چهارشنبه

مشخصات بلاگ

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است.در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

بایگانی
پیوندها

اشک

چهارشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ب.ظ

سلام

بارها تصاویری رو دیده ام از شکل به شدت متفاوتِ انواع و اقسام اشک گرفته شده اند.

این روزها و مثلا دیشب، به شدت درگیر با انواع این اشکال بودم.

خب، به دلیل آسیب شدیدی که به چشمم وارد شده، درد داره و ازش اشک (1) میاد. اشکی که ارادی نیست. و فقط بخاطر تحریک زخم ایجاد میشه.

ولی خب، گاهی این درد اونقدر زیاده که رسما گریه میکنم و باز هم اشک (2) جاری میشه.

دیشب که باهات حرف میزدم و دچار احوالات معنوی عمیق شده بودم، از عشق به امیرالمونین و فرزندانشون چشمهام خیس شد و اشک (3) می بارید.

و بعد که به اوضاع خراب خودم نسبت به اونها فکر میکردم و اینکه چقدر عقبم و چقدر تا حالا فکر میکردم که اوضاع نسبتا خوبی دارم، حالم بد میشد و اشک (4) حسرت میریختم.

شب که داشتم کلیپ little me  رو میدیدم، دلم بدجور به حال دخترک کوچولوی درونم سوخته بود و بی وقفه اشک (5) می ریختم...

و بعدش که مدت زیادی بخاطر تنها نور محیط که از لپ تاپ مستقیم به چشمم میرسید ازار دیده بودم، چشمم میسوخت و اشک (6) میریخت.

وقتی اومدم بخوابم و قطره اشک (7) مصنوعی رو توی چشمم ریختم، قطره های اضافی ش از گوشه ی چشمم میچکید.

و توی بی خوابی های همیشگی شبانه و دلتنگی های بی حد این ایام و بهم ریختگی های هورمونی و حس نیاز شدید بهت، اشک (8) بالشتم رو خیس کرده بود...

و بعد که به تو و همه ی خوبی هات فکر میکردم لبریز از عشق شدم و این حس باعث چکیدن قطره های اشک (9)  شد...

و بعد وقتی دچار حس شکرگزاری شدم از بودنت و داشتنت و هدیه شدنت به من... باز اشک (10) م جاری شد از تشکر و سپاسگزاری از خداوند مهربان...

تاااا صبح شد. و بلاخره مثل همیشه حدود هفت صبح خوابم برد...


پی نوشت:

اشک‌های چشم انسان زیر میکروسکوپ + تصاویر



  • ۹۶/۰۵/۲۵
  • narjes srt

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی