چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

سلام

دارم خفه میشم. اونقدر حرف دارم بزنم و بنویسم که دارند خفه میکنند. مرز سرد بود. خیلی کم معطل شدیم اما همون میزان هم کافی بود برای بدنهای ضعیف شده ی ما که به راحتی سرما بخوریم. و سرمای بدی خوردم. تقریبا همه ی روز افتاده ام! بخاطر همین نه میتونم برای دیگران تعریف کنم و نه اینجا بنویسم که مقداری سبک بشم.

19 روز طول کشید. که به اندازه ی یکسال حرف دارم. و به اندازه یک روز برام گذشته...

به خودِ خدا قسم میخورم که هنوز باورم نمیشه بلاخره بعد از اونهمه انتظار و زار زدن قسمتم شد و اربعین کربلا بودم اونم با اونهمه تجربه ی فوق العاده.

باورم نمیشه. و اصلا کلمه ندارم که شکر کنم. اصلا بلد نیستم. یعنی مطلقا لال هستم. فقط همه ی بدنم میلرزه و اشک امانم نمیده از شادی، از ذوق، از هیجان.

از خدایا عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم...

و امام رضا جانِ جانِ جانِ جانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ... دلم که مدیر کاروانم شما بودی و عجب پذیرایی ازم کردی... جوری که همسفرها هم متوجه خاص بودنش شده بودند...

و بابای خوبم. امیرالمونینم. عزیز دلم. جانم روحم قلبم زندگیم همه چیزم همه کَسَم به فدایت ای ابالحسنِ جان ،ای علی جانم...

و... ای اباعبدالله. ای الهم الجعل محیای محیای من...

و ای عمو جانم... عمو جانم... عمو جانم... عمو جانم.......

و ای پدر و پسر عزیز ترینم در دو عالم... ای حضرت موسی الکاظم پدر و ای جواد الائمه ی پسر... ای که الهی فداتون بشم که ... وای چی بگم از کاظمین؟؟؟ کلمه ندارم... فقط اون لحظه های زیارت جامعه ی ایستاده همه حرفمه همه ی حسم....

و... آن حسرت بزرگ........ که تا ابد به دوش خواهم کشیدش... یک حسرت ابدی... ( و کاش بفهمم که برنامه ریزی با یکی دیگه است و میشه آرزوی همیشگی ت به راحتی از کنارت رد بشه و نتونی لمسش کنی...) یه آه جان سوز...

و در آخر... لیبک یا حسین...


پی نوشت:

- به جای همه ی نقطه ها حرفهاییه که کلمه براش ندارم اما هستند...

- دعام کنید بتونم تند تند و مرتب ماجراهای سفر رو بنویسم تا خیلی دیر نشده.

- ...


  • ۹۴/۰۹/۱۶
  • narjes srt

نظرات  (۱)

  • جهادگر مجازی
  • سلام خوش به سعادتتان که به پیاده روی اربعین رسیدید ؛ زیارت قبول
    پاسخ:
    علیک سلام. متشکرم بسیار. انشالله که قسمت همه بشه. هر سال...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی