری بخشیدم..., از روز مجازات بترسید, روز رهایی از فرعون رو به خاطر دارید؟؟, آزارهای شدیدی او براتون آزمایش بزرگی بود..., روز شکاف دریا و تماشای غرق شدن فرعون یادتونه؟؟, روزی که موسی به وعده گاه اومد و شماها گوساله پرستیدید یادتونه؟؟, بخشیدیمتون شاید شکر کنید..., به موسی کتاب و فرقان دادیم تا هدایت بشید, یادتونه موسی گفت بخاطر گوساله پرستی برای توبه و بازگشت خودتون رو بکشید؟(همدیگه رو) (توابین به استناد این آیه عین الورده رو راه انداختند...), یادتونه به موسی گفتید تا خدا رو نبینیم بهت ایمان نمیاریم بعد صاعقه زد و همتون تماشا میکردید؟ , مُردید زِندتون کردیم شاید تشکر کنید..., ابر رو سایه بونتون کردیم و غذاهای پاکیزه و منّ و سلوی روزیتون کردیم... (ولی ظلم کردید...), یادتونه گفتیم با شرایط و اعمالی خاص وارد این شهر مقدس بشید و در اون هرچی میخواهید بخورید تا از خطاهاتون بگذرم؟, اما شماها اون عبارت رو تغییر دادید و ما هم برای ستمگران از آسمان عذابی فرستادیم..., یادتونه موسی که طلب اب کرد فرمان دادیم عصاشو به سنگ بزنه و 12 چشمه برای 12 طائفه جوشید؟ بعد گفتیم بخورید و بیاشامید از روزی های خدا... و فساد نکنید... ,یادتونه بهانه آوردید که از یه جور غذا خسته شدیم و سبزی و خیار وسیر و عدس و پیاز خواستید موسی هم گفت غذای پست رو به غذای بهتر ترجیح میدید؟ پس برید مصر اونجا هرچی بخواهید هست اما خدا مُهر خواری به پیشونیتون زد و دوباره گرفتار غضب خدا شدید چون آیات او را کفران کرده بودید و پیامبران الهی رو میکشتید و سرکشی میکردید و گناهکار بودید..., اما پیروان هرکدام از ادیان اگر به خدا و روز قیامت ایمان بیارن دیگه اوضاعشون خوبه..., یادتونه ازتون قول گرفتیم و (باز ادا درآوردید و بهانه جویی کردید ) و کوه طور رو (برای تهدید) بالای سرتون قرار دادیم که  به تورات عمل کنید تا پرهیزکار شوید..., ماجرای صید ماهی در روز شنبه و مسخ به بوزینه را هم مجازات و درس عبرتی برای مردم آن زمان و مردم بعد از آنها... ... ... (ما رو میگن...) و هم پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم... , ... (40-69(

- ماجرای گاو... یه پَک کامل از انواع بهانه جوییهای جورواجور..., (مقدمه: یه نفر مرموزانه کشته میشه, هیچ کس خونش رو به عهده نمیگیره, نزدیک یه فتنه بزرگ برپا بشه, از موسی کمک خواستند, وحی آمد: ) خدا گفته یه گاو بکشید, گفتند موسی مسخرمون میکنی؟ موسی گفت پناه بر خدا..., بعد طی سه مرحله نشونی گاو مورد نظر خدا رو خواستند (فقط به قصد مسخره کردن و بهانه جویی. فقط کار خودشون رو سخت کردند...) گاوی میانسال و زردِ روشنِ شاد و بی عیب و نقص و رام نشده برای کار, بلاخره این گاو رو پیدا کردند و از روی بی میلی سر بریدند...(خدا مشخصات گاو خاصی رو میداد...), بعد قرار شد یه تیکه از لاشه این گاو رو بمالند به بدن مقتول که زنده بشه و قاتلش رو معرفی کنه (نشانه ای برای معاد...), (این ماجرا رو دیدند اما به جای اینکه آدم بشن), دلشون سخت شد مثل سنگ یا سخت تر..., آخه یاد خدا سنگ رو هم به عکس العمل وادار میکنه اما قلب اینها.... (67-74(

برخی از اینها عوام هستند, کسانیکه کتاب خدا رو جز مشتی اوهام و آرزوها نمیدانند و فقط به پندارهاشون دل بسته اند......  (78(

- از خدا عهدی گرفتید که فقط چند روز تو آتیش جهنم میسوزید(بعد پاک میشید و میرید بهشت)؟؟؟؟؟؟؟؟  (اصلا هم یاد برخی گفته ها که تو فقط بگو یا حسسسین بهشت بهت واجب میشه نمیفتیم!!)  (80(

- عهدی که خدا از بنی اسرائیل گرفت... (و ما...) : پرستش خدای یگانه,محبت به والدین, محبت به یتیم, محبت به مسکین, درست حرف زدن با مردم..., نماز... (برپا داریدَش مثل عَلَم روز عاشورا... نماز خوبت رو همه ببینن مثل نماز امام حسین(ع)...), زکات (صدقه).... اما غیر از تعداد کمی از شما... همه... از پیمان سرپیچی کردید... ... ... (غیر تعداد کمی...) (83(


- عهدی خدا از شما گرفت... (از ما...؟!) : خون همدیگه رو نریزید, همدیگه رو از سرزمینتون بیرون نکنید... اما این کارها رو کردید... ... به بعضی از دستورات خدا عمل میکنید و به برخی دیگه بی توجهی میکنید؟؟؟ این رسواییه, عذابه, خدا که میبینه... (84-85(

- هرجور دلشون خواست با پامبران خدا رفتار کردند بعد هم مسخره کردند که قلبهامون قفله... (تو غلافه...)... (87-88(

- فقط به چیزی ایمان میآوریم که برخود ما نازل شده است... (91(

- دلشون با محبت گوساله آبیاری شده... سِرِشته شده... ... ... (93(

- اگه معتقد هستید جاتون تو بغل خداست, زود باشید, زود باشید طلب مرگ کنید... (که زود برید پیش خدا...) , اما هرگز بخاطر کارهای بدشون چنین درخواستی نمیکنند اونها حتی از مشرکان هم به دنیا حریص تر هستند... (94-96(

- هرکس دشمن خدا و ملائکه و فرستادگان خدا و جبرئیل و میکائیل باشه (کافر است), خدا هم دشمن کافرانه...  (99(

- وقتی فرستاده خدا به سراغشون می رفت درحالیکه نشانه های او با آنچه که نزد آنها بود مطابقت داشت..., بعضی هاشون که کتاب داشتند, کتاب خدا رو پشت سرشون میانداختند انگار اصلا ازش خبر ندارند... ... ... (101(

- قصه حضرت سلیمان (ع) و مبارزه با جن های بلا..., اومدند به مردم سحر یاد دادند شدید و بد. بعد خدا دوتا فرشته فرستاد زمین تا روشهای ابطال سحر رو به مردم یاد بدهند (این هم گرچه آزمایشی برای مردم بود) اما مردم فقط خرابکاری یاد میگرفتند مثلا اینکه چطوری بین زن و شوهرها جدایی بیندازند... گرچه هرگز بدون اذن خدا نمیتونستند به انسانی ضرری برسانند..., اگر پرهیزکاری میکردند جایزه خدا بهتر از چیزی بود که خودشون رو بهش فروختند (1012-103)  (یادش بخیر این 102 بقره رو هیچ وقت نتونستم اول تا آخرش رو بی غلط از حفظ بخونم حتما حداقل یه تپق میزنم... خیلی سخت بود خیلی اشکمو درمیوورد... از دست این جنهای بلا...(

- )اون ماجرای تغییر یک عبارت بنی اسرائیل رو گفتم, حالا عین این ماجرا در زمان پیامبر اتقاق می افتاد... لغات رو یه جوری بیان میکردند که معنی نده یا مسخره بشه... خدا هم مدام هشدار میده... حرف و دستور من رو عوض نکنید...) (104(

- کافران و اهل کتاب دوست ندارند خدا به شماها خیری نازل کنه... (موفقیتهاتون ناراحت و عصبانیشون میکنه... ... ... ), خدا به هرکی بخواد فضل و رحمت اختصاص میده... (هرکی بخواد...) (105(

- نسخ آیات قران... (یعنی یه حکمی یا دستوری میاد بنا بر شرایط اون موقع اما بعدش اون حکم عوض میشه و دستور جدیدی جای اون رو میگیره... این به این معنی نیست که خدا پشیمون شد یا اشتباه کرد ... (درباره حکم "بدا" هم از این حرفها میزنند...) شرایط جدید حکم جدید میخواسته.... حالا خدا توضیح میده که این حکم جدید یا مثل قبیلشه و یا بهتر از اون... خدا قادره... نمیدونی؟؟؟ (106(

- بسیاری از اهل کتاب... بعد از اینکه حق براشون روشن شد... از روی حسد... آرزو میکردند شما هم بعد از اسلام آوردن دوباره کافر بشید... اما شما از اونها بگذرید و عفوشون کنید... تا فرمان خدا برسه... (جهاد...) خدا بر هر کاری تواناست... (109(

- دلیل بیارید که میگید، فقط یهود و نصاری وارد بهشت میشوند... (111(


- هرکی تسلیم بشه و محسن باشه... جاش خوب خواهد بود و خوش بحالشه... (112-113(

- کی ظالمتر از کسی است که مانع یاد کردن خدا در مساجد بشه یا اونها رو خراب کنه... ... ... (آه قبله اول... به زودی در تو نماز خواهیم خواند... ... ... ) (114(

- مشرق و مغرب برای خداست... به هر سوی روی کنید خدا آنجاست, خدا بی نیاز و داناست... ( خب عزیزانم دیگه لازم نیست رو به قبله نماز بخونید هر ور دلتون خواست نماز بخونید... ... ... واقعا خیلی ها به استناد این آیه این حرف مفت رو می زنند... تازه حرفهای مفت دیگه ای هم می زنند که بماند... اما کاش میدانستیم برای چی همه به یک سو نماز میخونیم... ... ...) (115(

- تا کامل تسلیمشون نشی... (کاملا تسلیم نشی...) یهود و نصاری ازت راضی نمیشن..., بگو هدایت فقط از طرف خدا... بعد هم اگه بعد از هدایت خدا از هوی و هوس اونها پیروی کنی, دیگه نه سرپرستی خواهی داشت و نه یاوری... ... ... (120(

- )سه باره...) بنی اسرائیل... نعمتهای خدا را بر خودتان یادآوری کنید و اینکه شما را بر جهانیان برتری بخشیدم... ... ... (122(

- قصه حضرت ابراهیم(ع)... (این بخش قصه ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم... اصلا یه جوریه... قلبم باز میاد تو حلقم...) خداوند ابراهیم رو همه جوره آزمایش کرد...,  او سرفراز بیرون آمد..., امام شد..., ابراهیم برای نسلش هم دعا کرد..., ستمکار امام نمیشه... ... ..., مکه شد محل اجتماع و امنیت..., مقام ابراهیم ... نمازگاه... ... ..., دستور به ابراهیم و اسماعیل... اول پاکیزگی حرم... ... ... (تو سوره مدثر هم بعد از فرمان قیام دستور شستشو آمد... همش یاد اون نوشته عمدتا بی ربط کارهای شیطان میافتم... (تو وبلاگ و ... ... ...)) , ابراهیم دعا میکنه... خدایا این شهر امن باشه, اهل مومنش رو روزی بده, اجابت شد..., پایه های خانه بالا میره... دعا میکنند, خدایا بپذیر..., ما را تسلیم فرمان خودت قرار بده..., نسلمون رو هم تسلیم خودت کن..., طرز پرستشت را به ما یاد بده..., توبه ما را بپذیر..., از نسل تسلیممون پیامبری از خودشان مبعوث کن... (یتلوا علیهم آیاتک... و یعلمهم الکتاب...  و الحکمه... و یزکیهم...) تو توانا و حکیمی  ... ... ...  او را در این جهان برگزیدیم و روز قیامت از صالحان است... ( از صالحان؟؟؟ صالحان کی هستند؟؟؟)     (...)     ( 124-130(

- ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین دعوت کردند... خدا برایتان اسلام (تسلیم...) را پسندیده...   (132(

- هر امتی مسول اعمال خودشان هستند...  (134(

- به خدا ایمان آورده ایم و آنچه بر ما و بر همه پیامبران قبل از پیامبر ما نازل شده ایمان داریم... هیچ فرقی بین آنها نیست... (هیچ فرقی... ... ...)  (136(

- خدا دفع شر آنها را از شما میکند.... (این عبارت بامزه قرآن... خیلی تکِ... فسیکفیکهم الله...)   (137(

- چه رنگی از رنگ خدا بهتره؟؟؟؟؟ ... (138(



"اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ سْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ"


خدا برکت بده...

  • narjes srt

سلام

تابستان 90 بعد از اتمام مختارنامه و آغاز عاشقی های ما, و قرار گرفتن توی شرایطی که شبیهش رو هرگز تجربه نکرده بودم و نکرده ام تا الان... و کنار هم قرار گرفتن همه ی مقدمات، شرایطی بوجود آمد که شروع کردم به نوشتن نکات جذابی که توی جزء خوانی های روزانه ی قرآن کریم در ماه مبارک رمضان، به نظرم می آمد...

توی "وبلاگ مختارنامه ای ها" مینوشتم و مخاطبم همون بچه های سایت و وبلاگ بودند. که شد آغاز رفاقتهای عجیب و عمیق که الان هفت ساله ست با اون جماعت...

اون موقع همزمان بود با حافظ کل قرآن شدنم و همه  چیز برایم داغیِ شدیدی داشت.

مبدع این روش ، بچه های دانشگاه قم بودند (موحد و طاها و مهدی) و بعد مریم نوشت.. و چندین سال بعد من هم این کار رو انجام دادم.

امسال میخوام همون نوشته ها رو اینجا باز نشر بدم.

به امید خدا. و امیدورارم به برکت آن کلمات نورانی، اتفاقهای خوبی پیش روی هممون باشه.

یاعلی


  • narjes srt

سلام

خوش امدی بهترین ماه سال. بهترین روزها و شبهای عمرم. خوش آمدی.


  • narjes srt

سلام

عصبانی ام..

از همتون عصبانی ام...

سر من دعوا میکنید با هم عین مستندهای حیات وحش همدیگه رو میدرید و توی خصوصی مدام پیامهای جلب توجه کردن...

بعد منه داغون و عصبی و خستههه از وضع کار و درس و زندگی... عین سگ پاچه ی همتون رو میگیرم و باز هم متهم هستم که با یکی بیشتر حرف زده ام!!

بعد میگم خب بگو چه مرگته؟ هیچی سکوت... که مگه من حرفی زدم...

آخخخخخ.... کاش میتونستم از تو بگم...

کاش میتونستم جار ت بزنم...

کاش میتونستم به همه ی عالم نشونت بدم..

که تو رو دارم... و از همتون بیزارم...

آخ.....

حالم خیلی بده. از بی تعهدی هاتون حالم بده. از بیشعوری هاتون حالم بده. از همتون بدم میاد...

  • narjes srt




پی نوشت:

امشب چه ها گفتم و چه ها گفتی......

درددل میکنم باهات...

از این احساسها نکن... برای خودت میگم..

  • narjes srt

سلام

+ نرجس، اونشب ایراج به تو چی گفت؟

- چیز خاصی نبود. همونهایی که خودتون شنیدید. که نمیخواد منو ببینه و دنبال خونه و کار هست.

+ نرجس، اوهام یعنی چی؟

- یعنی فکر و خیال بیخود...

+ نرجس، علی میگه ایرج دچار اوهام شده..

_ درست میگه. فکر و خیالای بیخودی میکنه. الکی نگرانه. درست میشه... درست میشه مادر. ماها دنبال کارش هستیم...

+ متشکرم...

.

.

.

.

- آخخخخ....

  • narjes srt