چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

۸ مطلب با موضوع «اربعین95» ثبت شده است

سلام

من برگشتم. پر از خاطره. اما به شدت متفاوت با پارسال. اونقدر متفاوت که کمتر چیزی شبیه هست.

و من عجیب آرامم....


و نه همین........

  • narjes srt

سلام

 همه چی حاضره... منم حاضرم...

ساعت 2.30 بامداد...

کمتر از 10 ساعت مونده...

و الحمدلله رب العالمین


پی نوشت:

چقدر دعا... چقدر آرزو... چقدر ما...

آمین...

  • narjes srt
سلام
گروه اول فردا ظهر حرکت میکنند به سمت اهواز.
بی تابی در حد بی نهایتش هست...
زمان و مکان نمیفهمم...
متظرم منتظرم منتظرممممممممم...

1 روز مانده...

  • narjes srt

سلام

نمیدونم چرا امسال اینهمه دلتنگی میکنم. برای همه کسانی که دوستشون دارم...

خواستم همه ی دایی ها و عمو رو ببینم

خواستم بچه های رشد رو ببینم

دلتنگ فسقلهام همش

و هر روز به طرز عجیبی و متفاوت با همیشه میخوام تو رو ببینم


یه غم عجیب و عمیق همش توی قلبمه...

این غم رو دوست دارم. یه جوریه...


پی نوشت:

ویزاهامون (همه 23 نفر) دیروز آمد.

حالا فقط 4 روز مانده...


  • narjes srt

سلام

اوضاع امسال یه مقدار عجیبی پیچیده شده.

ماااهها قبل (نمیدونم واقعا چند ماه پیش) یه گروه تلگرامی درست کردیم و اسمش رو گذاشتیم: " آماده میشیم برای اربعین انشالله". و 5 عضو داشت.

دلیل تشکیل این گروه این بود که به یکی از اعضا امیدواری بدیم که انشالله دیگه امسال پدرش اجازه میده که بیاد اربعین...

همه ی این مدت این بچه بی تابی کرد. پستهای مرتبط گذاشت... روزها گذشت و گذشت و هرچی نزدیکتر میشیدیم اوضاع ش خیلی بدتر میشد...

اینکه چه کارهایی کردیم، چه تدابیری اندیشیدیم، چه پلتیکهایی زدیم، چه جلسه هایی تشکیل دادیم و و و ... که بتونیم راهی برای دریافت رضایت از پدرش بگیریم، بماند...

به هر حال، چهارشنبه ی گذشته ( 5 ابان) بعد از ظهر باهام تماس گرفت. گریه میکرد. گفتم:" خب؟؟" گفت:" بابام اجازه داد...

اوکی. در زمانی که ما منتظر دریافت ویزا بودیم، او تازه داشت مدارک پاسپورتش رو آماده میکرد...

اینها در حالی هست که افسانه 2 ابان زحمت کشیده بود و بلیط قطارهامون رو هم به چه زحمت و مصیبتی جور کرده بود... اتوبوسی به اهواز! 16 نفر! در دو روز!! هیچ دو نفر هم نزدیک به هم نیست چه برسه کنار هم!!! (هر کدوم یه جای قطار افتاده ایم!) + بعدا افسانه بهم گفت که یک بلیط اضافه برای منصوره گرفته که شاید باباش اجازه بده...

حالا، دخترک برای خودش مدام یار جمع میکرد... که نه پاس داشتند و نه بلیط...

اوضاع چنان پیچده شده که خدا میدونه... ما معظل شدیم تا دیروز که بلاخره افسانه برای ویزا اقدام کرد. پوستش رو کندند... بیچاره ش کردند تا روال انجام شد. حالا جالبه که میگن اجازه ی خروج از خوزستان رو نخواهیم داشت!!!!

به چه مصیبتی؛ شنبه (8 ابان) برای دو همراه منصوره خانم بلیط قطار جور شد...

امروز (10 ابان) هنوز خبری از پاس اینها نیست...

برای گرفتن ویزا حداقل سه روز زمان نیاز هست... و این یعنی اگه نجبنند؛ به ما نخواهند رسید...

حاجی ستایش از اون طرف دنبال پیدا کردن آشناست که بتونیم از چزابه یا شلمچه رد بشیم...

خون خونم رو میخوره از اینهمه بی نظمی و بهم ریختگی اوضاع...

افسانه ی بنده ی خدا اونقدر حرص خورده و اونقدر با زمین و زمان بخاطر ما جنگیده که دیگه صداش در نمیاد... همه ی زحمتهای همهههه گردن افسانه است...

اینکه امسال با اینهمه آدم و اینهمه مشکلات قبل سفر چی میخواد سرمون بیاد رو نمیدونم...

فقط کاش پذیرفته بشیم...

نمیتونم روی هییییییییچ کاری متمرکز بشم.

آشوبم...


آرامش تویی...


پی نوشت:

اسم پست: جمله ی ابوحیدر هست در تماس دیشب با افسانه......

همه بی تابیم...


10 ابان/ 2 ظهر

  • narjes srt

سلام

یه چیزی که هربار با شنیدن "رادیو اربعین" واقعا اذیتم میکنه و اشکم رو در میاره، تماس کسانی هست که بی تاب زیارتند و مشکل مالی مانعشون میشه...

خدا کنه حداقل خودم بتونم یه کمکی بکنم...

خدا کنه وسیله ی خیر برای همه ی آرزو به دلها جور بشه...

  • narjes srt

سلام

به نظر میرسه پست وسایل مورد نیاز پیاده روی رو باید زودتر بذارم. چون تعداد ارجاعات به پست پارسال خیلی زیاده.

این و این پستهای پارسال بود. و یه سری توضیح باید بهش اضافه کنم.

1- همچنان اولین و مهمترین و اصلی ترین توصیه:  "سبک بار بودن"  است.

2- اگه خاطرات پارسالم رو خونده باشید، میدونید که ده روز قبل اربعین کربلا بودیم. و این یعنی ما اصلا در مسیر هوای سرد یا بارانی رو تجربه نکردیم. میدونم که شب اربعین باران بارید و خیلی سرد شد. اما نمیدونم اوضاع مسیر چطوری بوده. به هر حال حواستون باشه که لباس کافی اما خیلی خیلی سبک بردارید. (صبحها جدا سرده)

3- واقعا همه چیز توی مسیر و توی شهر پیدا میشه. بیشتر داروهای عمومی/ همه جور خوراکی/ حتی لباس/ چتر/ و خیلی چیزهای دیگه توی مسیر هست. حالا یه بخشی ش نذری هست و یه بخشی ش پولی. ولی کمتر پیش میاد کسی لَنگ چیزی بمونه.

4- مطلقا سیم کارت عراقی و پول عراقی داشتن مهم نیست... یعنی به خصوص پول خوبه که باشه اما خودتون رو گرفتارش نکنید. همه جا پول خودمون معتبر هست. شاید گاهی یه کمی سخت... (برای ما که ده روز توی شهر زندگی کردیم و مجبور بودیم خیلی چیزها بخریم، ثابت شد که میشه با پول خودمون هم از سوپری ها خرید کرد!!)

5- خواهش میکنم مطلقا مطلقا مطلقا تاول رو نترکونید... چون واقعا و هرگز دیگه نمیتونی بعدش راه بری. حیفه به خدا... ( بهترین و عالی ترین و کاربردی ترین راهش اینه که همیشه همراهتون پنبه ( به عربی میشه قِطِن/ اگه لازم شد از هلال احمرهای مسیر بگیرید) داشته باشید. دور تاول رو با پنبه عایق کنید که به جایی نخوره و نترکه. و باهاش راه برید... خودش جذب میشه و هیییچ دردی رو هم نیاز نیست تحمل کنید)

5- سوسول بازی و وسواس و ادا اطوار رو جدا و بخاطر امام حسین بذارید کنار!!! ( در همه ی موارد) هیچی تون نمیشه... به خودشون قسم...

6- قانون کلی سفر به کربلا رو فراموش نکنید... شما بعد زیارت به هر نحو کسالت و بیماری ای رو تجربه خواهید کرد... این یعنی پذیرفته شدی... پس غصه نخور. گله و شکایت هم نکن. به آلودگی و هیچی هم مربوطش نکن... ...

7- قربان کف پاها و ریه ی خسته و داغون همهههههه زائرهای اباعبدالله...


بعدا توی چت با دوستان همسفر امسال، اینها اضافه شد:

1- از هر لباسی فقط فقط فقط یکی بردارید. یعنی یکی تنتون هست و یکی توی کوله.

2- چادر اضافه از هر رنگ و مدل مطلقا ممنوع/ حتما حتما حتما چادر آستین دار بپوشید که دستتون باز باشه.

3- جانماز و وسایل اضافی و زلم زیمبو مطقا ممنوع

4- هرچیزی که یک درصد ممکن باشه استفاده نشه و یک گرم هم وزن داشته باشه ، اوردنش مطلقا ممنوع

5- پتو مسافرتی خیلی لازمه. هرچی نرمتر و سبکتر بهتر. و هیچی مثل کیسه خواب نیست

6- راحتترین لباسها تون رو بیارید. راحت تریننننننننننن

7- هیچ نوع لباسی که درونش مواد مصنوعی باشه مطلقا ممنوع. همه چی نخی. به خصوص لباسهایی که مستقیم روی پوست قرار میگیرند

8- همراه داشتن جورابهای زنانه و این چیزها مطلقا ممنوع. جوراب فقط فقط فقط نخی یا حوله ای.

9- تنها چیزی که اجازه دارید تعدادش بیشتر از دو تا باشه؛ شُرت هست.

10- حتما دنبال یه چیزی باشید که اگه باران بارید روی سرتون بکشید. چتر ممنوع. چیزی شبیه پانچو. یا حتی کیسه های بزرگ آشغال. مهمه که سر و کولتون خیس نشه.

  • narjes srt

سلام

هیچکی حسم رو نمیفهمه. شاید هنوز زود باشه که پستهای اربعین امسال رو شروع کنم. اما تپش تند تند قلبم مانع میشه بتونم روی هیچی تمرکز کنم...

بی نهااایت هیجان زده ام.

و ممنونم از "رادیو اربعین"...

همین الان "کنار قدم های جابر..." رو برای اولین بارِ امسال شنیدم و دیگه دیوانه ام...........


روز شمار ما: 16 روز مانده...




حسین جان ...

دستت همیشه روی سر ما پیاده هاست

این «اربعین»به لطف خدا«کربلایی‌ام»


  • narjes srt